یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند. این مطالب «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
میم آزادی - حالا دلم گرفته. دلم گرفته برای احمدینژاد. فکر میکنم به اینکه چقدر این روزها ساکت است و بیخبر. فکر میکنم به اینکه سیاست چطور صاحبان خودش را بیرون میکند. دلم برای احمدینژاد تنگ خواهد شد. برای سر و صداهاش و برای بیبرنامهگیها و مردمفریبیهاش و ادعاهاش.
حالا ساعت ۱۲ ظهر روز سهشنبه است. خبر انصراف آقای عارف هم از امروز صبح همهجا پخش شده و سایت رسمی خودشان هم بیانیه یا همان نامهی مربوطه را منتشر کردهاند. هم خوشحالم و هم ناراحت.
حس میکنم به یک دور باطل افتادیم. فکر میکنم برای تغییر، فقط عوض شدن رییسجمهور کافی نباشد. نمیدانم. شاید باید رویهی قدم به قدم را پیش گرفت. بگذاریم انتخابات بگذرد. ببینیم چی پیش خواهد آمد. خواستم احساس خودم را در این لحظهی خاص، در این ساعات نسبتا تلخ به شما رسانده باشم. دلم از امید خالی و پر میشود.
حتی با اینکه صد در صد انتظار کنارهگیری میرفت، اما حالا حس میکنم شرایط همچین خوب هم نیست. رضایی برای خودش رای دارد. قالیباف رای دارد. حتی جلیلی هم رای دارد. اگر یک انتخابات سالم را فرض قرار دهیم. باز هم معلوم نیست واقعا روحانی بیرون بیاید. واقعا معلوم نیست. این مردم ... این مردم مغز من را مثل موریانه میخورند از بس که کور و کر شدهاند. بماند.
در این لحظه تنها چیزی که من را خوشحال میکند اینکه آقای روحانی که رای من هم به ایشان خواهد بود، با یک تشکر درست و حسابی، معاون اولی یا وزارت آموزشی چیزی را تقدیم کنند به آقای عارف.
دلم خیلی گرفته از نامهی آقای عارف. این همه فشاری که این روزها روی دوشش گذاشتند که انصراف بدهد. با اینکه مطمئنم آقای روحانی را اصلاحطلب نمیداند. این همه اخبار، این همه گوشه کنایه. دلم ترکید از سنگینی روی دوش عارف.
زنده باشی عارف.
در یادم خواهی ماند.
به امید آزادی
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
خیلی دلگیر نباش دوست عزیز. اصلاح طلبی یک عنوان یا برچسب نیست که به عارف اطلاق گردد و به روحانی نه. اقتضای سیاست ورزی همین است.
پاسخحذف