«رونالد ریگان» (یا دستکم دار و دستهاش)
برای رییس جمهور شدن مرتکب خیانت به کشور شدند و روابط عادی شده با ایران ممکن است
همه چیز را لو بدهد.
همزمان با پخش سریع اخبار
توافق هستهای ایران و آمریکا، رسانههای جریان اصلی شروع به پرسیدن سوالهای
همیشگی کردند: آیا توافق واقعی است؟ آیا ما میتوانیم به ایرانیها اعتماد کنیم؟ و
جمهوریخواهان کنگره بینهایت عصبانی شدند. البته تلاشهای
جمهوریخواهان برای خرابکاری در توافق یک رئیس جمهور دموکرات با ایران چیز جدیدی نیست. کافی است فقط از «جیمی
کارتر» در این باره بپرسید!
در آغاز سالهای ۱۹۸۰ کارتر
فکر میکرد که با «ابوالحسن بنیصدر» رئیس جمهور جدید ایران برای آزادی ۵۲ گروگانی که در سفارت
آمریکا در دست دانشجوهای رادیکال بودند به
توافق رسیده است. بنیصدر فرد میانهرویی بود و همانطور که در مقالهای در
روزنامه «کریستین ساینس مانیتور» در ۵ مارس ۲۰۱۳ توضیح میدهد او از موضع آزاد
کردن گروگانها توانسته بود به محبوبیت برسد و رییس جمهور شود (+): «من در رقابتهای انتخاباتی صراحتا با گروگانگیری مخالفت کردم ....
من با 76 درصد آراء انتخاب شدم ... دیگر کاندیداها هم علنا مخالف گروگانگیری بودند
و در کل ۹۶درصد آراء در انتخابات به کاندیداهایی داده شد که مخالف گروگانگیری
بودند».
رییسجمهور کارتر اطمینان
داشت که با کمک بنیصدر میتواند به بحران
شرمآور گروگانگیری که از زمان شروعاش در سال ۱۹۷۹ به پاشنه آشیل جناح سیاسی وی بدل شده بود پایان بخشد. اما او رقیب
انتخاباتیاش را دستکم گرفته بود: فرماندار کالیفرنیا «رونالد ریگان»!
کمپین ریگان بدون اطلاع
کارتر، پیشتر با آیتالله خمینی رهبر جناح رادیکال توافق کرده بود که گروگانها را
تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری در اسارت نگه دارد تا کارتر تحقیر شود و نتیجه
انتخابات را به ریگان واگذار کند (+). این کار چیزی از خیانت کم نداشت. آنطور
که بنیصدر نوشت: «من در ژوئن ۱۹۸۱ در نتیجه یک کودتا
عزل شدم. بعد از رسیدن به فرانسه به گزارشگر بی.بی.سی گفتم که من ایران را ترک
کردم تا همدستی خمینیسم و ریگانیسم را فاش کنم. آیتالله خمینی و رونالد
ریگان مذاکره محرمانهای ترتیب داده بودند
که بعدا به «شگفتی اکتبر» مشهور شد و از تلاشهای من و جیمی کارتر برای آزادی
گروگانها پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جلوگیری کرد».
مذاکرات محرمانه عوامل
انتخاباتی ریگان با خمینی که به «شگفتی اکتبر» مشهور شد در خراب کردن تلاشهای
کارتر و بنیصدر برای آزاد کردن گروگانها موفق بود. همانطور که بنیصدر گفت: «این
واقعیت که گروگانها آزاد نشدند باعث شد نتیجه انتخابات به نفع ریگان رقم بخورد».
ایران گروگانها را در
ژانویه ۱۹۸۱ درست در زمانی که ریگان در دفترش سوگند میخورد آزاد کرد تا به نوعی
بگوید: «ما آن بخش از توافق را که بر عهده ما بود انجام دادیم حالا انتظار داریم
اسلحههایی که قول دادید را به ما تحویل بدهید».
«شگفتی اکتبر» نیروهای رادیکال درون ایران را جسور کرد. بنیصدر که
از نظر سیاسی تضعیف شده بود در ژانویه 1981 سقوط کرد و با محمدعلی رجایی که مورد
علاقه خمینی بود جایگزین شد. این واقعه همچنین همچنین موجب مرگ هزاران بیگناه در
جهان، بویژه در آمریکای مرکزی شد. ریگان از ایرانیها پول گرفت و از این پول برای
بیثبات کردن نیکاراگوئه، هندوراس و السالوادور استفاده کرد به گونهای که هنوز آن
منطقه از عوارضاش در رنج است. او دادگاه عالی (با انتخاب دست راستیها) و ملت
آمریکا را به مسیری انداخت که میشد تخریب توافق و مجروح شدن طبقه متوسط آمریکا را
در آن مسیر رویت کرد.
اما آنها فقط مشهودترین
نتایج «شگفتی اکتبر» هستند. اگر کارتر آن طور که با بنیصدر برنامهریزی کرده
بودند میتوانست گروگانها را آزاد کند دوباره در انتخابات برنده میشد. علاوه بر
این او در اکثر نظرسنجیها در ماههای منتهی به انتخابات جلوتر بود و اغلب
آمریکاییها ریگان را شارلاتانی حامی میلیاردرها میدانستند. ( تاریخ ثابت کرد که حق
داشتند) البته این اولین باری نیست که کاندیدای جمهوریخواه ریاست جمهوری برای بدست
آوردن کاخ سفید مرتکب خیانت میشود. ریچارد نیکسون را در نظر بگیرید!
در پائیز ۱۹۶۸ رییس جمهور «لیندی
جانسون» بالاخره به یک توافق مقدماتی برای پایان دادن به جنگ ویتنام رسیدند. اما
ریچارد نیکسون میدانست که اگر جنگ ادامه یابد شانس «هیوبرت هامفری»(Hubert Humphrey) دموکرات برای بردن انتخابات مخدوش میشود.
بنابراین نیکسون افرادی از کمپیناش را مامور کرد تا با رهبران ویتنام جنوبی
مذاکره کنند و آنها را تشویق کند تا در مذاکرات صلحی که قرار بود در پاریس برگزار
شود شرکت نکنند. نیکسون به ویتنام وعده داد اگر رییس جمهور شود توافقی بهتر از معامله با «لیندی جانسون» در انتظار
شان خواهد بود.
«سیا» از این ارتباطات
جلوگیری کرد و موضوع را به رییس جمهور جانسون گزارش کرد و در نتیجه او فقط ۳ روز قبل از انتخابات ۱۹۶۸ به این مانور
سیاسی برای طولانی کردن جنگ ویتنام پی برد. او فورا به رهبر جمهوریخواه «سنا»، «اورت
دیرکسن» (Everett
Dirksen) تلفن کرد (فایل صوتی +):
- رئیس حمهور
جانسون: «من میتونم موضوع رو علنی کنم. من میدونم کی این کار رو کرده؛ اما نمیخوام
کاری کنم. من فکر میکنم آمریکا شوکه میشه اگه کاندیدای اصلی انتخابات با موضوعی
به این مهمی (ویتنام) بازی کنه. من نمیخوام همیچین کاری کنم.
اما اگه اونها
بخوان از این کارها بکنن باید بدونن که ما میدونیم اونها دارن چه کار میکنن. من
میدونم اونها با کی دارن صحبت میکنن و چی میگن ... بعضیا از جمله لابی قدیمی
چینی میرن به سفارت ویتنام و میگن لطفا به رئیس جمهورتون هشدار بدین که اگه تا
نوامبر که رییس جمهور بعدی سرکار میاد دست نگه دارین میتونین توافق بهتری کنین.
حالا من دستشون رو خوندم "اورت". من نمیخوام از این چیزا در انتخابات
ببینم و اونها نباید از این کارها بکنن. این خیانته».
سناتور
دیرکسن : «میدونم».
نوارهای بعدی ناموفق بودن
تلاشهای «دیرکسن» برای منصرف کردن نیکسون
را نشان میدهد. معاون اول رییس جمهور «هیوبرت
هامفری» در نتیجه پایان نیافتن جنگ، انتخابات را میبازد و هر دو جانسون و دیرکسن،
راز خیانت نیکسون را با خودشان به گور میبرند.
آن نوارها بوسیله کتابخانه لیندی
جانسون همین سه سال قبل منتشر شد و این واقعیت که در رسانهها آتشی به پا نشد این
حقیقت را میرساند که رسانهها چقدر خوب از احزاب حاکم صاحب قدرت حفظ و حراست میکنند!
و اینکه در طول این سی سالی که از تثبیت و استقرار رسانهها میگذرد با مرگ روزنامهنگاری تحقیقی، چقدر
رسانهها ناتوان و بیعرضه شدهاند.
ویتنام جنوبی معامله با
نیکسون را پذیرفت و گفتگوهای صلح در سال ۱۹۶۸ را تحریم کرد. جنگ ادامه یافت، و در
ازای آن نیکسون برنده کاخ سفید شد. جنگ به مدت ۴ سال دیگر ادامه یافت و ۲۰هزار
آمریکایی دیگر کشته شدند و یک میلیون ویتنامی بیشتر مردند. خیانت ریگان (درست مثل
خیانت نیکسون) کاملا موثر کار کرد. بحران گروگانگیری ایران ادامه یافت و امیدهای
انتخاب مجدد «جیمی کارتر» را ویران کرد. درست در همان روزی که ریگان سوگند رسمی
ادا میکرد ( تقریبا به فاصله چند دقیقه)
گروگانهای آمریکایی در ایران آزاد شدند!
در مقابل، ریگان شروع کرد
به فروش سلاحهای ایرانی و قطعات یدکی در سال ۱۹۸۱ و این ماجرا ادامه پیدا کرد تا
اینکه در سال ۱۹۸۶ که به خاطرش رسوا شد. افتضاح «ایران کنترا» یادتان هست؟
بنابراین در دوران اخیر
دوبار جمهوریخواه ها کاخ سفید را با خیانت عریان تصاحب کردند. آنچه آنها برای سال
بعد برنامهریزی میکنند و آنچه آنها میخواهند انجام دهند تا تهران را پیچیده در
پتوی تحریمها ساکت نگه دارند، شما را شگفت زده میکند.