۳/۰۵/۱۳۸۷

فتنه در شریف

فكر نمی‌كردم اولین پست این وبلاگ بهم تحمیل بشه، اصولا من زیاد تحمیل پذیر نیستم ولی خوب، شد دیگه! آخه این روزها نمی‌شه تو دانشگاه راه رفت و به موضوع داغ دیگه‌ای برخورد. همه در و دیوار دانشگاه به صورت وحشتناكی پر شده از تبلیغاتی با نام «فتنه»! راستش من هم اول كه تبلیغات «فتنه در شریف» رو دیدم فكر كردم زبونم لال اون فیلم بی‌ناموسی هلندی به دانشگاه ما رسیده و این دوستان انجمنی دانشگاه ما هم به سرشون زده كه ور دارن فیلم رو تو دانشگاه پخش كنن! بی‌خودی تعجب نكنید، اگه شما هم چندین و چند سال سابقه حضور در این دانشگاه رو داشتید می‌فهمیدید كه از این انجمنی‌های شریف هرچی بگید بر میاد. (جسارتا جانورهایی هستند عجیباً غریبا!)

اما بالاخره و در نهایت وقتی كه تبلیغات چند لایه انجمنی‌ها كمی پیشرفت كرد و طبق معمول هم یك خبرنامه منتشر كردند فهمیدیم كه ماجرا مربوط می‌شه به تاسیس یك تشكل جدید به اسم «انجمن اسلامی دانشجویان» كه البته یك «مستقل» هم به اسمشون اضافه كردن. همین كار باعث شده انجمنی‌ها حسابی عصبانی بشن كه یك مجموعه دیگه داره اسمشون رو جعل می‌كنه و شعبه مشابه در دكونشون تاسیس می‌كنه. (خداییش این یكی رو كه دیگه حق دارن).

من قبل از این چند بار اسم این انجمن‌های مستقل رو شنیده بودم ولی چیزی توجهم رو جلب نكرده بود و نمی‌دونستم چه فرقی با انجمن‌های اسلامی دارن، ولی امروز كه یك گزارش تصویری رو برد انجمن دیدم احساس كردم كه یك مقدار دارم توجیه می‌شم؛ راستش فكر كنم هر كس دیگه‌ای هم اون عكس‌ها رو می‌دید به این انجمنی‌ها حق می‌داد كه اینجوری جلز و ولز كنند.

خلاصه اینكه ما با دیدن تصاویر و از سر دوراندیشی (شما بخوانید از ترس جان) ناپرهیزی كردیم و تومار انجمنی‌ها در مخالفت با این تشكل جدید را امضا كردیم ولی اینجوری كه معلومه و البته از سابقه انجمنی‌ها بر میاد كار به همین جاها ختم نمی‌شه، فكر كنم همین روزها دوباره دعوت به تجمع می‌كنن و یك شر دیگه راه می‌اندازن. خدا آخر و عاقبت ما رو بخیر كنه!

------------------

پی‌نویس: یادمه سال 84 و توی ماجرای دفن شهدا هم سیر وقایع تقریبا همین جوری بود، اما اینكه این بار هم بچه‌ها از انجمن حمایت می‌كنن یا نه رو مطمئن نیستم. نظر شما چيه؟

تنها با یک کلیک به عضویت «مجمع دیوانگان» درآیید

۲/۱۸/۱۳۸۷

رشن روز (هیجدهم) اردیبهشت ماه 87

نظام مقدس و نهادهای ضدانقلابی!

احمدی نژاد باز هم سخنرانی کرده است. این بار در مشهد و در جمع طلاب. (همون آخوندها) جدا از این مطلب که جناب رییس جمهور مدعی شده اند آمریکا به عراق حمله کرده است چون می داند قرار است امام زمان در این منطقه ظهور کند، جناب دکتر مطلبی هم در باب مدیریت کشور عنوان کردند که عینا در زیر پیاده کرده ام:

«سی سال بعد از انقلاب همه دلسوزان در سطح مدیریت به این نتیجه رسیده بودند که یک کانونی که باید تحول اساسی درش بشود سازمان مدیریت و برنامه ریزی است. اونجاست که همه آرمان های انقلاب می رود و استحاله می شود و یک چیز دیگری می آد بیرون. اونجا است که برنامه های کشور را پیچ در پیچ می کنه و سه قفله می کنه. من ارتباط داشتم با دولت های قبل، آرزو داشتند مدیران دولت های قبل که بتونن این سازمان رو یک طوری مهارش بکنن. خوب این دولت آمد و با توکل بر خدا شجاعانه ایستاد و آن بساط رو جمع کرد و یک چیز جدید انقلابی جاش گذاشت».

هرچند بیان اینگونه مطالب از جانب ایشان آنقدر تکراری و بی مزه شده که دیگر توجه به آنها شبهه وقت تلف کردن را برمی انگیزد، اما برای من سه نکته در این سخنان جالب بود.

اول اینکه این نهادی که تمامی اهداف و برنامه های انقلاب را استحاله می کرد توسط چه کسانی تشکیل و اداره می شد؟ دوم آنکه این مدیران دولت های قبلی چه کسانی بودند بجز افرادی که در این سازمان و سازمان های مشابه فعالیت می کردند؟ سوم آنکه وقتی تمامی مدیران دولت های قبلی در ارتباط با جناب احمدی نزاد عنوان کردند که آرزو دارند این نهاد مهار شده و از میان برود، پس اصلا چه کسی این نهاد را حفظ کرده بود؟ این چه مرجع قدرتی بود که حتی وقتی احمدی نزاد بر سر کار آمد هم حضور داشت و ایشان مجبور شدند که با توکل بر خدا و شجاعت به جنگ آن بروند؟ در نهایت چه چیز جدید و انقلابی جایگزین سازمان برنامه و بودجه شده است.

۲/۱۴/۱۳۸۷

گوش روز (چهاردهم) ارديبهشت ماه 87

بلاي طبيعي در سرزمين مومنين!


مقام معظم رهبري به تازگي اعلام كرده‌اند كه «گراني» نيز به مانند سيل، زلزله و توفان يكي از بلاياي طبيعي است كه در تمامي كشورهاي جهان امكان وقوع دارد.

اينكه گراني يكي از بلاياي طبيعي است و هيچ ربطي به علم اقتصاد و سياست‌هاي اقتصادي و برنامه‌ريزي و كشورداري و غيره ندارد را بنده از ايشان مي‌پذيرم، خوب به هر حال ايشان رهبر انقلاب و نايب بر حق امام زمان هستند و حتما چيزي مي‌دانند كه به عقل بنده قد نمي‌دهد.

اما در اين ميان يك پرسش است كه بدجوري ذهن من را مشغول كرده و نمي‌دانم بايد از چه كسي بپرسم، اينجا مي‌نويسم كه شايد كسي بتواند جواب بدهد. مگر جناب رييس جمهور مردمي و جهاني و البته مورد تاييد شديد رهبري نبودند كه اعلام كردند «زمين زير پاي مؤمنين نمي‌لرزد»؟ مگر قرار نبود كه هركجا ملت مؤمن و مسلمان بودند بلاياي طبيعي به حول و قوه الاهي متوقف شوند؟ پس حالا چه شده كه كل اين مملكت اسلامي و نظام مقدس را تورم و گراني برداشته است؟
-------------------------------
پي‌نوشت: همچنان خواهش مي‌كنم پست قبلي را بخوانيد و به درخواست كمك من پاسخ دهيد.