در یک مقیاس کلیشهای،
ایرانیان تصویر خاصی از عربستان دارند که رسانههای فارسی نیز معمولا بدان دامن میزنند:
کشوری عقب افتاده با نظامی اجتماعی متحجر و بدوی که صرفا با اتکا به درآمدهای نفتی
خودش را به قدرتهای جهانی متکی کرده است. با این حال، شاخصهای آماری از واقعیتی
دیگر خبر میدهند. این یادداشت، صرفا مرور برخی از شاخصهای آماری است و قصد ورود
به عرصه تحلیل را ندارد.
تولید
ناخالص ملی و سرانه
عربستان
با بیش از ۷۵۰ میلیارد دلار تولید ناخالص، یکی از ۲۰ قدرت برتر اقتصادی جهان است.
این عدد برای ایران تقریبا ۴۰۰ میلیارد دلار است که ما را در رتبه ۲۹ کشورهای جهان
قرار میدهد. (اینجا+)
این اختلاف برای «سرانه تولید» بیشتر هم میشود. عربستان با ۲۵هزار دلار درآمد
سرانه در رتبه ۲۹ کشورهای جهان قرار میگیرد و ایران با ۷۲۰۰ دلار به رتبه ۷۷ سقوط
میکند.
(+)
این
آمارهای اقتصادی جزو آن دست اطلاعاتی است که ایرانیان معمولا از آن مطلع هستند. در
واقع، تصویر ثروت اعراب، در کنار تحجر آنها جزو جداییناپذیر ذهنیت ایرانیان است.
جالبتوجه اما شاخصهای بعدی هستند. جایی که باید پرسید: آیا دولت عربستان توانسته
از این درآمدهای سرشار، برای توسعه اجتماعی کشورش بهرهای ببرد؟
۱-
شاخص توسعه انسانی
نخستین
و شاید یکی از جامعترین ملاکها برای سنجش نتیجه نهایی سیاستهای اجتماعی دولت،
«شاخص توسعه انسانی» است. ترکیبی از ملاکهایی چون: «امید به زندگی»، «دسترسی به
دانش و معرفت» و البته «سطح زندگی مناسب». افزایش این شاخص یعنی دولت توانسته
درآمدهای ملی را به حوزههای بهداشت عمومی، آموزش و پرورش و رفاه اجتماعی بدل کند.
در این زمینه، کشور عربستان با شاخص توسعه انسانی ۰.۸۳۶ در رتبه ۳۴ کشورهای توسعه
یافته جهان و ایران با شاخص توسعه انسانی ۰.۷۴۹ در رتبه ۷۵ قرار میگیرد.
(+)
۲-
میانگین سطح سواد
زمینه
دیگری که ایرانیان به صورت سنتی محل برتری خود نسبت به دیگر کشورهای منطقه میدانند،
میزان تحصیلات است؛ اما این بار هم آمار چیز دیگری میگوید! شاخص باسوادی در
عربستان ۹۴.۷درصد و در مورد ایران ۸۶.۸درصد به ثبت رسیده است. یعنی در این زمینه
عربستان در سطح برترین کشورهای جهان قرار گرفته و فاصله کاملا چشمگیری با میانگین
با سوادی در کشور ما دارد. نکته جالبتر اما با تفکیک آمار با سوادی به جنسیت رخ
مینماید. اختلاف آمار باسوادی زنان و مردان در عربستان ۵.۹درصد و در ایران
۸.۷درصد است. یعنی نه تنها زنان عربستان از زنان ایران با سوادتر هستند، بلکه شکاف
تبعیض جنسیتی میان آموزش زنان و مردان، در کشور عربستان به مراتب کمتر از ایران
است. این دقیقا جایی است که باید جدیترین تلنگر به تصورات ما از جامعه عربستان
وارد شود: «جامعهای تماما زن ستیز»! (+)
۳-
نرخ مشارکت اقتصادی زنان
پس
از تلنگر در مورد سطح سواد زنان عربستان، بد نیست به سراغ «شاخص اشتغال زنان» این
کشور برویم. ترکیبی از آمار زنان شاغل با زنانی که قصد اشتغال دارند. به صورت
خلاصه، پتانسیل بلقوه حضور زنان در عرصه اشتغال و اقتصاد. این بار، نرخ مشارکت
اقتصادی زنان عربستان ۲۰ و همین نرخ برای زنان ایران ۱۷ است. البته هر دو در مقیاس
جهانی بسیار پایین هستند (آلمان ۵۴ است) اما باز هم اوضاع عربستان از ایران بهتر
است. (اینجا+)
۴-
شاخص خشونت
در
نهایت، به آخرین شاخصه اجتماعی این یادداشت میرسیم. جایی که سطح «خشونت» در کشورهای
جهان مورد بررسی قرار میگیرد. از این جهت، شاخص میانگین جهانی خشونت حدود ۶ است.
کشور ما با شاخص ۳.۹ زیر میانگین جهانی قرار دارد. (یعنی خشونت در ایران کمتر از
میانگین جهان است) اما این آمار برای کشور عربستان خیره کننده است! جایی که این کشور
با شاخص خشونت ۰.۸ در کنار پیشرفتهترین کشورهای جهان همچون آلمان، دانمارک و سوئد
قرار میگیرد و جزو کم خشونتترین کشورهای جهان به حساب میآید. (اینجا+)
با
چنین مقدماتی، تنها نتیجهای که من به شخصه میگیرم آن است که با اتکا به برخی
ملاکهای کلیشهای یا خبری همچون «استفاده از روبنده» یا «نداشتن حق رانندگی» نباید
به سادگی فریب خورد و برای پیچیدگیهای یک جامعه حکمی صادر کرد. به نظر میرسد که
مقامات دولتی عربستان برنامههایی زیربنایی برای توسعه اجتماعی خود به اجرا
درآورده و در دستور کار دارند. حالا میتوان دریافت که حق رای اعطا شده به زنان،
صرفا پیامدی ساده برای یک سلسله فعالیتهای زیربنایی بوده است. و البته میتوان به
یاد آورد که در حال حاضر، ۲۰درصد کرسیهای مجلس عربستان از جانب پادشاه به زنان اختصاص
داده شده است. آمار مشابه برای ایران فقط ۳درصد است!
پینوشت:
کانال
«مجمع دیوانگان» را در تلگرام دنبال کنید: https://telegram.me/divanesara