۳/۲۰/۱۳۹۲

یادداشت وارده: «بررسی انتخابات ۹۲ با بازخوانی انتخابات ۸۸»


یادآوری: «یادداشت‌های وارده»، نظرات و نوشته‌های خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شده‌اند. این مطالب «لزوما» هم‌راستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.

 ۱
مجتبی حاجی‌قاسمی - برای بحث در مورد شركت/عدم شركت در انتخابات ۹۲ نمی‌توانیم در مورد انتخابات ۸۸ سكوت كنیم. شاید داوطلبان فعلی مجبور باشند تاكتیك عبور از گذشته را اتخاذ كنند اما ما نمی‌توانیم. آیا می‌شود دم از تقلب فراگیر زد و دوباره مردم را به شركت در انتخاباتی كه توسط همان نظام و با همان سیستم اجرا و نظارت و با تداوم سركوب‌ها و فضای امنیتی، حذف هاشمی و با حضور كاندیداهای حداقلی جریان معترض برگزار می‌شود دعوت كرد؟ به نظرم می‌شود اما نیاز به توضیح است.

پس ابتدا در مورد انتخابات ۸۸: به نظرم قاطعانه سخن گفتن و حكم دادن در مورد حقیقت و كیفیت تقلب در انتخابات ۸۸ امری محال است و اتفاقا یكی از دام‌های نظام برای جریان معترض «اثبات  تقلب در انتخابات ۸۸» است. وقتی دستگاه اجرا و نظارت در قبضه نظام بوده است، حق نامزدها برای نظارت بر انتخابات به طور كامل پایمال شده است، آمار و اطلاعات آن‌طور كه خودشان صلاح دیدند و با تاخیر منتشر ‌شده است، فضای امنیتی، حمله به ستادها و دستگیری‌های گسترده به مجرد پایان اتنخابات، دادگاه‌های نمایشی و .كاملا بدیهی است كه اثبات ریاضی‌وار تقلب ناممكن خواهد بود.

به نظرم اثبات تقلب دامی است كه نباید در آن افتاد. بلكه این نظام است كه باید اثبات كند انتخاباتی سالم برگزار كرده است. انتخاباتی كه به دلایل متعدد دارای ایرادات اساسی بوده است و مجموع این دلایل آن‌قدر بود كه برای ابطال انتخابات كفایت كند.

یك پرانتز: یکی از انتقاداتی که به میرحسین وارد می‌شود این است که چرا یکی دو روز روز مانده به انتخابات انصراف نداد. تصور کنید او و مهدی کروبی همزمان در اعتراض به تخلفات صورت گرفته تا آن لحظه و حمایت آشكار نظام از یك داوطلب، از حضور در انتخابات انصراف می‌دادند. مطمئنا اتفاقات جالب‌تری می‌افتاد! به نظرم این راهبرد یک راهبرد بسیار قوی بود و در دام اثبات تقلب فراگیر هم نمی‌افتادند. گرچه احساس می‌کنم پیغام‌های محکمی از طرف نظام مبنی بر Fair بودن بازی به میرحسین داده شده بود و الا میرحسین‌ی که بعد از انتخابات دیدیم این قدر خام نبود.

اما در مورد تقلب چند حالت قابل تصور است:
·         تقلب صورت نگرفت و نتیجه انتخابات دقیقا همان بود كه اعلام شد.
·         تقلب فراگیر صورت گرفت به نحوی كه موسوی در همان مرحله اول پیروز بود.
·         تقلب غیرفراگیر صورت گرفت: انتخابات با اختلاف  یک تا سه میلیونی بین احمدی‌نژاد و موسوی به دور دوم كشیده می‌شد اما نتیجه آن‌طور اعلام شد. آرای كروبی جهت تخفیف او كمتر از آرای باطله اعلام شد. كمی با آرای رضایی بازی شد. مقداری آب به كل آرا بسته شد و ...

به نظرم اجرای حالت سوم چندان غیرممكن نمی‌نمایاند. اما حالت دوم و سوم ماهیتا تفاوتی ندارد. اگر بپذیریم تقلب شده است كیفیت آن چندان مهم نخواهد بود.

مسئله بعدی بحث اعتقاد به رای مردم در باند امنیتی-اقتصادی حاكم بر كشور است. آیا از نظر آن‌ها اگر ولی فقیه كمك به یك داوطلب را به خاطر مصالح نظام لازم بداند، تقلب در این راستا به عنوان یك ابزار غیر مجاز خواهد بود؟ دیدیم كه در این 4 سال برای سركوب حركت مردم از هیچ دروغ و ناجوانمردی دریغ نشد و همه نیز مجاز شمرده شد و عین بصیرت و تكلیف و مستوجب تقدیر و ترفیع. پس بحث نظری در مورد جایگاه رای مردم را نباید نادیده گرفت كه در این مورد مجموعه مقالات آقای سروش محلاتی بسیار راهگشاست.

خلاصه: پس با وقوع یا عدم وقوع تقلب در انتخابات ۸۸ روبرو هستیم. اگر تقلب واقع نشده باشد كه رای دادن در این دوره از این منظر ایرادی ندارد و می‌توان صرفا به رفتار نظام پس از انتخابات اعتراض كرد كه چندان به سلامت انتخابات ربطی نخواهد داشت. اما اگر تقلب شده باشد: در بند ۲ به این مورد خواهم پرداخت.

۲- با فرض تقلب در انتخابات 88:
الف - نظام در صورتی که بنا بود شانسی برای حضور یک غیراصولگرا در کرسی ریاست جمهوری قائل شود هاشمی گزینه مناسب‌تری بود. پس از ۴ سال حمله بی‌امان هاشمی هنوز هم در چارچوب عمل می‌کند خصوصا در مقابل آقای خامنه‌ای. بعلاوه حضور او مشاركت را تا حد زیادی بالا می‌برد و در كل به سود حماسه سیاسی مد نظر رهبری مصادره می‌گردید. پس بنا نیست روحانی و عارف نقشی جز نمایش حضور غیراصولگرایان داشته باشند و با مرور رفتار نظام امکان اینکه اجازه‌ای جز گرم‌تر کردن تنور انتخابات به ایشان داده شود متصور نیست.

ب - آیا نظام پس از پرداختن هزینه سنگین و تاریخی رد صلاحیت هاشمی و سرکوب شدیدی که حتی برای نمایش انتخابات آزاد هم کمی نرم‌تر نشده است، اجازه می‌دهد عارف یا روحانی به مرحله دوم بروند؟ خصوصا آنکه ظاهرا فضا شبیه سال 84 است و با اختلاف چند صد هزار رای نفرات اول و دوم به مرحله بعد می‌روند و اصلا مشکلی حادی هم برای برای صحنه‌آرایی مرحله دوم وجود ندارد!

ج- بخشی از كسانی كه در سال ۸۸ به موسوی رای دادند تحت هیچ شرایطی در انتخابات شركت نخواهند كرد اما رای دهندگان به احمدی‌نژاد در سال ۸۸ ریزش چندانی نخواهد داشت. گرچه گزاره دوم قابل نقد است اما در مقایسه با گزاره اول قابل پذیرش است.

د- پس از مناظره سوم حجت بر حامیان رهبری تمام شده است. در این انتخابات تنها یك نفر از گفتمان‌ رهبری خصوصا بحث تمدن‌سازی اسلامی حمایت می‌كند. اگر انتخابات سالم باشد میزان رای جلیلی شاخص مناسبی برای تحلیل تعداد حامیان رهبری است. با توجه به سخنان اخیر رهبری در مورد انتخابات و مواضع كاندیداها، نزدیكترین فرد به ادبیات رهبری جلیلی است و لذا احتمالا رای پائین او قابل تحمل برای نظام نخواهد بود.

ه - با کنار گذاشتن حداد و غرضی، انتخاب شدن ولایتی و رضایی چندان تفاوتی ندارد. قالیباف شاید تا پیش از مناظره سوم در كنار رضایی و ولایتی قرار می‌گرفت اما پس از آن در كنار جلیلی خواهد بود. تركیب او و جلیلی همان احمدی‌ن‍ژاد می‌شود. پس در صورتی که اجماعی بین روحانی، ولایتی، عارف و رضایی شکل گیرد حمایت از آن معقول است. ولایتی و رضایی قطعا کناره‌گیری نخواهند کرد. پس:

نخست: عارف و روحانی اجماع نکنند: قطعا جلیلی و قالیباف به دور دوم خواهند رفت و لذا لزومی به رای دادن در مرحله اول وجود ندارد.
دوم: عارف و روحانی اجماع کنند: کورسوی امیدی باقی خواهد ماند.

و- رفتار احمدی‌نژاد در روزهای پایانی از اهمیت به سزایی برخوردار است:

حمایت او از جلیلی دور از ذهن نیست.
به هم زدن بازی توسط او موهوم است.

ز- احتمال دارد نظام در این دوره به عللی مثلا مخالف‌خوانی احمدی‌ن‍ژاد امكان تقلب را نداشته باشد یا حداقل ملاحظات جدی‌تری برای این كار داشته باشد و یا مثلا برای تبلیغ اصلاح مشكلات دوره‌ی قبل و جلوگیری از بهانه‌گیری اصلاح‌طلبان اجازه حضور نمایندگان داوطلبان را سر صندوق‌ها و در ستاد انتخابات بدهد. اطلاعی ندارم كه آیا ستادهای عارف و روحانی بحث معرفی ناظران صندوق‌ها و نحوه اطلاع‌رسانی به ستاد مركزی را با توجه به تجربه سال ۸۸ جدی گرفته‌اند یا نه!

د - نظام در هر صورت آمار رسمی مشارکت را بالای ۵۰ درصد اعلام خواهد کرد چه ما رای بدهیم و چه ندهیم.

ه - نظام همواره رای به فلان داوطلب را در وهلهی اول رای به خود می‌داند. خوب بداند؟ مگر منطق عقلای کشور و دنیا همان منطق نظام است؟ مگر امروز دنیا رای به خاتمی و میرحسین را رای به نظام می‌داند؟ قصه ملا نصرالدین است که به دروغ گفت فلان جا آش می‌دهند بعد خودش هم رفت و کاسه به دست در صف ایستاد. تکلیف وجهه بین‌المللی نظام در موضوع حقوق ملت سال‌هاست که روشن است. آیا این‌که صداوسیما، کیهان، فارس، رجا، احمد خاتمی، کاظم صدیقی، احمد جنتی، علم‌الهدی، نقدی، فیروزآبادی، پناهیان و سایر عماریون و حواریون نظام چه خواهند گفت برای ما وزنی دارد یا تغییری در فکر منتقدان ایجاد خواهد کرد؟ این البته به معنای انفعال و تعطیلی راهبرد میرحسین عزیز مبنی بر «آگاهی بخشی» به عموم مردم با همین ابزارهای حداقلی موجود نیست.

لذا با توجه به مجموع موارد فوق: حتی با  فرض تقلب در انتخابات ۸۸ احتمال اینكه رای ما به كاندیدای حداقلی‌مان خوانده شود صفر نیست بعلاوه رای ندادن تاثیر خاصی بر معادلات داخلی و خارجی ندارد پس در صورت غیر قطعی بودن شكست كه با اجماع عارف و روحانی حاصل خواهد شد رای خواهم داد.

۳
یك گزینه باید همواره روی میز باشد: در صورتی كه عارف و روحانی نشانه‌های روشنی مبنی بر تكرار روند انتخابات ۸۸ ملاحظه كنند باید با تمام قوا از امکان در اختیار داشتن صدا و سیما برای چند ساعت از چند روز باقیمانده تا انتخابات استفاده کنند و عصر روز 4شنبه انصراف دهند. برگزاری انتخابات با «غرضی، حداد»، «ولایتی، رضایی» و «قالیباف، جلیلی» برای ثبت در تاریخ بهتر است.

۴
مجموع حركت اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری و شورای شهر حكایت از ضعف راهبردی و عمیق این جبهه و سران آن خصوصا آقای خاتمی دارد. خصوصا شورای شهر تهران كه به عرصه‌ای مناسب جهت آماده‌سازی و معرفی نیروهای نظام برای پست‌های كلیدی‌تر تبدیل شده است. لیست كنونی اصلاح‌طلبان توفیق چندانی نخواهد داشت. آیا با این كارنامه به این جماعت برای یك حركت بلند مدت و اساسی جهت بهبود اوضاع كشور می‌توان امید داشت؟ بحثی كه در آینده باید به آن پرداخت.

پی‌نوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشت‌های شما استقبال می‌کند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر