۱۰/۰۹/۱۳۹۱

چند نکته در مورد همین «دیوانه‌سرا»!

 

نخست اینکه بیش از پنج سال است وبلاگ خودم را به «بلاگر» منتقل کرده‌ام و از زمانی که یادداشت‌هایم را در این وبلاگ منتشر می‌کنم نه تنها هویت خودم، بلکه حتی خلاصه‌ای از پیشینه و سابقه‌م را هم در فهرست معرفی وبلاگ قید کرده‌ام. پس از این معرفیِ کلی، «آدرس ای-میل» خودم را در اختیار تمام خوانندگان قرار داده‌ام و تا حدی که سد فیلترینگ اجازه داده در شبکه‌های اجتماعی به صورت مستقیم با آن‌ها در ارتباط بوده‌ام. در طول این مدت، تا حد امکان هرگاه مخاطبی پیشنهاد کرده است، ارتباط فضای مجازی را به فضای حقیقی منتقل کرده‌ام و بدون هیچ فیلتر خاصی همواره مشتاق ملاقات با مخاطبان بوده‌ام. همه این‌ها را گفتم تا به اینجا برسم که پیدا کردن من ابدا کار شاقّی نیست که گروهی بخواهند برایش تیم تجسس و جست و جو ارسال کنند و پرونده بیرون بکشند.

 

دوم اینکه بنابر تاریخچه نوشته‌های این وبلاگ (که هیچ کدام حذف نشده و جملگی در بایگانی آن برای عموم قابل دسترسی است) همواره بر روی قانون‌گرایی و فعالیت در چهارچوب قوانین تاکید داشته‌ام. اینکه این یادداشت‌ها صادقانه بوده یا خیر تنها می‌تواند در سنجشی اخلاقی برای خودم مورد ملاک قرار گیرد، در غیر این صورت، تا زمانی که ملاک سنجش، برونداد و عملکرد من، یعنی همین نوشته‌ها باشد، تاکید دارم که هیچ کدام پا را از قوانین کشوری فراتر نگذاشته‌اند و همواره دیگران را نیز به قانون‌گرایی فرا خوانده‌اند. حال اگر «اجرای بدون تنازل قانون» برای جماعتی گران و خارج از تحمل به حساب می‌آید، این آنان هستند که باید مورد مواخذه و پی‌گیری قرار گیرند. خلاصه امر اینکه یادداشت‌های این وبلاگ را از هر نظر قانونی و قابل دفاع می‌دانم و مسوولیت بند به بند آن را می‌پذیرم. حتی اگر گمان کنم که زمانی در قضاوت و تحلیل و اظهار نظر اشتباهی کرده‌ام و یا نظرم عوض شده (که در طول پنج سال اگر چنین تغییر نکرده باشم جای تعجب است) باز هم این تغییرات تنها در حوزه اندیشه شخصی خودم قابل توجه است وگرنه مسوولیت حقوقی همه آن‌ها برای من یکسان بوده و همه را قابل دفاع می‌دانم.

 

سوم اینکه خارج از این فضای مجازی، متاسفانه و علی‌رغم میل باطنی خودم هیچ فعالیت سیاسی، چه به صورت شخصی و چه به صورت گروهی نداشته و ندارم. نه عضو حزبی هستم و نه با هیچ گروه و تشکیلاتی، چه در داخل کشور و چه در خارج از آن همکاری کرده و یا می‌کنم. سال‌ها شیفته و علاقمند به روزنامه‌نگاری بوده‌ام اما متاسفانه بیش از چهار سال است که ارتباطم حتی با کلیه نشریات هم قطع شده و از این جهت اگر هم مطلبی از من در سایت و یا نشریه‌ای منتشر شده باشد، قطعا با اجازه یا بی‌اجازه از روی وبلاگم برداشته‌اند، وگرنه من برای هیچ سایت و نشریه‌ای مطلب اختصاصی نفرستاده‌ام. نتیجه اینکه کل حضور اجتماعی من به عنوان یک شهروند، در همین یادداشت‌های وبلاگی خلاصه می‌شود. لذا هرگونه قضاوت و یا مسوولیتی که متوجه من باشد، صرفا بر پایه همین نوشته‌ها است. از آنجا که همگی این یادداشت‌ها ابراز نظر شخصی‌ بوده‌اند و هیچ‌گاه اتهامی حقوقی به کسی وارد نکرده و یا توهین و هتاکی به کسی روا نداشته‌ام، همه این اظهار نظرات از حقوق قانونی من بوده و قابل پی‌گیری نیستند.

 

در نهایت اینکه تا کنون از جانب هیچ نهاد و مرجعی در مورد یادداشت‌ها و فعالیت‌های این وبلاگ تذکر، اخطار و یا احضاریه‌ای دریافت نکرده‌ام. از آنجا که راه‌های ارتباطی با بنده کاملا هموار و به سادگی یک ارسال ای-میل بوده است، این سکوت مسوولین مربوط را به نشانه مهر تایید نانوشته آنان بر قانونی بودن فعالیت خودم قلمداد می‌کنم. بدین ترتیب، حتی اگر فیلترینگ وبلاگم نیز زیر مجموعه‌ای از یک تصمیم کلی (و البته نابخردانه و توجیه‌ناپذیر) برای فیلترینگ کل وبلاگ‌های «بلاگر» نبود، قطعا اعتراض خودم نسبت به این اقدام را به صورت قانونی پی‌گیری می‌کردم. (البته در این مورد یک سال پیش اعتراض خودم را به صورت مکتوب برای تنها مرجعی که می‌شناختم، یعنی لینک راهنمایی که در صفحه فیلترینگ وجود دارد ارسال کردم که بی‌پاسخ ماند) خلاصه آنکه، همچنان باور دارم اگر مسوولین امر احساس می‌کنند تخلفی در این رابطه صورت گرفته، قطعا راه‌های معقول و قانونی آن از اخطارهای معمول (که به دیگر بلاگرها داده می‌شود) آغاز شده و در نهایت به احضاریه‌های رسمی و قانونی ختم می‌شود. هرگونه تخطی از این روال قطعا غیرقانونی بوده و می‌تواند از جانب خودم و یا هر یک از آشنایان، نزدیکان و یا مخاطبان مورد شکایت حقوقی واقع شود.

۶ نظر:

  1. پاینده باشی.من به شخصه استفاده میکنم از نوشته‌هاتون

    پاسخحذف
  2. مجمع ديوانگان واسه من يه الگوئه. همه ي نوشته هاش رو تا اونجا که وقت کنم و کنجکاو باشم نسبت به موضوعش ميخونم.

    پاسخحذف
  3. ناشناس۹/۱۰/۹۱

    دست مریزاد جناب! این مجمع مجموعه امید است. بسیار از شما متشکرم.

    پاسخحذف
  4. ناشناس۹/۱۰/۹۱

    بر منکرش لعنت!
    امیدوارم شنونده عاقل باشه.

    سعیدی

    پاسخحذف
  5. امیدوارم در تمام مراحل زندگیتان موفق وپیروز باشید.

    پاسخحذف
  6. غلامعلی یوسفی۱۰/۱۰/۹۱

    آزادی بیان از موضوعات مطرح و مورد علاقه در جامعه ماست.
    چه امروز و چه قبل از انقلاب، همیشه بیان 90 درصد حقایق آزاد بوده و فقط ده درصد است که با مخالفت حکومت روبرو می شود.
    جالب اینکه فعالان ما اول به سراغ همان ده درصد می روند!!
    بسیار جای تاسف دارد که اصلأ به آن نود درصد نمی پردازند!!
    به هیچ وزیر و مدیرکلی کار ندارند!! همان ابتدا به سراغ شخص اول مملکت می روند!!
    وقتی می خواهند از آزادی بیان دفاع کنند استفاده های زیادی را نام می برند، اما وقتی آزاد می شوند از آزادی فقط برای مبارزه با حکومت استفاده می کنند!!
    . . .
    تصور می کنیم که وجود استبداد چنین حالتی را باعث شده درحالیکه چنین نیست.
    حتی اگر روزی استبداد هم وجود نداشته باشد، بازهم ما مبارزه خواهیم کرد!!
    چون مبارزه ما ناشی از استبداد ستیزی نیست بلکه ناشی از ستیزه جویی ماست.
    چرا؟
    زیرا زمانیکه استبداد کم می شود از مبارزه ما چیزی کم نمی شود!!
    در دهه بیست، هیچ استبدادی وجود نداشت اما مبارزه، مخالفت و دشمنی با همان شدت ادامه یافت!!
    شرایط امروز هم با سالهای 76 تفاوت زیادی دارد، درحالیکه نارضایتی فعالان سیاسی و مطبوعاتی در آنزمان، کمتر از امروز نبود!!
    خلاصه اینکه
    صد و بیست سال است فکر می کنیم ما استبدادستیز هستیم درحالیکه ما به خود ستیز علاقه داریم.
    تازمانیکه مطبوعات ما فقط به همان ده درصد می پردازند و به آن نود درصد هیچ کاری ندارند، یعنی اینکه ما استبداد ستیز نیستیم بلکه ستیزه جو هستیم.
    . . .
    البته بنده مطالب بسیار متفاوت و مفیدی نیز در وبلاگ شما دیده ام .
    موفق باشید.

    پاسخحذف