نتایج کامل «طرح بحث» هفته پیش (اینجا+) با موضوع کرایه تاکسیهایی که بنابر ترافیک افزایش مییابند را میتوانید از اینجا+ ببینید. از مجموع 121 نظری که داده شده به صورت کلی آمار زیر به دست آمد:
42 درصد اعلام کردهاند که به هیچ وجه زیر بار این سوء استفاده از شرایط نخواهند رفت
26 درصد اعتقاد دارند این یک توافق دوجانبه است و بسته به شرایط ممکن است که آن را بپذیرند
21 درصد گفتهاند که به هبچ وجه راننده را مجاز به افزایش قیمت نمیدانند اما احتمال دارد ناچار شوند آن را بپذیرند
15 درصد هم نظرات دیگری داشتهاند که به صورت کامنت ارسال کردهاند.
تحلیل این نتایج نیازمند دو پیش زمینه است. نخست اینکه اطمینان حاصل کنیم که گزینههای طراحی شده گزینههای مناسبی هستند. به هر حال آمار و نظرسنجی هم دانش تخصصی خودش را دارد که من از آن بیبهرهام. در درجه دوم باید به دانش تحلیل آمار مجهز شویم. به هر حال این نتایج را از زوایای متفاوت میتوان نقد کرد که من قصد انجام آن را ندارم. اینجا فقط میخواهم به یک مسئله اشاره کنم.
زمانی که جامعه از حالت قانونمداری خارج میشود، شهروندان به صورت مداوم با چالشهایی مشابه مواجه میشوند. مسایلی که به صورت روزمره با آن دست به گریبان هستند اما هیچ توافق مکتوب و جمعی بر سر آنها وجود ندارد. شهروند چنین جامعهای یا باید به صورت روزانه با هزار و یک پرسش عملی-فلسفی مواجه شود و به صورت مداوم به حل مسئله بپردازد، یا باید به مرور خودش را به دست جریان رایج بسپارد. من میگویم نمیتوان از شهروندان انتظار داشت که در لحظه لحظه زندگی خود و در کوچکترین امور روزمره به صورت مداوم همچون اندیشمندان متعهد و سربازان یک جنبش تعالی بخش عمل کنند. چنین شهروندی به مرور فرسوده میشود. خسته میشود. جان به لب میشود. در نقطه مقابل هنگامی که ما به صورت روزمره عادت میکنیم در برابر ناملایمات ساده، بنابر اجبار و خستگی کوتاه بیاییم، بعید نیست که عادت به اعتراض و مقاومت را از دست بدهیم و در نهایت توان هرگونه واکنشی به ناملایمات بزرگتر را از دست بدهیم. راه حل میانه چیست؟ من نمیدانم. این پرسشی است که خودم هم به دنبال پاسخ آن میگردم.
پینوشت:
از میان 18 کامنتی که برای این طرح بحث ارسال شده بود من یک سری را انتخاب کردهام که در زیر میخوانید. پیشاپیش بگویم که از انتشار نظراتی که با فونت انگلیسی (فینگلیش) ارسال میشوند معذورم.
- در اقتصاد حمل و نقل، کرایه حمل معمولا بر اساس حداکثر نیاز تعیین میشود و در مواردی که چنین حداکثری وجود ندارد میتوان این هزینه را کاهش داد. متاسفانه در ایران کرایه بر اساس حداقل یا متوسط نیاز تعیین میشود و سپس در موارد خاص، به طور غیر رسمی افزایش مییابد که کاملا غلط و بر پایه اقتصاد دولتی و غیر آزاد و غیر خصوصی است. برای مثال به نحوه قیمت گذاری بلیط هواپیما یا قطار در ایران و کشورهای با اقتصاد آزاد نگاه کنید. مثلا در سایت شرکت هواپیمایی Lufthansa بلیط را برای یک مبدا و مقصد مشخص در تعطیلات کریسمس و بعد از آن چک کنید. در ضمن ارائه خدمات حمل و نقل میتواند خارج از حیطه وظایف شهرداری و دولت تعریف شده و بر عهده شرکتهای خصوصی گذاشته شود.
- داریوش: توافق حاصل شده بازار آزاد نیست و توافق (consent) حاصله تحت coercion به وجود آمده لذا معتبر (binding) نیست و میتوان آن را نقض نمود. (از لحاظ اخلاقی و قانونی در برخی کشورها)
- به نظرم پیشنهاد شما یعنی نقض کردن توافق اولیه منصفانه نیست. این را هم در نظر بگیرید که در ساعاتی که ترافیک سنگینتر است، رانندهی تاکسی هم کارش سختتر است و هم تعداد مسافر کمتری را میتواند جابجا کند، طوری که شاید اگر نتواند قیمت را ببرد ترجیح بدهد کلاً کار در آن ساعات را تعطیل کند.
- در شرایط عادی مطمئنا سوار این وسایل نخواهم شد. ولی اگر شرایط اضطراری باشد و مجبور باشم به سرعت به جایی برسم یا از این دست، احتمالا اگر بعد از قدری صبر خودرویی با مبلغ معقول پیدا نکنم، سوار این وسایل خواهم شد. هرچند سعی میکنم در مسیر با راننده در این مورد گفتگو کنم و شاید حداقل دچار عذاب وجدانش کنم.
- این موضوع ناشی از عدم وجود قانون مناسبه. مثلا قطعا اگر از تاکسیمتر استفاده بشه، کرایه روزهای پرترافیک بیشتر خواهد بود. من این امر رو تلاش تاکسیرانها در گرفتن حقشون میدونم. البته مسافرین هم باید حقشون رو طلب کنند بدون اصرار به تضییع حقوق رانندگان
- من میپذیرم نه به خاطر اینکه راننده مجازه که از شرایط سوء استفاده کنه. بلکه به این خاطر که مکانیزم قیمت گذاری درست نیست. قیمت باید طوری باشه که هزینه راننده تاکسی از جمله نیروی کارش پوشش داده شه. به راننده تاکسی حق میدم که برای یک ساعت کار به 1600 تومان راضی نباشه و کار نکنه مگه اینکه هزینهاشپوشش داده بشه. اگه امکان استفاده از تاکسی متر بود قیمت با هزینه رابطه معقولتری داشت و این مشکل پیش نمییومد. (فرض من این بود که این یک بازار رقابتیه که هزینه با قیمت رابطه نزدیکی داره)
42 درصد اعلام کردهاند که به هیچ وجه زیر بار این سوء استفاده از شرایط نخواهند رفت
26 درصد اعتقاد دارند این یک توافق دوجانبه است و بسته به شرایط ممکن است که آن را بپذیرند
21 درصد گفتهاند که به هبچ وجه راننده را مجاز به افزایش قیمت نمیدانند اما احتمال دارد ناچار شوند آن را بپذیرند
15 درصد هم نظرات دیگری داشتهاند که به صورت کامنت ارسال کردهاند.
تحلیل این نتایج نیازمند دو پیش زمینه است. نخست اینکه اطمینان حاصل کنیم که گزینههای طراحی شده گزینههای مناسبی هستند. به هر حال آمار و نظرسنجی هم دانش تخصصی خودش را دارد که من از آن بیبهرهام. در درجه دوم باید به دانش تحلیل آمار مجهز شویم. به هر حال این نتایج را از زوایای متفاوت میتوان نقد کرد که من قصد انجام آن را ندارم. اینجا فقط میخواهم به یک مسئله اشاره کنم.
زمانی که جامعه از حالت قانونمداری خارج میشود، شهروندان به صورت مداوم با چالشهایی مشابه مواجه میشوند. مسایلی که به صورت روزمره با آن دست به گریبان هستند اما هیچ توافق مکتوب و جمعی بر سر آنها وجود ندارد. شهروند چنین جامعهای یا باید به صورت روزانه با هزار و یک پرسش عملی-فلسفی مواجه شود و به صورت مداوم به حل مسئله بپردازد، یا باید به مرور خودش را به دست جریان رایج بسپارد. من میگویم نمیتوان از شهروندان انتظار داشت که در لحظه لحظه زندگی خود و در کوچکترین امور روزمره به صورت مداوم همچون اندیشمندان متعهد و سربازان یک جنبش تعالی بخش عمل کنند. چنین شهروندی به مرور فرسوده میشود. خسته میشود. جان به لب میشود. در نقطه مقابل هنگامی که ما به صورت روزمره عادت میکنیم در برابر ناملایمات ساده، بنابر اجبار و خستگی کوتاه بیاییم، بعید نیست که عادت به اعتراض و مقاومت را از دست بدهیم و در نهایت توان هرگونه واکنشی به ناملایمات بزرگتر را از دست بدهیم. راه حل میانه چیست؟ من نمیدانم. این پرسشی است که خودم هم به دنبال پاسخ آن میگردم.
پینوشت:
از میان 18 کامنتی که برای این طرح بحث ارسال شده بود من یک سری را انتخاب کردهام که در زیر میخوانید. پیشاپیش بگویم که از انتشار نظراتی که با فونت انگلیسی (فینگلیش) ارسال میشوند معذورم.
- در اقتصاد حمل و نقل، کرایه حمل معمولا بر اساس حداکثر نیاز تعیین میشود و در مواردی که چنین حداکثری وجود ندارد میتوان این هزینه را کاهش داد. متاسفانه در ایران کرایه بر اساس حداقل یا متوسط نیاز تعیین میشود و سپس در موارد خاص، به طور غیر رسمی افزایش مییابد که کاملا غلط و بر پایه اقتصاد دولتی و غیر آزاد و غیر خصوصی است. برای مثال به نحوه قیمت گذاری بلیط هواپیما یا قطار در ایران و کشورهای با اقتصاد آزاد نگاه کنید. مثلا در سایت شرکت هواپیمایی Lufthansa بلیط را برای یک مبدا و مقصد مشخص در تعطیلات کریسمس و بعد از آن چک کنید. در ضمن ارائه خدمات حمل و نقل میتواند خارج از حیطه وظایف شهرداری و دولت تعریف شده و بر عهده شرکتهای خصوصی گذاشته شود.
- داریوش: توافق حاصل شده بازار آزاد نیست و توافق (consent) حاصله تحت coercion به وجود آمده لذا معتبر (binding) نیست و میتوان آن را نقض نمود. (از لحاظ اخلاقی و قانونی در برخی کشورها)
- به نظرم پیشنهاد شما یعنی نقض کردن توافق اولیه منصفانه نیست. این را هم در نظر بگیرید که در ساعاتی که ترافیک سنگینتر است، رانندهی تاکسی هم کارش سختتر است و هم تعداد مسافر کمتری را میتواند جابجا کند، طوری که شاید اگر نتواند قیمت را ببرد ترجیح بدهد کلاً کار در آن ساعات را تعطیل کند.
- در شرایط عادی مطمئنا سوار این وسایل نخواهم شد. ولی اگر شرایط اضطراری باشد و مجبور باشم به سرعت به جایی برسم یا از این دست، احتمالا اگر بعد از قدری صبر خودرویی با مبلغ معقول پیدا نکنم، سوار این وسایل خواهم شد. هرچند سعی میکنم در مسیر با راننده در این مورد گفتگو کنم و شاید حداقل دچار عذاب وجدانش کنم.
- این موضوع ناشی از عدم وجود قانون مناسبه. مثلا قطعا اگر از تاکسیمتر استفاده بشه، کرایه روزهای پرترافیک بیشتر خواهد بود. من این امر رو تلاش تاکسیرانها در گرفتن حقشون میدونم. البته مسافرین هم باید حقشون رو طلب کنند بدون اصرار به تضییع حقوق رانندگان
- من میپذیرم نه به خاطر اینکه راننده مجازه که از شرایط سوء استفاده کنه. بلکه به این خاطر که مکانیزم قیمت گذاری درست نیست. قیمت باید طوری باشه که هزینه راننده تاکسی از جمله نیروی کارش پوشش داده شه. به راننده تاکسی حق میدم که برای یک ساعت کار به 1600 تومان راضی نباشه و کار نکنه مگه اینکه هزینهاشپوشش داده بشه. اگه امکان استفاده از تاکسی متر بود قیمت با هزینه رابطه معقولتری داشت و این مشکل پیش نمییومد. (فرض من این بود که این یک بازار رقابتیه که هزینه با قیمت رابطه نزدیکی داره)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر