بار اولش میتواند اشتباه باشد. سوء مدیریت و یا کمبود امکانات. هرچند که بار اولش نبود. اما اگر تکرار شد، اگر همه هشدار دادند و هشدارها نادیده گرفته شد، اگر پیشنهاداتی وجود داشت و به کار گرفته نشد، اگر همه چیز قابل پیشبینی بود و باز هم جلوی فاجعه گرفته نشد، آن وقت دیگر با یک سانحه یا قصور مواجه نخواهیم بود، بلکه بیبرو برگرد با یک جنایت خاموش مواجهیم!
آتش سوزی در مدرسه شینآباد پیرانشهر ابدا نخستین نمونه از فجایع مشابه نبود. کامران نجفزاده، در یادداشتی اشاره میکند که پیش از حادثه پیرانشهر و به دنبال پیگیری حوادث پیشین در دفتر جناب وزیر با او ملاقات کرده است:
«وزیر گفت: تمام بخاریهای نفتی را جمع کردیم.
گفتم: تمام تمامشان را؟
گفت: بله». (اینجا+)
دستکم به روایت آقای نجفزاده، جناب وزیر صراحتا دروغ گفته است اما مسئله من چیز دیگری است.
پس از حادثه پیرانشهر دیگر برای همه قطعی شد که تعداد زیادی بخاری نفتی غیراستاندارد در کلاسهای درس وجود دارد که ممکن است حادثهساز شوند. دیگر کسی نمیتواند بگوید از این خطر بالقوه بیخبر بوده است. میدانیم که فصل زمستان رسیده است و دهها هزار کودک در سراسر کشور در معرض یک خطر بزرگ قرار دارند اما همچنان کودکان را به این مدارس ناامن میفرستیم. من میگویم حتی اگر یک حادثه کوچک دیگر رخ دهد، دیگر با مسائلی همچون «سوء مدیریت» یا «کمبود امکانات» مواجه نیستیم، وقتی تا بدین حد به خطر واقفیم، اگر جلوی آن را نگیریم و باز هم کودکان را به چنین کلاسهایی بفرستیم رسما باید به مشارکت در یک جنایت متهم شویم!
میگویند حدود 150 هزار بخاری نفتی در مدارس کشور وجود دارد (+) و این یعنی یک خطر بالقوه. شاید پیشنهادات فراوانی وجود داشته باشد. مثلا آقای وزیر میتواند یک فراخوان عمومی بدهد که مردم هر منطقه و یا اولیای هر مدرسه خودشان بسیج شوند و بخاریها را با نمونههایی ایمن تعویض کنند. یا یک دستور سریع صادر شود که حتی اگر بودجه کافی وجود ندارد، از مردم درخواست کمک شود. مطمئن باشید اگر دقیقا به مردم گفته شود که پولی که پرداخت میکنند قرار است صرف ایمنسازی کلاسهای درس شود قطعا ظرف یک مدت کوتاه و با یک بسیج عمومی پول کلانی جمعآوری خواهد شد. میتوان برای اعتماد سازی، مسوولیت جمعآوری پول و هزینهکرد آن را در هر منطقه بر عهده انجمنهای اولیا و مربیان و یا نهادهایی از کانونهای صنفی معلمان واگذار کرد. قطعا پیشنهادات دیگر و ای بسا بهتری هم به ذهن دیگران خواهد رسید، اما هیچ کدام از این راهکارها انتخاب آقای وزیر نبود تا اینکه دوباره فاجعه از راه رسید، بخاری نفتی مدرسه روستای طبسین خراسان جنوبی هم آتش گرفت که خوشبختانه با اقدام معلم و اهالی به کسی آسیب نرسید. (اینجا بخوانید)
بالاخره امروز خیر صدور بخشنامهای از جانب وزیر آموزش و پرورش منتشر شد. (+) بخشنامهای که بیشتر شبیه حواله کردن اصلاح وضعیت به یک فرآیند بیسر و ته و بیزمانبندی است. تاکید بر مواردی همچون «رعایت کلیه دستورالعمل های فنی الزامی است» بیش از اندازه مضحک است که بتواند راهکاری برای حل مشکل قلمداد شود. گویا تا پیش از این قرار بر این بوده که «رعایت دستورالعملهای فنی الزامی نیست» (که اگر هم اینچنین بوده، وای به حال این وزیر) و الآن مشکل با چنین فرامینی حل میشود! خلاصه کلام اینکه به باور من، این بخشنامه ابدا اقدامی قابل اعتماد برای حل این مشکل نیست و من همچنان خواستار برکناری این وزیر بیکفایت و دروغگو هستم. با این تفاوت که از این پس، با این همه هشدار و درخواست و تجربه و فاجعه دیگر هیچ کس نمیتواند برای خود عذر و توجیهی بیاورد. پس هرکس با برکناری این وزیر مخالفت کرده و یا در این کار کوتاهی کند، به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم در تمامی فجایع مشابه آینده سهیم بوده و در صورت بروز هر فاجعه دیگر باید به اتهام «مشارکت در جنایت» محاکمه شود.
پینوشت:
تخمین دوستان از بخاریهای ایمن و کوچک نفتی بین 100 تا 150 هزار تومان است. پس فقط با یک فقره اختلاس 650 میلیون تومانی که امروز مشخص شد 5 تن از مدیران تحت امر جناب وزیر در منطقه گیلان مرتکب شدهاند (+) میتوان بین 4 تا 6 هزار بخاری ایمن خرید و امنیت حدود 100 هزار کودک را تامین کرد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر