مساله
انتقاد از «تقلید کورکورانه»، سابقهای بسیار طولانی و تاریخی دارد. احتمالا، از
مجموعه «مثنوی معنوی» جناب مولانا، داستان «کنیزک و کدو» را شنیدهاید. (از اینجا+ بخوانید) جایی
که مولانا به بیان خاص خودش سعی در انتقاد از تقلید کورکورانه دارد. در داستان
«برادران کارامازوف» جناب داستایوفسکی این کار را با لطافت بیشتری انجام میدهد و
بار دیگر، تیغ انتقاد خود را به جانب تحولخواهان سوسیالیستی میگیرد که در برخورد
با جهان غرب، خواهان تغییراتی بنیانبرافکن در ساختار جامعه روسی بودند.
داستایوفسکی، با خلاقیتی شوخطبعانه، این سخنان را در دهان «شیطان» قرار میدهد!
جایی که «ایوان کارامازوف» در ذهن پریشان و تبزده خود با شیطان وارد گفت و گو میشود
و از او میخواهد تا در مورد عذابهای جهنم توضیح بدهد:
«... ایوان: در آن دنیا غیر از چهارمیلیارد کیلومتر راه رفتن
دیگر چه شکنجهای دارید؟
شیطان: چه شکنجهای؟ آه! مپرس! در روزگاران قدیم هه نوعش را داشتیم.
اما حالا جایشان را عمدتا به مجازت اخلاقی دادهاند. «عذاب وجدان» و مهملاتی از این
دست. این را هم از شما گرفتیم. از «نرمخو شدن شما». و چه کسی مستحقتر است؟ فقط آنهایی
که وجدان ندارند؛ اما وقتی وجدان ندارند از کجا میتوانند عذاب وجدان داشته باشند؟
فقط آدمهای نجیب که وجدان و شرف دارند به خاطرش رنج میبرند. اصلاحات، وقتی که زمینه
برای آن فراهم نشده باشد، مخصوصا اگر نهادهایی باشند که نسخه بدل خارجی باشند چیزی
جز خرابی به بار نمیآورد. آتش قدیم بهتر بود»!
(برادران
کارامازوف – فئودور داستایوفسکی - صالح حسینی – نشر ناهید - ص ۹۰۶)
پینوشت:
تصویر
متعلق است به بخشی از تابلوی «باغ
لذت دنیوی» اثر «هیرونیموس
بوش»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر