مصطفی
تاجزاده، طرحی ترکیبی و گامبهگام برای پیوند زدن مطالبه «حق اعتراض» به دستاورد
«آزادی انتخابات» ارائه کرده است. آقای تاجزاده، پیشنهاد خود را در جریان پاسخی که
به نامه محسنمخلباف نوشت شرح داده. (متن کامل این نامه را از کانال آقای تاجزاده
بخوانید ) به زعم تاجزاده، اصلاحطلبان باید از تهدیدی که کشور پشت سر گذاشت
یک فرصت برای پیشبرد جریان دموکراسی خواهی ایجاد کنند. طرح ایشان بر پایه استفاده از
دو اهرم فشار «اعتراض خیابانی» و «آمادگی برای تحریم فعال یک انتخابات فرمایشی» استوار
شده.
در بخشی
از این نامه آمده: «این امکان برای جریان اصلاحات وجود دارد تا از هماکنون خواستار
بازترشدن فضای آزاد انتخاباتی شود و در راه تحقق این مطالبه مردمی، نه فقط از تحریم
انتخابات، بلکه از درخواست تجمع و راهپیمایی علیه نظارت استصوابی نیز استفاده کند.
بدین ترتیب، اگر متولیان نظارت استصوابی باز هم بخواهند حق مشروع و طبیعی شهروندان
برای انتخابات آزاد را زیرپا بگذارند، ما میتوانیم اعتراضات خود را به یک رفراندوم
منفی (یعنی تحریم انتخابات) متصل کنیم».
ما پیش
از این در نقد خود بر تاریخچه اصلاحات، به ضعف «بهبودخواهی حکومتی در غیاب جنبش
اجتماعی» اشاره کرده بودیم. حالا پیشنهاد آقای تاجزاده میتواند این ضعف را جبران کرده
و به نقطه قوت اصلاحات بدل کند. حضور دولت میانهرو روحانی و البته فراکسیونی از
اصلاحطلبان در مجلس فرصت بهبودخواهی حکومتی را فراهم ساخته؛ دعوت اصلاحطلبان برای
راهپیمایی خیابانی و مشارکت فعال بدنه اجتماعی هم میتواند این ظرفیت را تقویت و
تمکیل کند. در این میان شاید دو تردید یا شائبه وجود داشته باشد:
نخست
آنکه آیا واقعا هسته قدرت از تحریم انتخابات وحشتی دارد؟ به بیان دیگر، آیا هسته سخت
قدرت از دوری خودخواسته اصلاحطلبان از صندوق استقبال نمیکند؟
پرسش دوم
اینکه چطور میتوان حق اعتراض و راهپیمایی قانونی و مسالمتآمیز را دریافت کرد؟
در پاسخ
به پرسش نخست، تاجزاده پیشدستانه توضیح داده است: «تحلیل ما بر این است که برای نخستین
بار وضعیتی ایجاد شده که سخن گفتن از تحریم انتخابات معنای واقعی خودش را پیدا کرده
است و حالا ما میتوانیم به این ابزار سیاستورزی هم فکر کرده و از آن استفاده کنیم.
این فرصت از یک طرف محصول ایجاد آمادگی در دل جامعه است. حال شهروندان این پتانسیل
را دارند که با یک مشارکت فعال تحریم را نه به شکل یک قهر منفعلانه، بلکه به شکل یک
کنش معنادار و موثر سیاسی به اجرا درآورند. ز سوی دیگر، تثبیت جایگاه صندوق رای در
دل حاکمیت که محصول همان خیزش ۸۸ بود باعث میشود که کسی نتواند در برابر این مطالبه
و این کنش فعال رویه بیتفاوتی در پیش بگیرد».
ما کاملا
با این تحلیل موافق هستیم. شاید فقط برای تکمیل باید اضافه کنیم که شرایط منطقهای
و خارجی کشور به گونهای نیست که نظام ریسک اخراج بخش عمدهای از آرای مردمی را به
جان بخرد. بر کسی پوشیده نیست که دشمنان خارجی چطور در کمین نشستهاند. حمایت
گسترده اصلاحطلبان از دولت و حضور قاطع شهروندان در پای صندوقهای انتخابات ۹۶
بزرگترین مانع در مسیر اجماع جهانی علیه کشور بود. عقلانیت بقایی که هسته قدرت
بارها از خود نشان داده امکان ریسک کردن در این زمینه را بسیار کاهش میدهد.
اما در
مورد سوال دوم، شاید تردیدها بیشتر باشد. چطور امکان دارد که حکومت برای تجمعات
اعتراضآمیز مجوز قانونی صادر کند؟ به باور ما، این مسالهای نیست که خود به خود
محقق شود. بلکه ابزاری است که باید با هنرمندی به دست آورد.
به فاصله
یک روز از انتشار یادداشت آقای تاجزاده، گروهی از حامیان محمود احمدینژاد با
محوریت اسفندیار رحیم مشایی از وزارت کشور درخواست مجوز برای راهپیمایی اعتراضی کردهاند.
مشخصا باز هم تیم احمدینژاد در شنیدن و عمل کردن به ایدههای خلاق گوی سبقت را از
بدنه سنگین اصلاحات ربود. با این حال، ما فکر میکنیم اینبار تیم احمدینژاد
ناخواسته لطف بزرگی به اصلاحطلبان کرده است. اکنون، این فرصت وجود دارد که جریان
اصلاحات، به جای طرحریزی یک اعتراض و درخواست مجوز، صرفا از حق اعتراض احمدینژادیها
حمایت کنند. به این ترتیب، با یک تیر دو نشان خواهند زد. اول اینکه از دشواریهای
بسیار پیچیده و طاقتفرسای توافق کردن بر سر موضوع اعتراض خود خلاصی مییابند. دوم
اینکه، همراه با بخشی از بدنه اصولگرایان و حامیان احمدینژاد، جبهه بزرگتری را
برای پیگیری و تحقق مطالبه حق اعتراض تشکیل میدهند. طبیعتا اگر اینبار درخواست
احمدینژادیها به تایید برسد، در آینده کار برای باقی گروهها بسیار راحتتر
خواهد شد.