گویا رسانههای سبز برای ادامه کار خود با مشکلات مالی مواجه شدهاند. (اینجا+) از نگاه من این اتفاق قابل پیشبینی بود. وقتی رسانه شما بخواهد مستقل باقی بماند، یا باید به درآمدهای معمول رسانهای (از قبیل فروش و آگهی) تکیه کند، یا به کمکهای مردمی. راهکار نخست که در مورد رسانههای سبز تقریبا غیرعملی است؛ اما راهکار دوم هم ملزوماتی دارد که به باور من تاکنون رعایت نشدهاند.
حداقل انتظار من از رسانههایی که نام جنبش سبز را یدک میکشند، شفافسازی و ارتباط صادقانه با مخاطب است. مخاطبی که قرار است رسانه سبز را رسانه خودش بداند، باید کاملا در جریان باشد که چه کسانی مسوولیت آن را بر عهده دارند، چه کسانی اخبارش را تایید میکنند و در صورت بروز اشتباه چه کسانی پاسخگوی آن هستند. این ملزومات اولیه، در مورد هر رسانه دیگری هم میتواند مورد توجه قرار گیرد اما برای رسانهای که میخواهد بر کمکهای مردمی تمرکز کامل داشته باشد اهمیتی دوچندان خواهد یافت.
از میان فعالین خبری خارج از کشور، تقریبا تمامی دستاندرکاران رسانههای بزرگی چون بی.بی.سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا و نظایر آنها مشخص و قابل تحقیق برای مخاطبین هستند. حتی در میان رسانههای مستقلی نظیر «روزآنلاین» و «رادیو زمانه» هم شرایط مشابهی قابل مشاهده است و هر مخاطبی با یک مراجعه ساده میتواند کلیه فعالان این سایتها را بشناسد. ولی در مورد «جرس» و «کلمه» به هیچ وجه چنین مسئلهای صادق نیست.
من نمیپذیرم که کسی مدعی شود فعالین «جرس» یا «کلمه»، بیش از خبرنگاران بی.بی.سی، رادیو فردا، روزآنلاین و نظایر آنها در خطر امنیتی قرار دارند. برای بخشی که احتمالا از داخل کشور با این رسانهها همکاری میکنند رعایت مسایل امنیتی کاملا پذیرفته شده است اما در مورد دو سایت سرشناس جنبش سبز، حتی اطلاعات فعالین خارج از کشور هم منتشر نمیشود. زمانی که از اعضای شورای هماهنگی راه سبز امید خواسته شد تا خود را معرفی کنند، استدلال شد که بیشتر آنان در داخل ایران به سر میبرند و امکان معرفی وجود ندارد. من تا کنون این استدلال را پذیرفتهام، اما چطور میتوانم بپذیرم که دستاندرکاران رسانههای سبز هم همه در ایران هستند؟
رسانهای که میخواهد دست یاری به سوی مخاطبش دراز کند، باید در درجه نخست مخاطب خود را محرم بداند، با او صادقانه برخورد کند و نسبت به مطالباتش جوابگو باشد. رسانههای سبز هم اگر میخواهند کمکهای مردمی را جلب کنند باید منشی مشابه در پیش بگیرند. من حتی میخواهم یک گام فراتر بگذارم و بگویم این رسانهها میتوانند بدعت جدیدی در فضای رسانهای ما ایجاد کنند و ریز گردش مالی خود را هم اعلام کنند. مثلا بگویند هر خبرنگار ما فلان قدر درآمد دارد. باور کنید این تنها تهنشینی از فرهنگ بیاعتماد ایرانی است که ما نسبت به اعلام درآمدهای خود بدبین و گریزان هستیم در حالی که در بسیاری از کشورهای جهان این مسئله به هیچ وجه یک سر نهان و خصوصی قلمداد نمیشود. بر فرض هم که بشود، جنبش سبز ما این توانایی را دارد که در این زمینه نوآوری کند و گام نوینی در راستای شفافیت با مخاطبانش بردارد که پیش از آن نظیرش را نداشتهایم. در این صورت است که من میگویم شأن این رسانهها در حد بزرگی و شأن جنبش ادعایی ماست و در آن صورت من تردید ندارم که شاهد موجی از اقبال و کمک مخاطبان خواهیم بود.
بعد نوشت:
متن زیر تذکری است که دوستان در مورد سایت جرس دادند:
متن زیر تذکری است که دوستان در مورد سایت جرس دادند:
«محسن کدیور یکی از بنیانگذاران جرس است. اما اداره جرس از آغاز شورائی بوده و خط مشی آن توسط شورای سیاست گذاری تنظیم و تحریریه آن توسط شورای سردبیری اداره می شود. هیچ تصمیم کلانی در جرس به صورت فردی اتخاذ نشده است و شورای سیاست گذاری جرس مشترکا مسئول کلیه تصمیات اتخاذ شده است. این شورا بطور متوسط ماهانه دو بار تشکیل جلسه داده است. اعضای شورا در آغاز سومین سال فعالیت جرس عبارتند از آقایان: عبدالعلی بازرگان، حسن یوسفی اشکوری، محمود صدری و محسن کدیور. سرکار خانم دکتر فاطمه حقیقت جو و جناب آقای دکتر احمد صدری در سال اول و جناب آقای دکتر سید عطاء الله مهاجرانی در سال دوم به دلائل کاملا متفاوت از ادامه همکاری با جرس کناره گیری کردند. شورای سردبیری جرس در نیمسال نخست از همکاری جناب آقای محمد تهوری برخوردار بوده است. جناب آقای محمدجواد اکبرین نیز یک سال عضو شورای سردبیری جرس بوده اند. سرکار خانم دکتر جمیله کدیور حدود بیست و یک ماه سردبیری جرس را به عهده داشته اند. از خدمات و زحمات یکایک این شخصیتها و روزنامه نگاران محترم صمیمانه تشکر می کنیم». (+)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر