این احتمالا آخرین نوشته من پیش از انتشار آمار دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است؛ پس دوست دارم هرچه که به ذهنم می رسد را کنار هم بگذارم و از پراکندگی هایش نترسم تا شاید به زودی بتوانم میان تصورات خود و آنچه در حقیقت به وقوع می پیوندد مقایسه مناسبی داشته باشم. نوشته بودم که خون می بینم؛ چند روزی است که تا دیروقت در خیابان ها به سر می برم؛ شور و شوق مردم باور نکردنی و خارج از حد تصور است؛ با این حال هرگاه حامیان محمود احمدی نژاد در برابر حامیان میرحسین موسوی قرار می گیرند، نفرت و انزجار دو گروه از یکدیگر نیز باور نکردنی است. گویا حامیان احمدی نژاد تمامی طرفداران موسوی را به چشم پیاده نظام و حتی شاید شریک در دزدی های کسانی می بینند که احمدی نژاد تلاش کرد با بردن نام آنها عملکرد ضعیف دولت خود در چهار سال گذشته را تحت الشعاع قرار دهد. در برابر حامیان موسوی نیز رای دهندگان به احمدی نژاد را مسوولین فاجعه ای می دانند که در صورت پیروزی احتمالی وی گریبان تمامی مردم را خواهد گرفت.
نه می توانم باور کنم که نام احمدی نژاد به عنوان پیروز انتخابات اعلام شود و صدها هزار هوادار اصلاحات به خیابان ها نریزند؛ و نه می توانم تصور کنم که احمدی نژاد بازنده انتخابات اعلام شود و با آرامش و بدون درگیری از کاخ ریاست جمهوری خارج شود. اصلاح طلبان به پشتوانه جمعیت های میلیونی که دست کم طی دو سه روز اخیر در خیابان ها حاضر شده اند حاضر نیستند در برابر تقلب های احتمالی و پیروزی احمدی نژاد عقب بنشینند و در مقابل احمدی نژاد علاوه بر اتکا به هوادارانش، به بخش عمده ای از نیرو های شبهه نظامی و تشکیلات سازمان یافته ای تکیه کرده است که در صورت لزوم هیچ ابایی از متوسل شدن به خشونت ندارند.
هاشمی رفسنجانی یکی از گزینه هایی بود که می توانست این گره کور را به خوبی باز کند؛ گمان می کنم نامه هاشمی به خامنه ای، هرچند بسیار تند و تیز و حاوی تهدیدهای تلویحی بسیاری بود اما تنها راهی بود که وی در این شرایط پیش رو داشت. این نامه رهبر را آچمز کرده و ناچار به موضع گیری صریح در برابر احمدی نژاد ساخته است. همان گونه که در نامه هاشمی هم به آن اشاره شده در صورتی که رهبر در برابر احمدی نژاد برخورد قاطعی از خود نشان ندهد در واقع خود را با جمعیت ملیونی مخالفان وی روبه رو ساخته است؛ اتفاقا من گمان می کنم هاشمی برای انتشار چنین نامه ای کاملا در انتظار فضایی مناسب بود تا وی و مخالفان احمدی نژاد را از موضع ضعف خارج کند؛ فضایی که راه پیمایی خیره کننده مردم در خیابان ولیعصر به خوبی ایجاد کرد و هاشمی هم از آن بهره برد.
در چنین شرایطی یا خامنه ای متقاعد خواهد شد که کار احمدی نژاد نه تنها در میان سران نظام، که حتی در میان توده مردم نیز تمام است، که در چنین صورتی فرمان خروج نظامیان از روند انتخابات و جلوگیری از تخلف گسترده در جریان شمارش آرا را صادر خواهد کرد. برخی اخبار نظیر دیدار هاشمی رفسنجانی با خامنه ای چنین مسئله ای را تایید می کند. با این حال اگر خامنه ای همچنان بخواهد از احمدی نژاد حمایت کند، وقوع یک درگیری احتمالا خونین غیرقابل اجتناب می نماید. به ویژه اینکه با خط و نشانی که هاشمی و احمدی نژاد برای همدیگر کشیده اند از این پس باید یکی از این دو از عرصه سیاسی کشور حذف شوند و حذف رییس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام –اگر ناممکن نباشد- بسیار پر هزینه خواهد بود. برخی اخبار نیز نظیر پاسخی که آیت الله یزدی به نامه هاشمی داده می تواند تایید کند که رهبر همچنان نمی خواهد روی کاملا خوشی به مخالفان احمدی نژاد نشان دهد.
به اعتقاد من طبیعی است که خامنه ای تا این حد در چنین شرایطی محافظه کاری پیشه کند. در هر یک از طرفین دعوا گروهی وجود دارد که به محض قطعی شدن سقوط خود می تواند نوک پیکان حمله اش را به سوی شخص اول نظام تغییر دهد. در چنین شرایطی تشخیص اینکه کدام گروه در واقع پیروز انتخابات و دارای پشتوانه مردمی بیشتری خواهد بود برای رهبر بسیار حیاتی است و هیچ گونه ریسکی در این زمینه پذیرفتنی نیست.
اما در مورد نتایج نهایی انتخابات، من با جمعیت و شور و حالی که در این چند روز دیده ام می توانم خبر پیروزی موسوی در دور اول را باور و تایید کنم. با این حال اگر من جای سران نظام بودم اجازه نمی دادم کسی در دور اول پیروز این انتخابات باشد؛ چه احمدی نژاد و چه موسوی، هر یک که در دور اول بتوانند پیروز شوند قدرت بسیاری کسب خواهند کرد که می تواند جایگاه متزلزل شده راس نظام را بیشتر تهدید کند. با این حال کشیده شدن انتخابات به دور دوم نیز می تواند احتمال تداوم آشوب های خیابانی را بالا ببرد و فضایی را در شهرهای کشور ایجاد کند که قابل کنترل نباشد.
در نهایت و اگر بخواهم نظر نهایی خود را به دور از گمانه زنی ها و حالت بندی های بی شمار اعلام و در بوته آزمایش بگذارم گمان می کنم که:
1- در این انتخابات حضور کم نظیر و بسیار گسترده ای از مردم ثبت خواهد شد که می تواند با عبور از مرز 75درصد واجدین شرایط اعلام شده (جمعیتی در حدود 35 میلیون نفر) یک رکورد تاریخی را به ثبت برساند.
2- میرحسین موسوی می تواند با کسب 18 تا 20 میلیون رای در دور اول انتخابات کار را تمام کرده و رییس جمهور ایران شود.
3- آرای مهدی کروبی به سختی از مرز 5میلیون رای عبور خواهد کرد.
4- محسن رضایی می تواند نزدیک به 1.5 میلیون رای را به خود اختصاص دهد.
5- و در نهایت محمود احمدی نژاد آرای اندکی بین 10 تا 12 میلیون رای را به خود اختصاص می دهد.
پی نوشت:
البته یادم نمی رود که چهار سال پیش در چنین روزهایی گمان می کردم که دکتر معین در دور اول انتخابات پیروز خواهد شد!
پرونده تحصیلی زهرا ره نورد مورد بررسی قرار گرفته و بی اشکال اعلام شده است.
عباس پالیزدار طی نامه ای از هاشمی عذرخواهی کرده است.
کروبی با مجریان انتخابات اتمام حجت کرد.