در جریان انتخابات هفدهمین دوره مجلس شورای ملی، دخالت نظامیان و دربار سلامت انتخابات را آنچنان زیر سوال برد که دکتر مصدق، نخست وزیر وقت پس از انتخاب 80 نماینده دستور توقف ادامه رای گیری را صادر کرد. در آن دوره رای گیری نزدیک به یک هفته به طول میانجامید و این 80 نماینده انتخاب شده برای به حد نصاب رساندن مجلس کافی بودند. پس از مشاهده این دخالتهای روزافزون نظامیان در عرصه سیاست، مصدق خواست که وزارت جنگ از اختیار شاه خارج شده و به دولت واگذار شود. او اطمینان پیدا کرده بود با تداوم مداخله نظامیان به تحریک شاه، دولت توان کافی برای دفاع از ملی شدن صنعت نفت در برابر تهدید انگلستان را نخواهد داشت. شاه با این درخواست مخالفت کرد و مصدق در 25 تیرماه 1331 استعفای خود از نخست وزیری را به اطلاع عموم رساند. قوام به عنوان جایگزین معرفی شد و مجلس نخست وزیر جدیدی انتخاب کرد. با این حال مردم حاضر نبودند رهبر ملیگرای خود را در بزنگاهی چنین دشوار تنها بگذارند.
مردم به خیابانها میریزند. دولت قوام واکنش خشونتباری نشان میدهد و بیانیهای تهدیدآمیز منتشر میسازد. با این حال آیتالله کاشانی نیز از هواداران خود دعوت میکند که با حضور در خیابان از مصدق حمایت کنند. حزب توده نیز با تمام توان وارد عرصه میشود تا کشور شاهد چهار روز درگیری خونبار باشد. ارتش به سوی مردم آتش میگشاید. در حدود 180 تن از معترضان به شهادت میرسند تا سرانجام در غروب روز 30 تیرماه 1331، نیروهای نظامی از ادامه خشونت سرباز میزنند و دولت قوام ناچار استعفا میدهد. شعار «یا مرگ یا مصدق» در جریان قیام خونین 30تیر سرانجام به ثمر مینشیند و رهبر ملی با قدرت به جایگاه خویش باز میگردد.
----
من همیشه به قدرت اراده مردمی باور داشتهام. من باور دارم که هیچ نیرویی توان مقابله با خواست مردمی آگاه و مصمم را نخواهد داشت. من حتی باور داشتهام که نه تنها مقصد، که مسیر را همین مردم انتخاب خواهند کرد و اگر با هم متحد شوند به سرانجام خواهند رساند. با این حال باید بپذیریم که تمام مولفهها در خواستههای ما خلاصه نمیشوند. گاه نامطلوبهایی خارج از اراده مردمی به ما تحمیل میشوند که نمیتوان آنها را نادیده گرفت. هنوز پافشاری میکنم که نتیجه نهایی با اراده مردمی است، اما میپذیرم که در این راه گاه ناچار به عبور از مسیرهایی انحرافی خواهیم بود که شاید هیچگاه در برنامه ما قرار نداشتهاند.
هرقدر که بیشتر سخن زیبای میرحسین را با خود تکرار میکنم بیشتر ایمان میآورم که «مرگ هست، ولی بازگشت نیست». اراده ایرانیان بر آزادی قرار گرفته است. مردم ما بیدار شدهاند. آنان آگاهانه و مصمم خواستار تغییر شدهاند، پس هیچ تردیدی وجود ندارد که به هدف خود خواهند رسید. دیگر هیچ افیون و هیچ افسونی این سیل خروشان را به سکون نخواهد کشید و به بیراهه نخواهد راند. هیچ سدی به بلندای اراده ملت نیست. با این حال باید پذیرفت که گاه برای برداشتن دو گام به پیش، باید یک گام به پس نهاد. گاه به انتهای راهرویی میرسیم که مسدود است، پس ناچاریم به عقب بازگردیم و از راه دیگر مسیر را ادامه دهیم. همه چیز همیشه مطلوب و قابل پیشبینی باقی نمیماند.
حاکمیت کودتا هیچ راهی را جز تظاهرات خیابانی باقی نگذاشته است. این حقیقت برایم تلخ و دشوار است، اما دست کم در حال حاضر باید به آن اعتراف کنم. لجاجت، خیره سری، کوته نظری، حقارت، خودخواهی، ددمنشی، پستی و بی شرمی، تمام آن چیزی است که این روزها حاکمیت از خود بروز میدهد. گویی هیچ عقل سلیمی در دستگاه حاکم باقی نمانده است. گویی هیچ کور سوی امیدی را روشن نگذاشتهاند. شاید حتی علاقهای به یک پایان صلح آمیز ندارند. از آرامش بیزار شدهاند و دیوانهوار به دنبال بحرانسازی و بحران آفرینی هستند. در آبادانی ناتوان بودهاند و حالا کمر همت به ویرانی بستهاند. با صلح و آشتی بیگانهاند و چشم بر نفرت پراکنی و خشم دارند. اینان از زندگی بیزار اند و جهان را گورستان میخواهند.
من امروز به خیابان میروم. خشمگینتر از همیشه؛ خستهتر از تمام عمر. به همان میزان ناامیدم که امیدوارم. بیمعناست، اما حتی دیگر نمیخواهم به معنایش فکر کنم. اندیشیدن چه فایده دارد وقتی حقی برای انتخاب نداشته باشی؟ حلقه را آنچنان تنگ کردهاند که تنها دو گزینه برای انتخاب باقی مانده است و تکلیف من در برابر این دوراهی مشخص است. من از میان «مرگ و بازگشت» انتخاب خودم را کردهام، پس امروز به خیابان میروم و فریاد میزنم «یا مرگ؛ یا موسوی».
نظر یوسف صانعی در خصوص اجتهاد مطلق مقام معظم رهبری
پاسخحذفhttp://salehat.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=99:1&catid=41:feghahat
لطفا کمی اطلاعات را تحلیل کنید.
پاسخحذفآیا ساعت 5 کمی دیر نیست؟ پیشنهاد بدهید
به خصوص در شیراز مسیرها مناسب نبوده است. نظر بدهید
جالبترین کارهایی که مردم امروز انجام دادند چه بود و چگونه میتوان انها را تکرار کرد یا موثر تر کرد؟
اشتباهاتمان چه بود؟
هرچه سریعتر با فکر کردن روی مشاهدات خود و دیگران جمع بندی کنیم.
فقط تظاهرات چاره کار نیست ان دسته از مردم که از حضور در راهپیمایی ترس دارند با شناسایی بسیجی ها و لباس شخصی ها محل زندگی آنها میتوانند شاخ این مزدوران رژیم را با شناسایی تضیف و در اولین یورش به آنها در زمان مناسب این رژیم درهم شکسته را هر چه بیشتر زمینگیر نمود. بیشتر باید برنامه ریزی و هماهنگی نمود و این مزدوران را خسته و نا امید کرد.
پاسخحذفخیلی زیبا نوشته شده،البته من هنوز میگویم، یا مرگ یا مصدق، بخاطر اینکه موسوی هنوز به خمینی پایبند هست تا حکومت ملی مثل مصدق ولی من میدانم اگر موسوی و کروبی از زندان آزاد شوند، آنها هم شعار یا مرگ یا مصدق سر خواهند داد، البته درست است مصدق مرده است ولی اندیشه و فکر او در قلب ما زنده است
پاسخحذف