ترجمه: علی نصرالهزاده
برای
مدت بیست سال، بسیاری در اسرائیل و غرب ابراز امیدواری میکردند که بنجامین نتانیاهو
میتواند ریچارد نیکسون کشور اسرائیل باشد. نه ریچارد نیکسون روان گسیختهی رسوایی
واترگیت یا نیکسونی تلخمزاج که مستانه در ساعت چهار صبح بر سر پرترههای نقاشی کاخ
سفید میغرید، بلکه نیکسونی که مشتاق بود در معبد زمامداران جاودانه شود، کسی که گذشتهی
ضد کمونیسم خود را به مبارزه طلبید و و روابط دیپلماتیک با جمهوری خلق چین را آغاز
کرد. آیا ممکن نبود نتانیاهو، که زندگینامهی سیاسیاش غرق در ملیگرایی سختگیرانهی
جنبش تجدیدنظرطلبانه بود، سیاستمداری مناسب برای برقرای صلحی پایدار با فلسطین باشد؟
شگفتانگیز
آن است که بیاد بیاوریم، این فانتزی برای مدت مدیدی ادامه پیدا کردهاست. حتی اوباما،
که روابط فعلیاش با نتانیاهو دچار تیرگی شده، زمانی ناباوری خود را [از مثبت بودن
نقش نتانیاهو] معلق کرده بود؛ در سال 2009، اوباما گفتهبود: «مثال مشهوری از رفتن
ریچارد نیکسون به چین وجود دارد. یک دموکرات نمیتوانست به چین برود اما ضد کمونیست
بزرگی مثل ریچارد نیکسون میتوانست چنین دری را بگشاید. حالا قابل تصور است که نخست
وزیر نتانیاهو بتواند چنان نقشی را ایفا کند». نتانیاهو، همانطور که به شهرکسازی ادامه
میداد، این تصور را، ماهرانه زنده نگاه داشت. شش سال پیش در یک سخنرانی، در دانشگاه
بار-ایلان (Bar-Ilan) و در توضیحاتی در سال گذشته، حمایت مشروط خود از "دو کشور برای
دو ملت" را اعلام کردهبود.
در
انتخابات هفتهی گذشتهی اسرائیل، نتانیاهو نقش نیکسون را بازی کرد با این تفاوت که
نتانیاهو نه به چین رفت و نه به رامالله، بلکه به مسیر نژادپرستی افتاد. در سال
1968، نیکسون با سخنگفتن به زبانی رمزیِ حقوق ایالتها و سیاستهای سختگیرانهی قضایی
میخواست ترس رأیدهندگان سفیدپوست جنوبی را که از جانب دموکراتهای کاخ سفیدِ لیندون
جانسون و جنبش حقوق مدنی آمریکا احساس ضعف و ناتوانی میکردند، افزایش دهد. مانورهای
گلآلود نیکسون منجر به شکست هوبرت هامفریِ دموکرات شد و جنوب آمریکا را برای چهل سال
به منبعِ مطمئنِ رأی الکتروال برای جمهوریخواهان تبدیل کرد.
نتانیاهو،
دانشآموخته (عملاً عضو) حزب جمهوریخواه، در این بازی عوامفریبانه تازهکار نیست.
در سال 1995، به عنوان رهبر حزب مخالف، در گردهماییها، اصالت یهودیِ ایتزاک رابین
را که در تلاش برای رسیدن به صلح با فلسطینیان در مذاکرات اسلو بود، به پرسش گرفت.
این نشانهای بود که از چشم حامیان شهرکسازی و اولترا-ارتدوکسها* دور نماند. نتانیاهو
از مهار متعصبین طرفدار خود که پلاکاردهایی را با تصویر رابین به عنوان یک نازی یا
تصویر رابین با چفیهی عرفات حمل میکردند، خودداری کرد.
هفتهی
پیش، نتانیاهو، که تهدیدی از جانب ائتلاف میانه و چپ به رهبری ایزاک هرتزوگ و تسیپی
لیونی حس میکرد، زمام حرکت نهایی کمپین خود را، برای برنامهای متمرکز بر ترس از بومیگرایی
و تنفر از دیگران، رها کرد. این بار نشانی از نرمش نیز دیده نمیشد. او به حامیان خود
اخطار داد که «حاکمیت جناح راست در خطر است»، «اعراب به صورت گلهای به پای صندوقها
میآیند». او در تلویزیون اسرائیل گفت «اگر ما این فاصله را در چند روز آینده پر نکنیم،
هرتزوگ و لیونی، با حمایت از طرف اعراب و N.G.O های متمایل به چپ، دولت
آینده را تشکیل خواهندداد». (بیست درصد جمعیت شهروند اسرائیل را اعراب تشکیل میدهند.)
او به شومی نسبت به «جناح چپ خارجی» شامل «اسکاندیناویاییهای» بدقول و «دهها میلیون
دلار»ی که برای «بسیج رأی اعراب» خرج شده، هشدار داد. مراکز تلفنی حامی لیکود به رأیدهندگان
خاطرنشان میکردند که مخالفین نتانیاهو، حمایت «حسین اوباما» را در پشت سر دارند.
یک
روز قبل از انتخابات، نتانیاهو بعد از سالها بازی کردن با کارت «نیکسونی که به چین
میرود» بمنظور آرام نگهداشتن جناح میانه و چپ و «خارجی»های دخالتکننده، آشکار کرد
که دست جدیدی رو خواهد کرد. او در گفتگو با یک سایت جدید متمایل به راست اسرائیلی گفته
است: «هرکس که به سمت تأسیس یک کشور فلسطینی میرود یا میخواهد که از قلمرویی عقبنشینی
کند، به سادگی آن قلمرو را برای حملات افراطیهای اسلامی علیه اسرائیل، تسلیم کردهاست».
بعد از آنکه تحت فشار قرار گرفت که آیا اظهار نظرش به معنی مخالفت با تشکیل کشور فلسطینی
است، پاسخ داد، «قطعا».
غریزهی
بقای نتانیاهو ستودنی است. همزمان با اینکه مشغول به تحریک حس ترس از جانب اعراب و
اسکاندیناویاییها است، به حمایت یک خارجی، شلدون ادلسون، میلیاردر آمریکایی و مدیر
چند کازینو، وابسته است. ادلسون صاحبامتیاز و منتشرکنندهی روزنامهی اسرائیلِ امروز
است، پرانتشارترین روزنامهی اسرائیل، روزنامهای تبلیغاتی که هدف اصلیاش حمایت از
نخستوزیر و حزب لیکود است. ادلسون به نوعی قلک نتانیاهو محسوب میشود و نسخهای ناپختهتر
از واکنشهای ایدئولوژیک نتانیاهو را منعکس میکند. ادلسون، فلسطینیان را "ملتی
مصنوعی" میداند و مشکلی با فاصلهگرفتن اسرائیل از اصول دموکراسی ندارد. «فکر
نمیکنم که انجیل چیزی راجع به دموکراسی گفته باشد». او سه هفته پیش که نتانیاهو در
سخنرانی خود در کنگره بر سر برنامهی هستهای ایران، اوباما را بمبارزه میطلبید، در
جایگاه افتخاری کنگره نشسته بود و رضایت در چهرهاش مشهود بود.
اکنون
که نتانیاهو دوباره انتخاب شده، در حال عقب نشینی از مواضع قبلی خود است و به خبرنگاران
میگوید که او از به زبانآوردن عبارت "گله"های اعراب منظوری نداشته و پشتیبان
راه حلی دو کشوری برای منطقه است. نیکسون دوباره به چین میرود! اما چرا باید کسی آن
را باور کند؟ پیروزی نتانیاهو -مسیری که وی در آن به پیروزی رسید و سیاست حزب حاکم
اسرائیل- آشکارکنندهی بسیاری چیزهاست. جاش ارنست، سخنگوی دولت اوباما، خاطرنشان کردهاست
که نظر دولت با اظهارات بعد از انتخابات نتانیاهو تغییری نکرده و اعلام کرد «ایالات
متحده در موقعیت تجدید نظر در طرز تفکر خود قرار دارد». موضع جمهوریخواهان روشن است
–شما حس میکنید که مطلوب ایشان ظهور نتانیاهو روی برگهی رأی نمایندگی در آیوا یا
نیوهمپشایر است- هیلاری کلینتون چه خواهد کرد؟ آیا شجاعت سیاسی برای اظهار نظر صریح
را در مقابل خطر از دستدادن حامیان مالی محافظهکار خواهد داشت؟ فلسطینیها به این
نتیجه رسیدهاند که نتانیاهو دست خود را رو کردهاست. آنها، احتمالا به مذاکره فکر
نخواهندکرد و پروندهی تأسیس کشور خود را به سازمان ملل خواهندبرد، درحالیکه برای
اولین بار، ممکن است که با وتوی ایالات متحده مواجه نشوند.
نتانیاهو،
البته، خود را همانند ریچارد نیکسون نمیبیند. در ذهن خودش، او مانند وینستون چرچیل
است، محافظ شجاع کشورش، تنها رهبر با دیدگاهی واضح و خطاناپذیر. نزدیک به دویست نفر
از مقامات سابق نظامی و امنیتی اسرائیل، که هیچکدام در مقابل خطرات خاورمیانه سادهلوح
نیستند، اعلام کردهاند که ماجراجویی سیاسی بیشتر ثبات بلندمدت کشور را تهدید میکند.
نتانیاهو، در مقابل، مطمئن است که تشخیص بهتری دارد. تراژدی اینست که بهای احتمالی
گزافگوییهای نتانیاهو، ایزولهشدن هرچه بیشتر کشوریست که به عنوان پناهگاهی بر پایهی
دموکراسی برای مردمی منفور و نابود شده ایجاد شدهبود. نتانیاهو به زودی از دیوید بن
گوریون به عنوان نخستوزیر در طول مدت خدمت متوالی پیشی خواهد گرفت. متأسفانه، این
مدت طولانی به نتانیاهو زمان کافی برای ساییدن گفتمان سیاسی کشورش را دادهاست. و حالا
نتانیاهو، همانطور که گستاخانه دولتی جناح راستی و مذهبی تشکیل میدهد، نه تنها در
مقابل آرمانهایی که کشورش بر اساس آنها شکل گرفته، بلکه در مقابل اسرائیلیهایی (یهودیان
و اعراب) که خواهان بردباری، تساوی، دموکراسی و صلحی عادلانه و امن هستند نیز ایستاده
است.
پینوشت:
*
دستهای متأخر از یهودیان ارتدوکس هستند که تعریف صهیونیستی از یهودیت را قبول ندارند
و به تعبیر باستانی یهودی منتظر ظهور مسیح هستند.
*
* اشتباه نشود که قبول نداشتن نسخهی صهیونیستی یهودیت به معنی مخالفت با سیاستهای
جناح راست اسرائیل باشد.
*
* * این مقاله در بخش Talks
of the town، شاید معادل «در شهر چه خبر»، این مجله بچاپ رسیده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر