«ما میدانیم طرف مقابل حق ما را در سینی به ما تقدیم نخواهد کرد. ما میآییم تا حقمان را بستانیم. کسی برای ما فرش قرمز پهن نخواهد کرد. همانطور که گفتم تجربۀ انتخابات دور قبل اگرچه برای ما و مردم تلخ بود ولی برای حاکمان تلختر بود. لذا بعید است بخواهند آن تجربه را تکرار کنند. با این حال نباید سادهاندیشی کرد بنابراین پاسخ اطمینان بخشی برای این احتمالات و سناریوها که شما مطرح کردید وجود ندارد. ما حتی نمیتوانیم با اطمینان رد کنیم که همۀ اختلافات درونی اصولگرایان یک برنامه و تبانی نباشد. به همین دلیل صحبت از ریسک کردم. البته آن طرف قضیه را هم باید دید. ما اگر محافظه کاری کردیم، ریسک نکردیم و در نتیجه کنار کشیدیم، آیا میتوانیم پاسخگوی احتمالات آینده باشیم؟ اگر نیاییم و کشور دچار بحرانهای بدتری بشود و مردم سختیهای بیشتری متحمل شوند چه کنیم؟ در آن وضعیت ممکن است همین مقدار امکان انتقاد و اعتراضی را که الآن داریم نیز از دست بدهیم. به خصوص اگر آنها بتوانند صورت ظاهر انتخابات را حفظ کنند یا آن را درست نمایش بدهند. ما فقط پاسخگوی آمدن نیستیم پاسخگوی نیامدن نیز باید باشیم». (+)
این بند از سخنان علیشکوریراد در گفتوگو با سایت جرس به طرزی شگفتانگیز برای من دلنشین بود. «شگفتانگیز» از این جهت که اینها بدیهیاتی هستند که از نظر منطقی انتظار میرود هر انسانی آنها را به عنوان یک پیشفرض در تمام حرکتهای زندگیاش رعایت کند. اینکه «هیچ کس حق شما را در سینی قرار نمیدهد». اینکه «کسی برای شما فرش قرمز پهن نخواهد کرد» و اینکه «هیچ تضمینی خارج از اراده خودتان برای رعایت حقوق شما وجود ندارد».
مساله ابدا محدود به جهان سیاست نیست. اینها بدیهیاتی است که هر انسان به عنوان «مهارتهای زندگی» باید یاد بگیرد تا بتوان مدعی شد از دوران طفولیت عبور کرده و برای زندگی در یک اجتماع به بلوغ حداقلی رسیده است. با این حال، ما همچنان شاهد تکرار و تکرار پرسشهای بیپایان و مشابهی نظیر «چه کسی تضمین میدهد...»؟ یا «چه تضمینی وجود دارد...»؟ و «اگر حق ما را خوردند...؟» هستیم. از نگاه من، شیوع گسترده این شیوه از برخورد، صرفا میتواند نشانگری هشدار دهنده از ضعف آموزشهای اجتماعی در کشور ما باشد. ضعفی که قطعا تبعات آن گریبان همین جامعه را خواهد گرفت. اگر شهروندان یک جامعه، برای یک زندگی اجتماعی به حداقل بلوغ مورد نیاز نرسیده باشند، توقع دستاوردهای پیشرفته اجتماعی همچون دموکراسی، حقوق شهروندی، پلورالیسم و تساهل و مدارا در آن جامعه غیرواقعبینانه خواهد بود.
پینوشت:
پیشنهاد میکنم متن کامل گفت و گوی آقای شکوریراد در مورد انتخابات را بخوانید. (اینجا+) احتمالا میتوان آن را به نوعی موضع حزب «جبهه مشارکت» در قبال مساله انتخابات ریاستجمهوری قلمداد کرد که من عمیقا با سطر به سطر این مواضع موافق و همنظر هستم.
ما میدانیم طرف مقابل حق ما را در سینی به ما تقدیم نخواهد کرد!!
پاسخحذفتایید صلاحیت دکتر معین، تحت تاثیر چه فشاری صورت گرفت؟
شاید بنده بی اطلاع باشم، واقعأ چه فشاری یا چه اجباری وجود داشت که رهبری دکتر معین را تایید صلاحیت کند؟
. . .
ما ایرانیها فکر می کنیم علت تمام رفتارهای سیاسی از دو حالت خارج نیست 1- کسب منافع 2- ناچاری یا اجبار
اگر هزار نوشته سیاسی را بخوانید، می بینید که تحلیل گران ما، جز منافع یا اجبار دلیل دیگری برای رفتارها قائل نیستند.
بعبارت دیگر در جامعه ما اصل نوشته یا نانوشته ای وجود دارد که می گوید رفتارهای انسان دوعلت بیشتر ندارد. 1- منفعت 2- اجبار
. . .
در خیلی از جاها هم به تناقض می خورند. اما این تناقض باعث نمی شود که در درستی این اصل تردید کنند.
بعنوان مثال همین عبارت " تاریخ مصرفش تمام شده " از آن جمله است. هیچکس نمی تواند معنی و مفهوم این عبارت را توضیح دهد، حتی یک توضیح ناقص.
این عبارت ساخته شده تا سرپوشی باشد بر تناقض بوجود آمده و تناقض زمانی بوجود می آید که اصل و قاعده ما ایراد داشته باشد.
. . .
انشالله در فرصتی دیگر ادامه خواهم داد.
آقای آرمان من همیشه برای نظرات شما احترام قائل هستم. امیدوارم شما هم کمتر کسانیکه مثل شما فکر نمی کنند رو به خاطر نرسیدن به بلوغ اجتماعی تخطئه کنید. با این منطق اینکار خودش نشانه عدم بلوغ اجتماعیست. با تشکر.
پاسخحذفمنفعت و اجبار و با عرض معذرت درباره خودم میگویم(یامیگویند)ساده است یا خره خنگ خدا است .
پاسخحذفواما دوست ناشناس تخطئه در کار نیست
، صرفا میتواند نشانگری هشدار دهنده از ضعف آموزشهای اجتماعی در کشور ما باشد. ضعفی که قطعا تبعات آن گریبان همین جامعه را خواهد گرفت.
ضعف اموزشی ...توهین به کسی نیست .
بااجازه
سلام و وقت بخیر
پاسخحذفاین مطلبم در رابطه با این نوشتهی شماست:
http://24tir.ir/?p=22729
انشالله موفق باشی رفیق