وضعیت پیادهنظام ولایی در پس انتشار خبر راهاندازی صفحه فیسبوک رهبری، تبلوری است از آن سرود قدیمی که جناب «آهنگران» در گوش رزمندگان میخواند:
منتظریم کِی شب حمله فرا میرسد
امر ز فرماندهی کل قوا میرسد
از چه جهت؟ از این جهت که هنوز رهبری مشخص نکرده است که پیادهنظام باید این بار به کدام سمت حمله کنند! آیا باید در لزوم حضور رهبری در فیسبوک و دفاع از این «اقدام خردمندانه» و احتمالا «پیروزی در زمین حریف» سینه چاک دهند و یا باید بر سر دروغگویان و دروغپردازانی که برای بدنام کردن رهبری دسیسه میکنند و در راه اهداف ننگینشان از هیچ بیشرمی و بیاخلاقی و دروغی هم ابا ندارند فریاد بزنند! در واقع، هنوز مقامات رسمی تایید و یا تکذیب نکردهاند که صفحه فیسبوک رهبری به واقع از جانب نزدیکان و مسوولان دفتری-رسانهای ایشان راهاندازی شده یا نه!
نظام توتالیتر یک نظام ایدئولوژیک نیست، رهبری آن هم یک رهبری ایدئولوژیک نیست. به قول «هانا آرنت» «پیروی کور از جنبشهای توتالیتر هیچ ارتباطی با آرمانپرستی ندارد. اسناد اس.اس نیز نشان میدهد که از اعضا خواسته میشده که در برابر مسایل ایدئولوژیک از خود سرسختی منطقی نشان دهند. اینجا نامی از آرمانگرایی نیست». (توتالیتاریسم – ص48) این نظام نه تنها هیچ قانونی را محترم نمیداند و حتی به صورت مداوم و مکرر قوانین مکتوب خود را نیز نقض میکند، بلکه اساسا هیچ نظم و ترتیبی هم بر نمیدارد، یعنی حتی ارشدترین مقامات آن نیز نمیدانند گام بعدی چه خواهد بود و اساسا توتالیتاریسم هیچ نیست جز برآیند آشفتهای از این تضادها که اتفاقا آشفتگی و شوریدگیاش مورد تایید و مطلوب رهبر توتالیتر است.
این آشفتگیها سبب میشود که پیادهنظام توتالیتر نیز درست به اندازه مخالف، منتقد و یا دشمنان آن دچار سرگیجه و حیرت شوند. یک روز «هرکس دم از مذاکره با آمریکا بزند با الفبای غیرت و سیاست بیگانه است» و روز دیگر «اگر مصلحت اقتضاد کند با شیطان هم در قعر جهنم مذاکره میکنیم»! (+) هیچ حقیقت واحدی بجز تشخیص و ترجیح شخص رهبر توتالیتر وجود ندارد که اتفاقا آن هم آنچنان پراکنده، متناقض، نامنسجم و غافلگیر کننده است که به هیچ وجه کسی، از جمله پیادهنظام، نمیتواند جهتگیری بعدی را حدس بزند! در معدود مواردی که گروههایی از این پیادهنظام به خود این جرات را میدهند که مطلوب بعدی رهبر را تشخیص داده و پیشاپیش اعلام کنند، آنچنان از جانب رهبر توتالیتر تو دهنی میخورند که دیگر هرگز حتی فکر نیتخوانی و پیشبینی رهبر را هم به ذهن خود راه ندهند. نتیجه اینکه هیچ یک از پیادهنظام حاضر در فضای مجازی نمیتواند قاطعانه بگوید «این صفحه دروغین است» و یا با اطمینان تایید کند که «صفحه رسمی است».
تا وقتی «امر ز فرماندهی کل قوا» برسد، سکوتی گورستانی در اردوگاه پیادهنظام ولایی حکم خواهد راند. در تمام این مدت، پیادهنظام باید خودش را برای هر دو وضعیت قابل تصور آماده کند. یعنی از همین الآن باید یک سری استدلال جمعآوری کند در تمجید اقدام خردمندانه ورود رهبری به فیسبوک و در عین حال باید یک مجموعه هم آماده کند در تقبیح فیسبوگ و گستاخی و توهم آنانی که گمان میکنند رهبری امکان دارد وارد این فضای فاسد شود! پیادهنظام رژیم توتالیتر، نه تنها اندیشه مستقل ندارد، بلکه حتی نمیتواند یک الگوی ثابت از رهبران خود دریافت کند تا مستند به آن امکان استنتاج در موقعیتهای جدید را کسب نماید. او همواره باید حلقه به گوش بماند، پس تا زمانی که گام بعدی عملا برداشته نشود هیچ تصور و اطلاعی از ماهیت آن نخواهد داشت.
متاسفانه این نوشته شما با دمکراسی مغایر است.
پاسخحذفباور کنید ما دویست سال با دمکراسی و فضای باز فاصله داریم.
منظور و هدف شما از این نوشته چیست؟
اصلأ شما چه مطلبی را بیان کردید؟
درنظر داشته باشید که ما آزادی بیان را برای بیان ایرادات و پیشنهادات می خواهیم این نوشته شما نه به ایراد خاصی اشاره دارد و نه پیشنهادی مطرح می کند.
شما چکار دارید که رابطه رهبری با هوادارانش چگونه است!!
مطیع بودن یا نبودن ، چشم و گوش بسته بودن یا نبودن که ایراد نیست!!
با نظر آقای یوسفی مبنی بر دویست سال فاصله داشتن جامعه ایران با دموکراسی مخالفم، و دلیل این مخالفتم در کلام خود ایشان مستتر است؛ .. دوست عزیز، آقای یوسفی: تا هستند کسانی همچون جنابعالی که «مطیع بودن یا نبودن» و «چشم و گوش بسته بودن یا نبودن» نسبت به توتالیتریسم را ایراد ندانند، فاصلهمان را با دموکراسی باید ششصد سال محاسبه کنیم. با تشکر.
پاسخحذف" شما چه کار دارید رابطه رهبری با هوادارانش چگونه است!!
پاسخحذفمطیع بودن یا نبودن ، چشم و گوش بسته بودن یا نبودن که ایراد نیست!! "
ایراد شما همین نفهمی شماست. این که ایرادتان را نمیفهمید و نمیبینید این که میزان استفاده از عقل تان به حداقل کاهش یافته، ایراد است.
در دمکراسی شما نباید بگویید فلانی بد است.
پاسخحذفاین از مصادیق تهمت و تحریک مردم است.
بلکه باید بدیهای او را بگویید. هر چقدر از خطاها و بدیهای او بگویید ایرادی ندارد.
شما نباید بگویید " رهبر توتالیتر " اما هر چقدر از رفتارهایی بگویید که مصداق توتالیتر است ایرادی ندارد.
یک جورایی درسته دیگه . اول آقا خط را معلوم کنه بعد اونا برن .یا تعبیر دیگر اینکه اول نظامات توتالیتر میشن بعد دنبال ایدیولوژی مرتبط میگردن
پاسخحذفیک جورایی درسته دیگه . اول آقا خط را معلوم کنه بعد اونا برن .یا تعبیر دیگر اینکه اول نظامات توتالیتر میشن بعد دنبال ایدیولوژی مرتبط میگردن
پاسخحذفاین نظر توسط نویسنده حذف شده است.
پاسخحذفاز زاویه جالبی به قضیه نگاه کرده اید. در مورد این که هنوز تایید یا تکذیبی در کار نیست شاید بتوان اینطور نگاه کرد که پیشوای توتالیتر تا حدودی منتظر عکس العمل پیاده نظام حلقه به گوش است. و هرچقدر که پیاده نظام کماکان به سردرگمی ادامه دهد، حلقه به گوشی اش بیشتر بر خودش و بر پیشوایش ثابت میشود. به عبارت دیگر ایجاد تناقض هایی از این دست کاربرد محک زنی برای پیشوا را ایفا می کنند. مثلا فکر کنید به محض پخش خبر اکثریت پیاده نظام موضع گیری مثبت یا منفی میکرد. پیشوا میتوانست نتیجه بگیرد که یا وفاداری غلامان خدشه دار شده یا این که این مورد خاص جای شوخی کردن بیشتر نیست و تناقض های موجود بیش از اندازه تحمل غلامان است.
پاسخحذفآیت الله خامنه در برابر تمام نظام های استکباری جهان وایساده و به همه آنها نه گفته.
پاسخحذفاستکبار انواع توطئه ها را دارد انجام میدهد.
تحریم اقتصادی - تحریم دارو
کشتن دانشمندان
رواج فرهنک برهنکی
انواع تبلیغات و ...
رهبری در مقابل همه اینها وایساده و کشورش و به هیچوج نمیفروشد
----------------------
ما نتیجه دمکراسی هم دیدیم کشته شدن 21 کودک
خودت و وبلاگت ارزش یک تف انداختن بیشتر ندارید
پاسخحذفمن پیاده نظام حلقه به گوش هستم و به این افتخار می کنم
پاسخحذفاقا یا خانم ناشناس! مگه شما همیشه کجا تف میکنید؟تف کردن کار بی ادبانه ای است!!
پاسخحذفبهترین مقالات عمرم را در همین سایت " مجمع دیوانگان " خوانده ام .
پاسخحذفاین مطلبی که نوشته اید در سطح و شان شما نیست.
دمکراسی مانند شراکت است.
قبول دارید که هیچ شراکتی موفق نخواهد بود مگر آنکه شرکا به یکدیگر احترام بگذارند؟!!( بنده در شراکتهای اقتصادی قدری تجربه دارم)
ما در دمکراسی باید بسیار مؤدب باشیم.
باور کنید از بی ادبی و ستیزه جویی چیزی حاصل نمی شود، مطبوعات سالهای 1320 تا 32 را بخوانید تا ببیندید که از پرخاشگری، ستیزه جویی، لجبازی، بی ادبی، نفرت، کینه، دشمنی و نابودی خواهی چیزی حاصل نمی شود.
. . .
در دمکراسی ما نباید کاری به درون احزاب و گروهها داشته باشیم.
به ما مربوط نیست که بین رهبر و هوادارانش چگونه رابطه ای وجود دارد!!
در دمکراسی ما فقط باید خطای گروهها و احزاب را بیان کنیم. همچنین پیشنهاداتی که بفکرمان می رسد.
موفق باشید.