یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند. این مطالب «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
سعیدی - چند روز به انتخابات ریاست جمهوری بیشتر نمونده ولی ما هنوز در جدال اینکه رای بدهیم یا نه گرفتار هستیم. چیزی که بیشتر باعث تاسفه اینکه از همه انتخابات همه به قسمت رای دادن یا به که رای دادن آن میچسبیم. ولی آیا انتخابات تنها در رای دادن خلاصه میشه. اگر از منظر یک آدم معمولی که سرش به زندگی خصوصی گرمه و سیاست معنی خاصی براش نداره به موضوع نگاه کنیم شاید این نوع برخورد مفهوم باشه، ولی اکثر کسانی که وارد این بحث میشوند خود را سبز یا اصلاح طلب معرفی میکنند و نگران آبروی این جنبش هستند. در واقع همه این افراد به نوعی به دنبال تغییر وضع موجود از مسیر خودشون هستند.
سوالی که مطرحه اینه که چه بعنوان یک فعال سبز یا حتی چه به عنوان یک هوادار بر اندازی، مسیری که برای این تغییر در نظر داریم از چه راهی عبور میکنه. مگر نه اینکه در هر صورت آگاه کردن مردم به حقوق خودشون و همراه کردن آنها قدمهایی است که برای ایجاد و امتداد هر نوع تغییری از ضروریات اولیه هستند.
و مگر نه اینکه همه راههای ارتباط با مردم و صحبت کردن با آنها از مسیر سانسور و فیلترینگ رژیم میگذره. در بهترین حالت هم اگر مطلبی در سایتی یا روزنامهای منتشر بشه مگر تیراژ آنها چقدره و چند درصد مردم ما روزنامه خوان هستند. در یک چنین شرایطی چه امکانی بهتر از شرکت در انتخابات برای گفتگو با مردم وجود داره.
همیشه گفته شده که انتخابات حتی در بدترین شرایط یک فرصت برای مردم و کنشگران سیاسی است. اگر قرار باشه که همه این فرصت تنها به اینکه آیا رای بدیم یا نه و در بهترین حالت به که رای بدیم خلاصه بشه قاعدتا باید وضع ما همینی باشه که الان هست.
اما فکر میکنم رای دادن تنها یک نتیجه فرعی شرکت در انتخابات هست. شرکت در انتخابات یعنی استفاده از فرصتی که رژیم به ناگزیر برای ما ایجاد میکنه و ما میتونیم برای ارتباط با مردم از اون استفاده کنیم. انتخابات شرایطی هست که بازار بحث سیاسی خود بخود گرم شده و برای وارد شدن به آن نیازی به زمینه سازی نیست. در زمان انتخابات صحبت از حقوق مردم و مشکلات روزمره و دراز مدت بحث روزه. مشکلات روابط خارجی و مشکلات ناشی از سیاستهای غلط حتی مورد بحث نزدیکترین افراد به مرکز قدرت مورد بحث و سواله. کی کسی میتونست با این صراحت سیاست هستهای فعلی رو زیر سوال ببره و میلیونها مردم هم از رسانههای عمومی بشنوند؟
در شرایط انتخابات نیازی به اینکه ما کاندیدای خودمون یا حتی بقولی بد در مقابل بدتر داشته باشیم تا وارد این گود بشیم. بهر حال کاندیداهای انتخابات برای رقابت با خودشون مجبورند به مردم قولهایی بدهند و از وضع موجود – اگر بد باشه – انتقاد کنند. همین شعارها و انتقادهای کاندیداها بهترین محمل برای ارتباط با مردم و گفتگو در مورد هر پیزی رو فراهم میکنه. پس بیجهت گفته نشده که انتخابات یک فرصته و اگر گفته بشه استفاده نکردن از این فرصت به هر بهانهای در درجه اول خیانت به اعتقادات خود ماست که براحتی این فرصت را از دست دادیم بیراه نیست.
متاسفم که میبینم بعضی از بزرگان که همه زندگی خودشون رو به اصلاحات و تغییر اختصاص دادند و سختیهای زیادی تحمل کردند که از مواضع خودشون کوتاه نیایند به این راحتی این بازی رو میبازند. دوستان انتخابات فرصتی بینظیره و هنوز چند روزی ازش باقی مونده. با هیچ بهانهای نباید این فرصت رو از دست داد. رای دادن یا ندادن ما هیچ ربطی به شرکت ما در انتخابات نداره.
البته از دیدگاه خودم این انتخابات فرصت خیلی بزرگتریه و به همین دلیل بعد از کنار رفتن عارف همه رو دعوت میکنم به روحانی رای بدن، حتی اگر فکر میکنیم ممکنه تقلب بشه یا هر چیز دیگهای. الان بیشتر از این وارد این بحث نمیشم و در فرصت دیگهای بعد از انتخابات بهش میپردازم.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر