یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند. این مطالب «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
غلامرضا - بر خلاف آنچه تصور می شد که انتخابات بعد از ۸۸ مرده است، اینک در آستانه انتخاباتی دیگر هر چقدر محدود و بیرمق اما بار دیگر بارقهای از امید در دل ملت برای تاثیر گذاری بر سرنوشت خود جهیده است. از پرده نخست انتخابات یعنی ثبت نام پیشتر سخن گفته بودم. انتظاری که از خاتمی میرفت را هاشمی تا حدی برآورده کرد و رد شد. اینک پرده دوم یعنی رایگیری پیشِ روست. سوالات گوناگونی در فضا موج میزند: آیا رای ما شمرده میشود؟ آیا رای دادن خیانت است؟ آیا رای دادن موثر است؟ آیا فردای انتخابات به صرف مشارکت در فعالیت قانونی ستادی بازداشت نمیشویم؟ آیا همیشه باید تن به انتخاب بین بد و بدتر بدهیم؟ آیا باید بر وجدان خود فایق آییم و باز به یغما رفتن رای خود را نظاره کنیم؟ آیا شرکت ما موجب مشروعیت کسانی میشود که در واقع فقط برای مخالفت با آنها رای میدهیم؟ آیا شرکت در انتخابات توهین به شخصیت خودمان نیست؟ آیا خون شهیدان آزادیخواه را فراموش میکنیم؟ آیا از کمترین روزنه امید باید استفاده کرد؟ آیا اصلا اثری داریم؟
در این میان با پاسخ به این پرسشها برخی امیدوار به اندک تاثیری بر روند انتخابات در آن شرکت میکنند و برخی از آن ناامیدانه فاصله میگیرند. در شرایط فعلی نمیتوان هیچ یک را به قطعیت نواخت یا تایید کرد. اگر اندکی امید از جنس اگر بشود چه شود وجود دارد نمیتوان استدلالی برای استفاده نکردن از این آخرین شانس آورد و منصرف کرد و اگر کسی شخصیت و رای خود را فرای چنین انتخاب بستهای میداند نمیتوان به سرزنش او پرداخت.
ولی آیا تمام اثرگذاری ما به رای دادن محدود میشود؟ انتخابات فرصتی است برای تفکر در باب اینکه واقعا چه باید کرد؟ سعی میکنم خلاصهوار به برخی موارد بپردازم. پس از ۸۸ همیشه فکر میکردم که حضور در هر انتخاباتی از این پس منوط به تعیین تکلیف با انتخابات ۸۸ است: اگر معتقد به تقلب هستیم دیگر نمیتوان در هیچ انتخاباتی در این سیستم شرکت کرد. اما شرایط زندگی هیچگاه به این روشنی و دوگانگی نیست و بیشتر در فضایی فازی سیر میکند. در آستانه انتخاباتی دیگر شرایط به گونهای است که نمیتوان به قاطعیت روشهای شرکت یا تحریم را رد یا تایید کرد و به نظر میرسد که بیشتر با انتخابی شخصی مواجهیم که بیش از هر چیزی به نگرش و میزان امید افراد به اثرگذاریشان مربوط است. اما فارغ از این مساله در سطحی بالاتر میتوان نکاتی را برجسته کرد.
من بر آنم که بیش از عمل ما در رای دادن یا ندادن، آنچه اهمیت دارد نحوه فعال بودن ماست. اگر تمام امیدمان را به تک برگی ببندیم که در روز انتخابات به صندوق میاندازیم به این امید که آنکه میخواهیم درآید احتمال ناامید شدنمان در روز شنبه بسیار است. به هر دلیلی این امکان وجود دارد و از اتفاق احتمالش کم نیست که امیدمان بر باد رود. اما آیا تمام امید ما به درآمدن نام مطلوب از صندوقها است؟ امید ما به فردای بهتر است. فارغ از اینکه چه اتفاقی در روز شنبه میافتد این امیدی که وظیفه رای دادن را در روز جمعه با وجود آنکه نه نامزد مطلوبمان موجود است و نه احتمال بالایی برای خوانده شدن رایمان قایلیم همچنان باید برای روزها و سالهای بعد موجب تحرک و فعالیت ما باشد. اگر بالعکس چنین انتخاباتی را در شان خودمان نمیدانیم تنها نشستن در خانه به امید تحریم ناموجه است همانطور که شرکت در انتخابات موجب مشروعیت حاکمیت نیست چرا که حاکمیت نه دیگر نگران میزان حضور است و نه دیگر دلشوره مشروعیت دارد. اولی را در سال ۸۱ (انتخابات دوم شوراها) تجربه کرد و دومی را در سال ۸۸ از دست داد. پس اگر تحریمی هم هستیم همچنان باید فعال باشیم. حتی اگر در خانه مینشینیم کمترین فعالیتمان تفکر است در باب اینکه چه باید کرد تا انتخابمان به جای اینکه از میان بد و بدتر باشد به انتخابی از بین خوب و بد تبدیل شود.
این فعالیت که آن را بالاتر از عمل رای دادن میدانم به معنی حضور در صحنه اجتماع و بیان مطالبات است. البته که این حضور خطرات خود را دارد و انصافا در این شرایط سرزنشی متوجه کسی که نخواهد خطر کند نیست. اما اگر تاثیر میجوییم ناچار باید فعال باشیم و احیانا هزینه کنیم. فعالیت به معنی بیان مطالبات: اگر رای میدهیم دنبال چه هستیم و چه میخواهیم. اگر رای نمیدهیم مطالباتمان چه بوده که در این انتخابات برآورده نمیشده. فعالیت ما انتخابات محور نیست که در روز انتخابات به پایان برسد، مطالبه محور و پیوسته است. مطالبه حقوق قانونی و انسانی بدیهیترین حق ملت است از هر کسی که عنوان مسوول را به دوش میکشد فارغ از اینکه برآمده از رای ملت باشد یا نه.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر