مدتی پیش به ذهنم رسید که برخی یادداشتها را با مشارکت خوانندگان به پیش ببرم. قصد اصلی من هدف قرار دادن یادداشتهایی بود که به تجربیات تاریخی مربوط میشد. میخواستم ببینم هر کدام از ما یک واقعه تاریخی را به چه شکلی میبینیم. اما به نظرم رسید همین مجموعه را میتوان در مورد تجربیات روزمره نیز به کار برد. البته این شیوه از طرح بحث نیازمند یک تغییر نرمافزاری برای امکان ارایه راحتتر نظرات دوستان بود. فعلا فیلترینگ امکان کامنت گذاشتن در وبلاگ را به شدت محدود کرده و دوستانی هم که از طریق گودر مطلب را پیگیری میکنند معمولا نظراتشان ثبت نمیشود. افزونه زیر را به مدد «Google Documents» تهیه کردهام تا مشکل ثبت نظر خوانندگان برطرف شود. از هر طریقی که این متن را میبینید، چه مراجعه مستقیم به وبلاگ، چه گودر و چه حتی ای-میل، فقط کافی است نظر خود را در افزونه زیر وارد کرده و سپس بر روی «Submit» کلیک کنید. به عنوان اولین پرسش از سری یادداشتهای طرح بحث، من یک موضوع شهری را انتخاب کردهام که به صورت روزانه با آن دست به گریبانم و در میان اطرافیان هم تجربیات مشترکی دیدهام. نتایج این طرح بحث را آخر هفته منتشر میکنم:
«کرایه خودروهای سواری در خیابان میرداماد 400 تومان است. معمولا در ساعات 17 تا 19 که ساعت کار شرکتها تمام میشود ترافیک این خیابان سرسامآور میشود. در این ساعتها خودروهای خطی تقریبا حرکت نمیکنند و حجم بالایی از مسافر، به ویژه در برابر ایستگاه متروی میرداماد جمع میشود. معدودی از خودروهای سواری از این وضعیت استفاده میکنند و کرایه خود را تا 1000 تومان بالا میبرند. وضعیت مشابهی را میتوانید در بسیاری از دیگر نقاظ شهر هم مشاهده کنید. برای مثال در روزهای بارانی هم غالبا شهر با مشکل ترافیک مواجه میشود و بسیاری از مسافرکشها کرایه خود را افزایش میدهند. حال پرسش من این است که شما معمولا در برخورد با این وضعیت چه میکنید»؟
من گمان میکنم اقدام این رانندهها یک جور سوء استفاده از شرایط ویژهای است که خود مسافرین در شکلگیری آن نقشی نداشتهاند. پس فارغ از اینکه اساسا این وظیفه دولت است که سیستم حمل و نقل شهری را تامین کرده و بر آن نظارت کند و مثلا با رانندگان متخلف برخورد کند، من گمان میکنم این شیوه برخورد حتی با استدلال «بازار آزاد» و «توافق دو جانبه» هم توجیه نمیشود. شاید این پاسخ به نظرتان عجیب و یا غیرطبیعی به نظر برسد، اما به باور من اگر منطقی وجود دارد که راننده را متقاعد میسازد با توجه به شرایط ویژه مسافران چنین پیشنهادی را به آنها تحمیل کند، پس باید بپذیرد مسافران هم حق دارند پس از رسیدن به مقصد که دیگر شرایط اضطراری آنان را تحت فشار قرار نمیدهد توافق اولیه را نقض کنند! یعنی رک و راست بگویند: «اولش گفتم میدهم، اما حالا میگویم نمیدهم»!
شما هم پاسخ خود را در بخش زیر وارد کنید و اگر مایل بودید این فرم نظرسنجی را از این آدرس+ مشاهده کنید.
من گمان میکنم اقدام این رانندهها یک جور سوء استفاده از شرایط ویژهای است که خود مسافرین در شکلگیری آن نقشی نداشتهاند. پس فارغ از اینکه اساسا این وظیفه دولت است که سیستم حمل و نقل شهری را تامین کرده و بر آن نظارت کند و مثلا با رانندگان متخلف برخورد کند، من گمان میکنم این شیوه برخورد حتی با استدلال «بازار آزاد» و «توافق دو جانبه» هم توجیه نمیشود. شاید این پاسخ به نظرتان عجیب و یا غیرطبیعی به نظر برسد، اما به باور من اگر منطقی وجود دارد که راننده را متقاعد میسازد با توجه به شرایط ویژه مسافران چنین پیشنهادی را به آنها تحمیل کند، پس باید بپذیرد مسافران هم حق دارند پس از رسیدن به مقصد که دیگر شرایط اضطراری آنان را تحت فشار قرار نمیدهد توافق اولیه را نقض کنند! یعنی رک و راست بگویند: «اولش گفتم میدهم، اما حالا میگویم نمیدهم»!
شما هم پاسخ خود را در بخش زیر وارد کنید و اگر مایل بودید این فرم نظرسنجی را از این آدرس+ مشاهده کنید.
بد فکری نیست، البته اگه یه جامعه داشته باشیم قانون مدار و قانون مند.
پاسخحذفمشکل اینه که بعدش یا باید پیه خط خطی شدن با چاقو و قمه رو به تن بمالیم
یا خون اومدن از دماغ و دهن،
فکر میکنید چند درصد از آقایون و به خصوص خانمها حاضرن تن به این خطر بدن