در تاریخ
۲۱ فوریه ۲۰۱۵، «عبد ربه منصورهادی الفضلی»، مردی
که توسط بسیاری از کشورها به عنوان رییس جمهور یمن به رسمیت شناخته میشود، از حصر
خانگی در صنعا گریخت و با خانوادهاش به شهری جنوبی به نام عدن رفت. اندکی بعد او
این شهر را پایتخت جدید یمن نامید. جنبش حوثی یا انصارالله که کنترل صنعا را در
اختیار دارد، مدعی است پایتخت یمن همچنان صنعاست. برای ناظر خارجی احتمالن تصمیم
جدید جنبش جنوبی (هیراک) نیز به همین اندازه گیج کننده است. هیراک (در عربی: «حراکه») تصمیم گرفتهاست
کمپین اعتراضی و جنبش نافرمانی مدنی دیرینه خودش را که با هدف بازپسگیری استقلال
استانهای جنوبی برپا شده بود، معلق کند. این استانها زمانی جمهوری دموکراتیک خلق
یمن را تشکیل میدادند.
از سال
۲۰۰۷، جنوبیها تحت لوای هیراک، به دنبال جدایی از دولت در صنعا بودهاند. پس از
قیام گسترده علیه «علی عبدالله صالح» در یمن در سال ۲۰۱۱، رفته رفته جنوبیهای
بیشتری حامی استقلال کامل شدند. «میدان انقلاب» در «عدن» بازتاب دهنده شعارهایی
چون «کشور من، کشور من عربستان جنوبی است/ پایتختش این جمهوری، عدن است»، شد. بدین
ترتیب اعتراض شدید جنوبیهانسبت به انتقال
رژیم قدیمی صنعا (که از نظر آنها فاسد است و به تبعیض علیه آنها مشغول است) به پایتخت خود خوانده خودشان، به نظر منطقی میرسد.
حقیقت موضوع هم این است که جنوبیهانگران و مردد هستند. با این که هادی در «ابین»،
یکی از شهرهای تحت کنترل دولت جنوبی وقت، به دنیا آمده، مردم جنوب او را محصول
صنعا میدانند. کسی که مسئول اصلی رنج جنوبیها در جنگ ۱۹۹۴ است، زمانی که جنوبیها
برای مدت کوتاهی در صدد لغو اتحاد ۱۹۹۰ (اتحاد یمن شمالی با یمن جنوبی) برآمدند. اما،
اگر همه چیز انقدر ساده بود که یمن، یمن نمیشد. در حال حاضر، کنترل حوثیها بر
صنعا، هممسلکان «منصورهادی» و «هیراک» را در جنگی علیه دشمن مشترک متحد کرده است.
هادی در عدن
در
روزهای اول، اختلاف نظرهایی بین رهبران هیراک در مورد حضور «هادی» در عدن وجود
داشت. رییس جمهور اسیر چطور توانسته از دست شبه نظامین حوثیای که از خانهاش
محافظت میکردند، فرار کند؟ آن هم با این همه همراه؟ چطور از تمام ایستهای بازرسی
حوثیها در مسیر فرودگاه صنعا یا در جادههای بین شهری عبور کرده؟ تمام این سوالهای
بیپاسخ، باعث تقویت ظن بعضی از جنوبیها شده است که هدف ماموریت هادی در عدن،
تضمین حفظ قرارداد اتحاد وجلوگیری از استقلال یمن جنوبی است. بر اساس این نظریه،
مغزهای متفکر پشت این نقشه، افراد مختلفی از قشر نخبه شمالی هستند که با «هادی» به
عدن آمدهاند.
در حقیقت
دلایل زیادی وجود دارد که گمان کنیم آمدن «هادی» به عدن (بین همه گزینههایی که
برای او وجود داشت) تصادفی نیست. مدتی قبل، فرمانداران استانهایی که توسط نیروهای
حوثی اداره نمیشدند به دعوت فرماندار جدید عدن، «عبدالعزیز صالح بن حبتور»، در
این شهر جمع شدند. «هادی»، «بن حبتور» رییس وقت دانشگاه عدن را در میانه یک بحران
انتخاب کرده بود. در آن زمان، «وحید رشید»، فرماندار قبلی در ماه سپتامبر با بیم
از این که کنترل صنعا توسط حوثیها مقدمه تسلط هیراکی بر عدن است، سمت خود را ترک
گفته بود. رشید عضو حزب اصلاح است، حزبی متشکل از جریانهای اسلامگرای سنی که بعد
از حمله هوادارانش به تجمعی صلح آمیز در میدان انقلاب عدن، حمایت بسیاری از جنوبیها
را از دست داد. یکی از ملاقاتهای نخستینی که هادی در کاخ ریاست جمهوریاش در عدن
برگزار کرد، با همین فرمانداران بود تا بتواند بزرگتر بودن قلمرو خودش نسبت به
حوثیها را به رخ بکشد. هادی مدعی در اختیار داشتن ۸۰٪ خاک یمن است که این شامل
زمینهای نفتخیز نیز میشود. همچنین «بابالمندب»، تنگه متصل کننده دریای سرخ به
اقیانوس هند نیز در اختیار اوست. از نگاه قدرتهای خارجی این تنگه نقشی حیاتی در
معادلات سیاسی یمن دارد. به همین دلیل هم مصر اعلام کرده است در صورتی که این تنگه به دست حوثیها بیفتد، آمادگی دخالت نظامی
را دارد.
«هادی»
در بیانیهاش پس از ملاقات با فرمانداران ضد حوثی، استعفایش از ریاست جمهوری را پس
گرفت. این استعفا به دنبال بازداشت خانگیاش در ژانویه تنظیم شده بود. او خواستار
ادامه «گفتگوهای فراگیر ملی» شد که توسط شش کشور «شورای همکاری خلیج» حمایت میشود.
همچنین تمام تصمیماتی که توسط حوثیها و به نام حکومت ملی گرفته میشود، را
نامشروع خواند. به دنبال آمدن «هادی» به عدن، سر و کله بسیاری از رهبران برجسته
حزب «اصلاح» هم پیدا شد، از جمله فرماندار پیشین، «وحید رشید». اصلاح، رقیب اصلی
حوثی است. برای تقویت ادعای حاکمیت هادی، تمام کشورهای شورای همکاری به غیر از
عمان، اعلام آمادگی بازگشایی سفارتهایشان در عدن را کردهاند. کمکهای مالی شورای
همکاری خلیج، حالا به جای صنعا به عدن میرود.
اما آنچه
باعث تقویت ظن هیراکیها و پیچیدهتر شدن اوضاع میشود، مصاحبهای از« بن حبتور»،
فرماندار فعلی عدن است که در آن میگوید: اگر «احمد صالح»، فرزند رییس جمهور پیشین
از روشهای پدرش اعلان برائت کند، نخستین کسی خواهد بود که از کاندیداتوری او برای
ریاست جمهوری حمایت خواهد کرد. آیا بن حبتور یکی از یاران هادی است یا نه؟ آیا هدف،
بازگرداندن یک «دولت فدرال» تحت کنترل هادی است یا چیز دیگر؟ و آیا علی عبدالله
صالح رییس جمهور پیشین در پشت صحنه چه نقشی ممکن است داشته باشد؟ اینها سوالاتی
است که توسط جنوبیهای سردرگم در وبسایتهای خبری و شبکههای اجتماعی پرسیده میشود.
به عنوان
بخشی از توافق حاصل از میانجیگری شورای همکاری خلیج، صالح پس از کناره گیری از
قدرت در نوامبر ۲۰۱۱، همچنان رییس کنگره مردمی باقی مانده است.-حزبی که پیش از این کنترل کشور را در اختیار داشت. توافق ۲۰۱۱ به صالح مصونیت قضایی و حق حفظ
اموالی را میداد که در دوران ریاست جمهوری به دست آورده بود. بر اساس تخمین یک
گزارش سازمان ملل که در فوریه منتشر شده، این اموال حدود ۶۲ میلیارد دلار ارزش
دارند. رقمی حیرتآور که حتا اگر اغراق شده باشد، موید تصوری است که یمنیها، سالهای
طولانی از فساد شخصی صالح داشتهاند. همچنین تصور گستردهای در یمن و خارج از آن
وجود دارد که صالح از سپتامبر ۲۰۱۴ مسیر پیشرفت حوثیها به سمت صنعا را تسهیل کردهاست.
صنعا تا کنون به دفعات شاهد تجمعات «خودجوش» مردمی بوده که خواستار «رهبری قویتر»
(یعنی احمد پسر صالح) بوده اند. همچنین کنگره تحت رهبری صالح، تنها حزب سیاسیای
است که در در تقابل با «هادی» و در کنار حوثیها با برگزاری ملاقاتهای گفتگو در
ریاض، پایتخت عربستان سعودی، مخالفت میکند.
علاوه بر
اینها هیراکیها میدانند ایده مطرح کردن عدن به عنوان پایتخت کشور از سالها پیش
ذر ذهن رژیم صنعا به عنوان روشی برای مقابله با تجزیه طلبی جنوبیها، وجود داشته
است. صالح در دوران ریاستجمهوریاش بخش عمدهای از ماههای زمستان را در آنچه
«پایتخت اقتصادی» یمن میدانست میگذراند؛ با هدف تقویت مناسباتش با سیاستمداران آن منطقه و در راستای
بازیهایش برای ایجاد توازن قوا بین نیروهای مختلف کشور بر علیه یکدیگر. همچنین
شایعاتی وجود دارد که ژنرال «محسن الاحمر»، کسی که زمانی دست راست نیرومند صالح
بود و در قیام ۲۰۱۱ او را تنها گذاشت هم،
در حال حاضر در عدن است و به عنوان «مشاور نظامی» هادی فعالیت میکند.
در
راستای این تردیدهای مرتبط و گوناگون، هیراک تا دو هفته پس از ورود هادی، به
نافرمانی مدنی خود ادامه داد. ساختمانهای اداری،تجاری و مدارس در ساعات کاری صبح
تعطیل بود و نیروی امنیتی ویژه یمن (که پیشتر به نام نیروی امنیتی مرکزی شناخته میشد)
تحت فرماندهی عبدالحافظ السقاف با مبادرت به خشونت، به سرکوب این اعتراضات صلح
آمیز میپرداخت.
حوثیها در صنعا
حوثیها
به دنبال تحکیم حاکمیت خود هستند، حاکمیتی که محبوب عدهای و منفور عدهای دیگر
است. «انصارالله»، در مناطق تحت کنترل خود با تضمین قطع نشدن برق،تصفیه اعضای فاسد
دولت و ارتش و کنترل تورم فزاینده مقطعی قیمت نفت، محبوبیت خود را افزایش داده است. با این حال آنها
دشمنان بسیاری دارند و از جمله این دشمنان، قبایل شمال شرق و جنوب غرب را میتوان
نام برد، علی الخصوص استان نفتی «مارب» و زمینهای پست غربی «طائز» و «ایب». حوثیها
همچنین تهدید کردهاند حزب اصلاح را غیر قانونی اعلام میکنند. حزبی که به گفته آنها
همپیمان القاعده در شبه جزیره عرب است. آنها به عنوان شاهدی بر مدعای خود، به
حضور«عبدالمجید الزندانی» یکی از حامیان شناخته شده جهادگرایی در یمن، در حزب
اصلاح استناد میکنند.
برخی در
اینجا هم دست پنهان علی عبدالله صالح را میبینند: کاملن قابل انتظار است که رییس
جمهور سابق، بازیگران نیرومند کشور را علیه هم بشوراند تا تضعیف آنها باعث تقویت
خودش بشود. حزب اصلاح در شش دوره از جنگ با حوثیها در سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ از
صالح و ژنرال برجسته اش، محسن الاحمر حمایت کرده. حالا شاید این حوثیها هستند که
شریک تاکتیکی صالح شدهاند. اما جنگ به حوثیها اموخته صالح هیچگاه قابل اعتماد
نیست. یکی از نخستین اقدامات انصارالله پس از فتح صنعا، تبعید محسن الاحمر به
عربستان سعودی بود. شاید محسن در سال ۲۰۱۱ به صالح خیانت کرده باشد، اما پیش از آن
دادستان کل شش کمپین بوده که با هدف خرد کردن شورش حوثیها در زمینهای شمالی
تشکیل شده بود.
در
بهترین حالت تصویر دم دستی رسانههای غربی که حوثیها را به عنوان «تحت حمایت ایران»
و «شیعه» معرفی میکند، گمراه کننده است. دلایل نارضایتی حوثیها مسایل داخلی است
و فرقه زیدیها (که حوثیها متعبق به آنند) تفاوتهای بسیاری با شیعه دوازده امامیای
دارد که پرچمدارش جمهوری اسلامی ایران است. علیرغم شانتاژهای صالح که با سکوت
رسانههای خلیج {فارس} همراه بوده، مدارک کمی وجود دارد که نشاندهنده کمک ایران
به حوثیها در خلال جنگهای داخلی ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ باشد. کمکهایی که مسلمن هیچگاه به
پای دخالت نظامی عربستان سعودی علیه حوثیها در ۲۰۰۹ نخواهد رسید. حوثیها از
ایرانیها و متحدانشان، کمکهایی برای ایستگاه تلویزیونیشان،« المسیره» دریافت
کردند.
پس از
فتح صنعا و با جاری شدن کمکهای کشورهای خلیج {فارس} به سوی عدن، حوثیها با خزانهای
کم و بیش خالی مواجه بودند. پس با روی گشاده به ایران روی آوردند. به گزارش
خبرگزاری رسمی صبا، که اکنون تسوط حوثیها اداره میشود، یک هیئت نمایندگی ارشد
حوثی، تحت حمایت «صالح الصمد»، سفر طولانی مدتی به ایران کرد. صالح الصمد، «مشاور
رییس جمهور و رییس شورای سیاسی انصارالله» است. این هیئت با قول کمک ایران به
ارزشی معادل یک سال تولید نفت، به صنعا بازگشت. پیش از آن و در اواخر فوریه،
سازمان هواپیمایی تحت کنترل حوثیها، قراردادی با شرکای ایرانی امضا کرده بود که
بر اساس آن تعداد پروازهای روزانه بین تهران و صنعا به عدد چهار افزایش یابد. این
مقدار از این جهت قابل توجه است که در یمن پروازهای بعضی مسیرهای داخلی، تنها یک
بار در روز انجام میشود. نخستین پروازهای ایرانیها به یمن رسیده و یمنیها در
شبکههای اجتماعی در مورد انبوه «توریست»ها و «تجار»ی که از این پروازها پیاده میشوند،
جوک میسازند. اما لاس زدن با ایران، دشمن اصلی عربستان سعودی و اکثر همراهانش در
شورای همکاری خلیج، شوخی بردار نیست. هادی و حامیان خارجیاش میتوانند از این
موضوع به عنوان بهانهای برای حمله نظامی گسترده به حوثیها استفاده کنند و به
رویاهای فاکس نیوز مبنی بر جنگ نیابتی بین ایران و سعودی در خاک یمن جامه عمل
بپوشانند. به نظر میرسد عربستان سعودی خود را برای این موقعیت آماده کرده بوده،
آنها برای آزادی یک کارگزار کنسول که از سال ۲۰۱۲ به گروگان القاعده درآمده بود مشغول
مذاکره بودند که نیروهای ویژه ایران یک دیپلمات ایرانی که توسط همان گروه گروگان
گرفته شد را آزاد کرد.
اگر یک
جنگ تمام عیار بین منصور هادی و حوثیها دربگیرد، جنوبیها مشکلی برای این که از
کدام طرف حمایت کنند، ندارند. در جنگ بین ایران و عربستان، با وجود دخالتهای
متعدد تاریخی سعودیها در امور داخلی یمن، آنها پشت عربستان خواهند ایستاد. گفتمان
ضد شیعی که جریان اصلی حاکم بر جهان عرب از سال ۲۰۰۳ و حمله آمریکا به عراق بوده،
در جنوب یمن هم ریشه دوانده و جنوبیها بیش از هرچیز دیگری از فتح این منطقه توسط حوثیها
میهراسند.
همین
مساله باعث همراهی جنوبیها با هادی میشود و هیراکیها تردیدی در اینکه حاکم
مشروع کشور چه کسی است، ندارند. از نظر جنوبیها، هادی به عنوان رییس جمهوری که به
اجبار وادار به استعفا شد، اما شجاعتش را دوباره به دست آورد، به منطقه خاستگاهش
بازگشت تا دوباره به جایگاه پیشیشنش برگردد، شایسته احترام است. در نتیجه زمانی که
هیراکیهای جوان در خیابانها به اعتراض علیه هادی دست زدند، بدرالدین، یک سخنگوی
ارشد هیراکی، مخالفت خود با این کار را اعلام کرد. به گفته او این دست اعتراضها،
تنها به نفع آنهایی که صنعا را کنترل میکنند، تمام میشود. در اوایل مارچ، هیراک
به صورت رسمی اعلام کرد تصمیم گرفته در شرایطی که دولتی برای اعتراض علیهاش وجود
ندارد، کمپین نافرمانی مدنی خود را متوقف کند. هیراک به دنبال این است که تاثیر
مناسبی روی شورای همکاری خلیج و دیگرنمایندههای خارجی حاضر در عدن داشته باشد. به
صورت همزمان، اعضای جنبش استقلال جنوبی، امیدوارند هادی در نهایت به این نتیجه
برسد که جدایی جنوب (یک «منطقه عاری از ایران») باعث تسهیل دستیابی به یک راه حل
صلح آمیز برای بقیه بخشهای یمن نیز خواهد شد. شایان توجه است که با وجود انزجار
هیراک از فساد در صنعا، آنها اهمیت ناچیزی به برکناری مسئولین فاسد و توجه به
نیازهای عموم برای آب، برق و سرویسهای عمومی توسط حوثیها میدهند. این حقایق
نتواسنته بدبینی عمیق جنوبیها نسبت به شمالیهای زمینهای مرتفع را از بین ببرد.
در تلاشی
برای ارتقای حمایت جنوب، هادی با فراخواندن ۲۰هزار سرباز جدید، امکان عضویت در
ارتش ملی را به روی جنوبیها گشوده است. پس از جنگ ۱۹۹۴، جنوبیها با تبعیض در
استخدام در ارتش موجه بودند و نظامیان جنوبی قدیمی هم مجبور شدند در خانه به
انتظار« حقوق بازنشستگی» بنشینند. در حالی که این اقدام هادی مورد خوشایند بسیاری از
جنوبیها قرار گرفته، بسیاری، همصدا با حوثیها این تصمیم را تحریک به جنگ میخوانند
و از آن انتقاد میکنند.
هادی به
عنوان اولین فرمان بعد از پس گرفتن استعفایش، سرتیپ «ثابت جواس» را به عنوان
فرمانده نیروی ویژه امنیت در عدن، جایگزین السقاف، متحد حوثیها کرد. جواس پس از
این که نیروهایش حسین، برادر رهبر فعلی حوثیها، «عبدالجمال الحوثی» را کشتند،
معروف شد. این جایگزینی، یک هفته پس از شورش سربازان محافظ محل سکونت هادی در شهر
صورت گرفت و باعث هراس هرچه بیشتر هیراکی ها از تهاجم حوثیها شد، اما ژنرال «نصیر
منصور هادی»، برادر«منصورهادی»، مسئول امنیت سیاسی عدن، ابین و لحج به این تصمیم
اعتراض کرد. شایعه است که نصیر و سقاف دوستان و متحدان دیرینهای هستند. فشار
برادر، باعث شد هادی به دنبال گزینهای بینابینی بگردد. در همین زمان، سقاف هم با
برکناریاش به آسانی کنار نیامد. او بود که دستور حمله هوایی به کاخ هادی را صادر
کرد و بعد از آن تلاش کرد فرودگاه عدن را در ۱۹ مارچ تصرف کند. السقاف پس از اشغال
پایگاهش توسط انبوه نیروهای هوادار هادی، خود را تسلیم کرد. تا آنجا که برای هادی
مهم است، السقاف به مکانی امن در جایی در یمن منتقل شدهاست.
آیا تاریخ خود را تکرار خواهد کرد؟
علیرغم
اتحاد هیراک و هادی، جنوبیها دست از فعالیتهای خود برنداشتهاند. تظاهرات
خیابانی در دفاع از استقلال جنوب ادامه دارد وگروههایی که کمیتههای مردمی خوانده
میشوند از قلمروها و املاک عمومی جنوب
محافظت میکنند. با این کار آنها هرروز در مقابل نیروهای وفادار به حوثیها
و به عقیده بسیاری وفادار به رییس جمهور پیشین، صالح، قرار میگیرند. کمیتههای
مردمی، در سال ۲۰۱۱ و برای مقابله با القاعده و انصار الشریعه در ابین ساخته شده
بودند. از آن زمان، هزینه این کمیتهها توسط دولت پرداخت میشده و به صورت رسمی
توسط نصیر، برادر هادی هدایت میشدند. کسی که به نظر میرسد وفاداریاش گاه و بیگاه
تغییر میکند. کمیتهها از مردان محلی تشکیل شدهاند که در حال حاضر از مناطقی
حفاظت میکنند که از حمایت ارتش ملی بیبهره است. در برخی از شهرها، این کمیته به
اشغال مناطقی که اهمیت استراتژیک دارند هم کمک کردهاند، مثل شهرداری عدن، ساختمان
تلویزیون عدن و نیروگاه بخش خارج شهر «حشوه» . در ۱۹ مارچ و در فرودگاه عدن، این
کمیتهها وارد جنگ سنگینی با واحدهای نیروی امنیت ویژه السقاف شدند. در نهایت با
همراهی قبایل محلی، این کمیتهها به طرز موثری توانستهاند مرز سابق بین شمال و
جنوب را ببندند.
با وجود
تمام امیدی که به هادی بسته شده، بعضی از جنوبیها وحشت تکرار تاریخ را دارند. این
که «هادی» به سرنوشتی مشابه رهبر جنبش جدایی جنوب در سال ۱۹۹۴، «علی سالم البیض»
دچار شود. بیض هم در مراحل اولیه تقابلش با صنعا، از حمایت سیاسی قبایل شمالی و
نیروهای سیاسی بهرهمند بود، با این حال پس از مدتی با خیانت بعضی از نیروها مواجه
شد. این نیروها بعدن در غارت گسترده زمین و منابع جنوب مشارکت کردند.
در
سناریوی فعلی، اگر عدن واقعن تبدیل به پایتخت یمن بشود، قشر نخبه حاکم در صنعا که
جنوبیها از آنها منزجرند، به سختی ظرفیت اداره یک مرکز استان را هم خواهد داشت.
این کادر جدابافته به عدن خواهد رفت تا مقدمات عملیاتی که میتواند فتح عدن و جنوب
توسط شمال نامیدهشود را پایه گذاری کند. در هر حالت، همانطور که در سال ۱۹۹۰، عدن
یک خرابه باقی ماند، بازسازی زیرساختها و خدماتش به گونهای که شایسته پایتختی یک
ملت باشد، سالها طول خواهد کشید.
سیاست در
یمن هیچگاه حوصله سربر نخواهد شد و بدون شک تغییرات ناگهانی بسیاری درراهند. یکی
از علایم این تغییرات، بمبگذاری دو مسجد حوثیها در صنعا در ۲۰ مارچ بود. به نقل
از «المسیر»ا حداقل ۱۳۷ نفر کشته شدند. در حال حاضر و نتیجه پیشرفت حوثیها چهار
عقد جدید بین متحدان جدید وقدیم-(«هادی» و «هیراک»، «هادی» و«اصلاح»، صالح و حوثیها،
حوثیها و ایران) شکل گرفته است که همراه با خاکسپاری رویای
انقلابی ساخت آیندهای عمیقن متفاوت برای یمن شده. خواه در میدانهای صنعا، خواه
در خیابانهای عدن.