۳/۱۸/۱۳۹۲

یادداشت وارده: «در آوارگی کامل»


یادآوری: «یادداشت‌های وارده»، نظرات و نوشته‌های خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شده‌اند. این مطالب «لزوما» هم‌راستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.

احسان ایرانی - آلِنی در آوارگی کامل، اما آرامش کامل بود!
(آتش بدون دود، نادر ابراهیمی)

چکیده این نوشته شاید این باشد:
در وادی انتخابات و حواشی بعد از آن، رقیب ما هر آنچه که در نظر دارد خواهد گفت و به انجام خواهد رساند، چه با حمایت هاشمی و خاتمی از روحانی و عارف یا بدون حمایت آن‌ها! چه با حضور آن‌ها و چه با انصراف آن‌ها! رقیب ما بی‌انصاف‌تر از آن است که اگر ما کنار کشیدیم بگوید اصلاح‌طلبان نماینده نداشتند! یا اگر ما گفتیم نماینده نداشتیم بخواهد که بپذیرد! اگر حمایت هاشمی و خاتمی باشد و با مهندسی حضرات رای بدست نیاید حرف‌هاشان همان خواهد بود که حمایت هاشمی و خاتمی نباشد و یا حتی روحانی و عارف انصراف دهند! این را عموم مردم ما خوب می‌دانند و بابت این مساله ریشه‌های «امید» را از دست نخواهند داد و از آبروی اصلاحات و خاتمی و هاشمی چیزی کسر نخواهد شد. همین است که به گمانم اجماع روی هر فرد دیگری چون ولایتی یا قالیباف اثری نخواهد داشت! اگر قرار است به نفع کسی مهندسی شود، فرقی برای مهندسان ندارد که به ضرر روحانی-عارف چنین کنند یا به ضرر ولایتی!

اول:
ما با یک رقیب عادی، منصف، برابر، معتقد به گزاره‌های انسانی یا حتی پیش نیازهای دینی رقابت نمی‌کنیم و هر اقدامی هرچند عجیب از رقیب را بعید نمی‌دانیم. این اقدامات می‌تواند ردصلاحیت هاشمی یا تقلب و دست بردن و مهندسی در آرای همین هشت نفر باقیمانده باشد یا هر شعار، تخریب و بی‌حرمتی، قبل، حین و بعد از انتخابات. این رقیب به واسطه در اختیار داشتن تقریبا تام و تمام امکانات اقتصادی، سیاسی، رسانه ای و تبلیغی آنچه را که دوست دارد خواهد کرد، خواهد گفت و جلو خواهد رفت.

دوم:
بعد از رد صلاحیت هاشمی، برخی که همه برای من بسیار محترم هستند نظر به ترک صحنه انتخابات دارند و می‌گویند هاشمی و خاتمی نباید از همین کاندیداهای به گمان من نیم بندِ مورد نظر (روحانی و عارف) حمایت کنند، چرا که با تنظیم صحنه توسط رقیب و عدم رای آوری این‌ها، ضربه بزرگی به هاشمی و خاتمی و اعتبار جریان اعتراضی-اصلاحی در کشور وارد خواهد شد و این به صلاح نیست. برخی دیگر نیز معتقدند به دلیل مهندسی آقایان برای رای نیاوردن روحانی یا عارف باید بر روی کاندیدای دیگری نظر داشت.

سوم:
معتقدین به حضور، استدلال می‌کنند که حضور در این وادی کماکان نقش فشار به حاکمیت را دارد و اندک امیدواری دارند که شاید این فشار با توجه به دسته بندی‌های امروز که نمونه‌هایی از تشتت در آن را در مناظره سوم و اظهارات بی سابقه ولایتی دیدم، توان اثر داشته باشد و مثلا به دلیل مجری بودن دولت و اختلافات مشهود با تیم رهبری یا هر دلیلی از این جنس، امکان تقلب چندان به سادگی فراهم نباشد و ما باید به روند خود با حمایت هاشمی و خاتمی که جانی تازه خواهد بود ادامه دهیم.

چهارم:
نگرانی‌های گروهی که اعتبار اصلاحات و چهره‌های آن را در خطر می‌بینند قابل درک است اما آن دوستان گمان نمی‌کنند رقیب ما بسی بییشتر از آنچه که باید، از جاده انصاف خارج است که با عدم حمایت علنی هاشمی و خاتمی و حتی با انصراف روحانی و عارف بخواهد بگوید اصلاحات و معترضین نماینده‌ای در این دوره نداشتند و تمام!؟ گمان نمی‌کنند به این سمت بروند و مثلا با ادبیاتی نظیر این مانور کنند که: هاشمی و خاتمی همه آنچه در توان داشتند را پشت صحنه به کار گرفتند و بعد ِ اطمینان از عدم پشتوانه مردمی، از روحانی و عارف حمایت نکردند تا آبروریزی نشود و کاندیداهای آن‌ها انصراف دادند که مثلا فرار رو به جلو کرده باشند؟ گمان نمی‌کنند آن زبانِ درازی که از آن نگرانند، با و بی‌ حمایت هاشمی-خاتمی و با و بی انصراف روحانی و عارف کماکان دراز باشد و به طرق مختلف و از رسانه‌های متنوع در بی انصافیِ خویش همچنان بتازد؟

پنجم:
به گمان من عمده کسانی که به هاشمی و خاتمی روی آورده‌اند بسیاری از جزییات بازی را می‌دانند و می‌دانستند که با بودنِ خود هاشمی نیز تیم رقیب امکان تقلب را داشت و اکنون هم دارد. آن موقع شاید سخت‌تر و اکنون اندکی ساده‌تر! و این برای آن رقیب بهترین گزینه است که جریان مخالف، خود کنار بکشد تا دو هدف آن‌ها همزمان برآورده شود! اول: امکان مهندسی راحت‌تر و دوم: کوبیدن مدام طی سال‌های آینده که گفته بودیم شما پایگاه مردمی ندارید! همین امروز رهبر به استناد 9 دی و 22 بهمن با همه آنچه می‌دانیم، این گونه ادعاها را دارد! اگر بعد با مهندسی بگویند کاندیدشان رای نیاورد یک نکته است، اما با انصراف یا اجماع روی دیگری و ادامه ندادن قطعا خواهند گفت که از ترس رای نداشتن حتی جسارت ادامه بازی را نداشتند و این مساله‌ای به مراتب منفی‌تر است! می‌بینید؟ او کار خود را خواهد کرد!

ششم:
بنده معتقدم وقتی با رقیبی از آن دست که در بند اول گفتم روبرو هستیم باید ملاحظات بسیاری را کنار گذاشت و نگران حرف‌ها و تبلیغات او نبود و تنها به ترسیم دقیق صحنه برای یاران خود پرداخت. رقیب، هر آنچه که با رای نیاوردن مهندسی گونه روحانی یا عارف می‌خواهد بگوید، همین الان آماده دارد تا با کنار کشیدن آن‌ها هم بگوید! و ما نیز به خوبی می‌دانیم در جواب به اینکه ما کاندید نداشتیم باز خواهد گفت: این از اطمینان به عدم پشتوانه مردمی بود! و هیچگاه نخواهد گفت که شما اعتراض داشتید و نخواستید وارد بازی ما بشوید!

هفتم:
مردم ما که حامی خاتمی و هاشمی هستند به خوبی می‌دانند که این رای دادن ابدا معمولی نیست و رای نیاوردن احتمالی نامزدهای آن‌ها به معنای ضربه یا شکست و ناامیدی نیست! آن‌ها می‌دانند وارد چه بازی‌ای می‌شوند و می‌دانند که انواع تهدیدها و مشکلات بر سر راه نامزدهای آن‌ها و حامیان آن‌ها است و در این فضا اساسا وارد رقابتی می‌شوند که همه داوران به نفع رقیب اند و باز می‌گویند به روی صحنه خواهیم رفت و نشان خواهیم داد که حقانیت مردمی چیست! حتی اگر باز این حق خورده شود! مردمی که بعد از این همه بی‌حرمتی و کوبیدن خاتمی، هاشمی و در راس آن‌ها میرحسین و کروبی هنوز پای حرف‌هایشان ایستاده‌اند می‌دانند که نمی‌روند برای پیروزی ِ طبیعی! که می‌روند برای جلوگیری از مهندسی و بعد، شاید پیروزی! اگر نتوانستند جلوی مهندسی را بگیرند آن را به حساب شکست به معنای طبیعی آن که منجر به ناامیدی می‌شود نخواهند گذاشت! که برگی به بی‌انصافی‌های رقیب خواهند افزود و شاید حتی در مسیر خود مصمم‌تر شوند برای از پای در آوردن این رقیب که به به انواع حیله‌ها مسلح است! آدمی زمانی سیاست میورزد که رقیب سیاست بورزد! زمانی که رقیب با سر می‌تازد چندان زمان سیاست‌ورزی به معنای مرسوم نیست و نگران حرف‌های رقیب نباید بود! شاید با حمایت هاشمی و خاتمی بتوان در همین اندک زمان باقی مانده به پیش رفت و روندهایی را تغییر داد.

هشتم:
چند روز قبل از رد صلاحیت هاشمی، برای انجام کاری در اردبیل بودم. سوار تاکسی شدم برای رفتن به فرودگاه. راننده پیرمرد حدود هشتاد ساله‌ای بود و در جواب سوال من که به چه کسی رای میدهی گفت: به رفسنجانی! بعد در جواب چرای ِ من گفت: برای این که فقط او میتواند جلوی خامنه‌ای بایستد! و بلافاصله اضافه کرد: اگر تقلب نکنند و بگذارند! این نوع اظهار نظر را بارها و بارها از زبان کسانی شنیده‌ام که در نگاه اول گمان میبری از جریان سیاسی هیچ نمی‌دانند!

پی‌نوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشت‌های شما استقبال می‌کند.

۱ نظر:

  1. ناشناس۱۸/۳/۹۲

    سعیدی:
    کاملا موافقم. من هم از این برخوردها تو مردم زیاد دیدم.
    درضمن اینکه اصولا دمیدن تو کوره تقلب میتونه کار خود حاکمیت باشه تا ما رو از شرکت در انتخابات مایوس کنه.
    بنظرم اصلا رد صلاحیت هاشمی یک جنبش همین بود. میخواست به مردم بگه شما آخرین حربتونو رو کردین ولی ما خیلی ساده اونو ازتون گرفتیم. پس برین دیگه روتونو کم کنین. ولی ما نباید از رو بریم.
    نکته دیگه اینکه هر برگه ای تو سیاست یک بار بیشتر برد نداره. تقلب بصورت دفعه قبل برگه سوخته است. احتمال اینکه دوباره باهاش بازی کنند خیلی کمه. دوستان به این جنبه بیشتر توجه کنند و راحت حرف از تقلب نزنند. هم شرایط داخل حکومت تغییر کرده و هم شرایط بیرونی. حتی هموندفعه هم خیلی از داخل خودشون غافل گیر شده بودند و افرادی مثل مطهری حتی دیگه راه خودشونو جدا کردند. ایندفعه احتمال عکسالعمل خیلی بیشتری از داخل حکومت وجود داره. در عین حال اگر مشارکت بالا باشه از عکسالعمل مردم بشدت وحشت دارند. ایندفعه مشکلات اقتصادی ریشه نارضایتی ها رو گسترش داده و اگر حرکتی شروع بشه مسلما خیلی وسیع تر و عمیق تر خواهد بود و حکومت به راحتی دفعه قبل نمیتونه مهارش کنه. متاسفانه تو بحثهایی که اینروزها میشه اصلا به نقش مردم توجه نمیشه. انگار اونها بوقند. در صورتیکه حکومت بخوبی از این نکته مطلعه و حتما براش مهمه. بنا بر این به اون صورت آشکار دفعه قبل دست به تقلب نمیزنه.

    سعیدی

    پاسخحذف