«پولیتیکالی کارکت»، یا
«پولیتیکال کارکتنس» (PoliticalCorrectness) اصطلاحی است که دشوار بتوان برای آن معادلی فارسی پیدا کرد.
(شاید «راستگفتاری سیاسی» بتواند یک پیشنهاد اولیه باشد) مطابق با دانشنامه
بریتانیکا، این عبارت اشاره به نوعی «زبان» دارد که به منظور دستیابی به کمترین
توهین ممکن بکار برده میشود، مخصوصاً در رابطه با گروههایی که با نشانههای
ظاهری مثل نژاد، جنسیت، فرهنگ و یا گرایش جنسی شناخته میشوند. با تقریب خوبی میتوان
گفت که این اصطلاح رواجش را مدیون قرن بیستم است. اولین شیوع استفاده از آن در
معنای کنونی به سال ۱۹۱۷ و در توصیف سیاستهای حزب کمونیست شوروی که در هر مورد «مواضع
سیاسی درست» را دیکته میکرد باز میگردد. در اوایل دهه چهل و به دنبال برقراری معاهده
عدم تجاوز میان استالین و هیتلر، با چرخشی آشکار، سوسیالیستهای آمریکایی این
عبارت را برای تمسخر «موضع درست» حزب کمونیست این کشور به کار بردند. (حزب کمونیست
در تلاش برای توجیه اعمال استالین بود) در دهه پنجاه و پیش از ظهور «مککارتیسم»،
کارکرد این تعبیر باز هم تغییر یافت. این بار سوسیالیستها برای تبیین تضادشان با
کمونیستها، "Political Correctness" را با
بار معنایی مثبت و به سود «مواضع سیاسی درست» خود در مقابل مواضع سیاسی کمونیستها
بکار بردند.
از ۱۹۷۰، با ظهور چپ جدید،
اقلیتها برای این اصطلاح کاربردی تازه یافتند: همجنسگرایان، فمینیستها، فعالان
حقوق نژادی و مذهبی و گروههای این چنینی، به محافظهکارانی که در مقابل تغییرات
فرهنگی مقاومت نشان میدادند، «موضع سیاسی درست» را گوشزد میکردند. بدین ترتیب، "Political Correctness" به
چماقی در دستان این گروه بدل شد تا هرگونه انتقاد از مواضع خود را معادل با «هموفوبیا»،
«سکسیسم»، «نژادپرستی» و «افراطیگری» بخوانند و منتقد را به دلیل نقض "Political Correctness" تخطئه
کنند.
در نهایت، در دهه ۹۰، کار به
جایی رسید که اینبار محافظهکاران تداوم برخی سیاستهای لیبرالها (نظیر امتیازات
ویژه برای رنگینپوستان) را خلاف "Political Correctness" بخوانند و با ابزاری که زمانی علیه خودشان استفاده میشد به جنگ
رقیب بروند. بدین ترتیب، کارکردها "Political Correctness" آنقدر تغییر کرد و آنقدر از جانب گروههای مختلف سیاسی دستمایه
قرار گرفته که سرانجام کارش به مقوله طنز و هجو کشیده شد! شوخی با فمینیسم، همجنسگرایی
و مخصوصاً مذهب، با انتقاد و سر و صدای فعالان حقوق ایشان همراه بود و کمدینها
برای دفاع از خود این تعبیر را به صورتی طعنهآمیز چاشنی طنز خود کردند.
با چنین سرگذشتی، عجیب نیست که
امروزه "Political Correctness" کارکرد
سیاسی خود را تا حد زیادی از دست داده است و سیاستمداران غرب به ندرت از آن
استفاده میکنند. با این حال، فرسنگها دور از عرصه سیاست رسمی غرب، در شبکههای
اجتماعی فارسی زبان (یعنی همانجا که هنوز معادل مناسب این ترکیب ساخته و پرداخته
نشده است) شاهد گسترش روزافزون کارکردهای آن هستیم! در واقع، بدون آنکه نیاز داشته
باشیم تا معنای این ترکیب را بدانیم، میتوانیم مجموعهای از رفتارها در فضای
مجازی را مشاهده کنیم که به خوبی کارکرد چماقگونه "Political
Correctness" را تشریح میکنند:
۱- بکار بردن واژه «افغانی» در
زبان فارسی مشکلساز است و برخی بکاربرنده را متهم به نژادپرستی میکنند. "Political Correctness" به شما
میگوید حق استفاده از «افغانی»را ندارید. قانون اساسی افغانستان، باشندگان این
کشور را «افغان» میخواند؛ اما اضافه کردن «ی» نسبت به این کلمه در زبان فارسی جزء
قواعد دستوری آن است و این از بد روزگار است که واحد پول این کشور هم «افغانی» نام
دارد!
۲- انتقاد از اسلام، خشونت نهفته
آن و ظهور گاه و بیگاه و البته پر تعدادش نیز موضع چندان بی دردسری نیست. "Political Correctness"، هر
منتقدی را محکوم میسازد که به صورت مداوم یادآوری کند: «اسلام دین صلح است، اکثر
مسلمانان، افراطیهای خشونتطلب نیستند و احترام به عقیده مسلمانان جزء اصول
دموکراسی است»؛ در غیر این صورت، نقض این «موضعگیری درست» سبب میشود تا سیلی از
اتهامات، چون دامن زدن به آپارتاید مذهبی، بیتوجهی به آزادی مذهب، تروریست خواندن
یک میلیارد مسلمان، سوء استفاده از آزادی بیان، قائل شدن به تبعیض نژادی و ... به
سوی فرد منتقد روانه شود.
۳- جکهای قومیتی به نوعی نقض "Political Correctness" تعبیر
میشود. البته، این کژرفتاری بیشتر در مورد جکهای ترکی هشدارآمیز است و در همین
زمان، پرداختن به لرها، آبادانیها، اصفهانیها، شیرازیها، مشهدیها و ... معمولا
واکنش زیادی به همراه ندارد!
۴- یادداشت «چرا و به چه چیزمیخندیم؟»، اشارهای به یک نمونه فمینیستی همین معضلی است. انتقاد از فعالان
فمینیست و واکنشهای ایشان، همواره از سوی گروهی از آنان به «بازتولید کلیشههای
جنسی توسط نگاه مردسالارانه»، «مخالفت با برابری زن و مرد» تعبیر شده و اخیرا مزین
به برچسب «سکسیسم» هم شده است. بدیهی است که منتقدین متهم میشوند که از لحاظ سیاسی
موضع «صحیحی» اخذ نکردهاند و به جرگه ناقضان "Political
Correctness" خواهند پیوست.
این موراد نمونههایی از موارد
"Political Correctness" است که
زاییده عرف نسبتا رایج در فضای مجازی یا حداقل غیررسمی کشور است. در فضای رسمی و
حکومتی کشور میتوان حدس زد که "Political Correctness" در قبال انتقاد از غنیسازی هستهای، انتقاد از اقدامات حماس،
انتقاد از سهمیههای ورودی کنکور و ... چگونه بروز و ظهور پیدا میکند و در صورت
رعایت نکردن آن، چه اتهاماتی متوجه فرد خاطی خواهد شد.
وجه مشترک، تمامی این موارد،
نیتخوانی غیرضروری نهفته در آن است. نیتخوانی در اینجا نه تنها در تحلیل واقعه
مشکل ایجاد میکند، بلکه از لحاظ ادبی زاید است. تعبیر معنی روشن عبارت «مبارزه با
اسلامِ افراطی» به «ضدیت با اسلام» به همان اندازه مغالطهآمیز است که تعمیم «افغانی»،
از صفت منسوب به یک فرد اهل کشور افغانستان، به توهین به یک فرد اهل کشور
افغانستان. طنزی که بر پایه هجو یک «رفتار غیرعقلانی» و ای بسا یک «سنت نابجا» بنا
شده است را نباید همواره به تمسخر و تحقیر نژادی تعبیر کرد. اقتباس هر معنایی، بیش
از آنکه به صورت روشن و شفاف بیان شده، جز از مسیر باطل «نیتخوانی» مقدور نخواهد
شد.
البته، شما میتوانید تلاش
کنید تا همواره "Politically-Correct"
باشید؛ مدام از گفته خود بزنید و یا بر آن بیفزایید تا کمترین توهین
و سوءتفاهم را در میان تمامی گروههای مخاطب خود ایجاد کنید؛ اشکال کار در این است
که هیچگاه موفق نخواهید شد! Political
Correctness مدتهاست که فقط به یک چماق بدل شده در دستان «گشت ارشادهای فضای
مجازی» تا به وسیلهی آن، برای پیش راندن، تبلیغ و تحمیل موضع یا برتری خود از
منظری نامربوط دری بگشایند و منتقدین خود را در مواضعی به تصویر بکشند که در باور
عمومی «نادرست» تلقی میشود. بدین ترتیب، بحث، به جای تقابل افکار متفاوت، به
نظرسنجی در مورد مواضع متضاد در پیشگاه عموم تبدیل میشود که قطعا شما نه بازنده
آن، بلکه «قربانی» انحراف آن هستید. انتخاب دیگر میتواند آن باشد که در برابر این
موج سیلآسا تسلیم نشوید و همواره بر ذات کلام خود، فارغ از برچسبهای بیپایانی
که انتظار شما را میکشند پافشاری کنید و به «نگاه سالم»* و «بدون پیشفرض»*
مخاطبان امیدوار باقی بمانید.
امیرعلی نصرالله زاده
برگرفته از صفحه فیسبوک «مجمع دیوانگان»
پینوشت:
* داشتن نگاه سالم، غیرمتعصبانه، بیطرفانه
و بدون پیشفرض در برخورد با هر گزاره، گروه یا گفتمانی جدید، از شرایط ضروری در
تعریف Political Correctness است که متاسفانه قربانی کارکردهای ابزاری آن شدهاند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر