در خبرها آمده است که آقای «محمد محمدی گلپایگانی»، رییس دفتر رهبر نظام به عربستان سعودی سفر کرده است. (اینجا+) زیاد نباید از اسرار نهان آگاه بود تا بتوان حدس زد ماموریت احتمالی ایشان چیست، اما من گمان میکنم این ماموریت، از همان لحظه آغاز سفر محکوم به شکست است و این هیچ ارتباطی به تلاشهای جناب گلپایگانی ندارد.
سیاستمداران عربستانی مردانی محافظهکار و کاملا حسابگر هستند. آنان به همان شیوه سنتی که کشور خود را اداره میکنند با جهانیان هم در ارتباط هستند. از قدیمالایام همه میدانند که شخص هاشمی رفسنجانی رابطه و احترام ویژهای در کشور عربستان دارد. در واقع اعراب هم به نقش و جایگاه ویژه هاشمی در ایران آگاه هستند و هم بنابر خوی همسان محافظهکاری او، به تجربه او را فردی قابل اعتماد میشناسند. حال من اگر جای یک سیاستمدار عرب بودم، از خودم میپرسیدم: «چرا حکومت ایران برای اثبات حسن نیت خود به عربستان از ظرفیت بلقوهای چون هاشمی رفسنجانی استفاده نمیکند؟»
برخلاف تبلیغات کودکانهای که حاکمیت برای خواندن لالایی در گوش پیادهنظام خود به کار میگیرد، کشورهای منطقه از نقش و جایگاه حیاتی امثال هاشمی و خاتمی آگاه هستند. عربستان به خوبی میداند این چهرهها، برای تامین منافع ملی کشور خود همیشه آماده به خدمت هستند. پس اگر امروز نه هاشمی و نه خاتمی، هیچ کدام آشکارا حاضر نیستند که شهادت بدهند حکومت ایران نقشی در وقایع ادعایی آمریکا ندارد، پس حتما شک و شبههای در کار است. من نادیده حدس میزنم که مسوولان عربستانی در دل خود خطاب به نماینده رهبر ایران میگویند: «شما اگر راست میگویید، نیازی نیست ما را قانع کنید، اول بروید و هاشمی رفسنجانی را قانع کنید، ما هم قبول میکنیم».
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر