«عابد فتاحی» به عنوان نماینده مردم ارومیه در مجلس حضور دارد. منطقهای که «پیرانشهر»، از توابع آن محسوب میشود. ایشان در واکنش به مسئله استیضاح وزیر آموزش و پرورش گفته است: «با توجه با اینکه ما در ایران توی ایران نزدیک به انتخابات هستیم فعلن در دستور کار مجلس استیضاحی در کار نیست». (+) دقت کنید که جناب نماینده نمیگوید «استیضاح وزیر خواسته مردم نیست» و یا اینکه «مردم خواسته دیگری دارند». بلکه میگوید «فعلا میخواهیم انتخابات برگزار کنیم»! همین اظهار نظر ساده، حاوی چندین پیام گویا از وضعیت حکومت کشور ما است:
1- کسی که عنوان نماینده مردم را یدک میکشد، باید حاملی باشد برای انتقال مطالبات مردم به نهادهای حقوقی کشور، اما این جناب نماینده عملا دارد به مخاطب عام خود میگوید «چون حکومت فعلا درگیر مسئله دیگری است، این خواسته شما اولویت ندارد». یعنی نماینده مردم، به جای انتقال مطالبات مردم به حکومت، مطلوبات و تصمیمات حکومت را به مردم انتقال میدهد!
2- دولت، به معنای عام و نشانهای از مجموعه ساختارهای حقوقی اداره کشور، پدیدهای است که شهروندان یک جامعه برای رفع نیازهای یک زندگی گروهی پدید میآورند. یعنی هویتی دارد برگرفته از خود جامعه، برای مدیریت روابط جامعه و تحقق نیازهایی که مستلزم کار گروهی است. اما در کشور ما حکومت و یا آنچه به «نظام» شهرت دارد، یک هویت مستقل از جامعه است که اهداف و مطلوبات مستقل خود را دارد، پس به جای آنکه نظر جامعه را بگیرد و متناسب با آن عمل کند، خودش یک تصمیمی میگیرد و به جامعه اعلام و در صورت لزوم تحمیل میکند.
3- جناب نماینده، به نمایندگی از نظام (و نه نمایندگی از مردم) به صورت ضمنی اعلام میکند که «انتخابات مهمتر از استیضاح وزیر بیکفایت است». به صورت پیشفرض و روی کاغذ اگر حساب کنیم این «انتخابات» فرآیندی است برای روی کارآمدن مسوولینی اجرایی متناسب با سلایق و علایق مردم. اما وقتی میپذیریم که انتخابات میتواند برکناری یک وزیر نالایق را به حاشیه براند، یعنی داریم تایید میکنید که جنس رویدادی که از آن با عنوان «انتخابات» یاد میشود مستقل از روی کار آمدن مسوول مورد قبول و یا برکناری مسوول نامطلوب است. پس اساسا اینجا انتخابات ارتباطی با انتخاب مسوولین (هیات وزیران) به خواست مردم ندارد!
4- از تاریخ مصاحبه آقای فتاحی، تا 24 خرداد که زمان برگزاری انتخابات اعلام شده شش ماه فاصله است. دقت بفرمایید مجلس مملکت، از شش ماه قبل از انتخابات روال عملکردی معمول خود را متوقف کرده و در برابر هر انتقادی صرفا از توجیه «مسئله مهم انتخابات» استفاده میکند. البته مرور اخبار نشان میدهد که این دستوری است که از مقامات بالاتر صادر شده. یعنی شخص رهبر نظام که با یک سخنرانی طرح سوال از رییس دولت را ملغی کرد، عملا نشان داد که در مملکت او(!) حتی از 9 ماه مانده به انتخابات هم همه امور عادی باید تعطیل شود تا مسئله تقسیم قدرت با آرامش انجام شود.
5- خواننده این متن به خوبی میتواند قضاوت کند که توده مردم تا چه میزان در جریان جناحبندیهای انتخابات پیشرو قرار دارند؟ مردم تا چه میزان اطلاع دارند که کدامگروهها و با کدام چهرههای احتمالی در رقابت انتخاباتی شرکت خواهند کرد؟ برخی اخبار و شایعات جسته و گریخته از این سو و آنسو به گوش میرسد که البته هیچ شباهتی به تحرک انتخاباتی ندارد. سکوت عجیب و کمسابقه تیم دولت هم نشان میدهد که مشغول طراحی یک پروژه بزرگ هستند و بجز برای ابراز همدردی با مردم آمریکا، فرصت اظهار نظر دیگری در مورد مسایل مملکتی را ندارند. خلاصه ماجرا اینکه، مردم تا این لحظه از اساس در مورد تغییر و تحولات خردادماه نامحرم به حساب آمدهاند. وقتی مجلس طرح استیضاح را با عنایت به نزدیکی(!) انتخابات معلق میکند، پس حتما تحرکات انتخاباتی آغاز شده، اما چرا مردم چیزی نمیبینند؟ مگر قرار نیست که مردم انتخاب نهایی را انجام بدهند؟
من فکر میکنم که خیر؛ یک گروه محدود، در چند گروه و جناح محدود مشغول فعالیت و توافق و ای بسا جدال پشت پرده هستند. راهبر نظام هم مدام تذکر میدهد که دعوایشان را آرام دنبال کنند و چیزی به جامعه منتقل نشود. خلاصه اینکه فقط مانده یک تابلو قرمز رنگ به در تمامی ادارات دولتی و حکومتی نصب کنند و رویش بنویسند: «داریم تقسیم قدرت میکنیم، مردم مزاحم نشوند!»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر