۳/۱۰/۱۳۹۹

یادداشت وارده: جباریت با بی پناهان



 غلام‌رضا رفیعی - چند سال پیش ماموران شهرداری تهران دستفروشی را به جرم سد معبر به باد کتک گرفتند و کشتند. امروز نوبت به مشهدی آسیه پناهی رسید که خانه‌اش با بلدوزر تخریب و خودش به دست ماموران نامحترم شهرداری کشته شود. از بد روزگار اگر پیش از این حکومت به معنای اعم خود سعی می‌کرد این دست فجایع را ندیده بگیرد، امروز کار به جایی رسیده که قلم به مزدانش سعی در توجیه آن دارند؛ آن هم به سخیف‌ترین شکل مانند زمین‌خوار خواندن آن مرحومه!

شهرک‌ها و برج‌های اشرافی با سرمایه‌های دزدی در این مملکت به شکل غیرقانونی ساخته می‌شود و تفحص‌ها با رشوه‌های میلیاردی منتفی می‌شود و عاملان این فسادها نه تنها مواخذه نمی‌شوند که پست و مقام هم می‌گیرند، آن وقت زمین‌خواری نصیب آسیه پناهی‌های بی‌پناه است. از چه رو جان آدمی در این مملکت این چنین ناقابل شده است؟ چرا آن مردمی که همیشه ادعای سروری و سالاری‌شان را داریم این چنین ضعیف و بی کس و کار شده‌اند؟ نظام که اخیرا به شکل رسمی از مستضعفانی که گوشت قربانی انقلاب و جنگ بودند اعلام برائت کرد؛ اما از هر حکومت مستقری کمترین انتظار این است که جان رعایا را بی ارزش نکند وگرنه بر چه می‌خواهد حکومت کند؟

هر کسی که از زور نداری و بیچارگی به خیابان می‌آید را به گلوله بستن دوای مشروعیتِ نداشته نیست. به یک درصد جامعه مقرری دادن که صدای ۹۹درصد دیگر را خفه کند روش بادوامی برای تظاهر به مردمی بودن نیست. کشتن کولبر و دستفروش و کپرنشین به جرم فقر تحمیلی نه انسانی است نه شرعی و نه قانونی. هر ماموری در این نظام به خود حق می‌دهد به پشتگرمی نظام هر رفتاری انجام بدهد و مطمئن است که عقوبتی هم در پی نخواهد بود. از جلال‌الدین فارسی تا قاتلین قتل‌های زنجیره‌ای و قاتل زهرا کاظمی و قاتلین کهریزک و قاتل ستار بهشتی و قاتلین کولبرها و دستفروش‌ها و آسیه پناهی‌ها، هر یک خدایِ حقیر حوزه‌های تحت اختیار خود هستند و می‌دانند کسی را یارای بازخواست از ایشان نیست. حتی اگر در مجازات رعایا زیاده روی کنند و دست به خونشان بیالایند.

چیزی که در این مملکت پشیزی ارزش ندارد قانون است و شرع. حتی با اطمینان از اینکه نه گوش شنوایی در میان حاکمان یافت می‌شود و نه اندکی شرف در میان بوقچی‌های مزدورشان ما موظف به تکراریم که ای جماعت بی‌خرد ظالم‌‏ به هر غارت و ستم و فسادی مشغولید باشید اما جان آدمیان را به خودشان واگذارید.