۷/۲۲/۱۳۹۱

دو نکته به بهانه برنامه «تخته گاز» از شبکه بی.بی.سی

 

باز هم مرز توهین


چهارشنبه هفته گذشته فرصت شد بیننده شبکه فارسی‌زبان بی.بی.سی باشم که در آن ساعت برنامه «تخته‌گاز» را پخش می‌کرد. موضوع این هفته، ماموریت برای مسافرت به هندوستان بود. قرار بود سه نفر مجری برنامه برای کمک به حل بحران اقتصادی انگلستان به هند سفر کرده و کالاهای انگلیسی را تبلیغ کنند. همان ابتدای کار اتفاقی افتاد که برای من شوکه کننده بود. یکی از مجریان برنامه که برای مسافرت خود ماشین «رولزرویس» را انتخاب کرده بود سعی می‌کرد دلایل این انتخاب را توضیح دهد. او پس از صحبت‌های فراوان در مورد تاریخچه رولزرویس و نماد انگلیسی آن به اینجا رسید که: «این ماشین خودِ خودِ اولیاحضرت ملکه است، با کف‌پوش چرمی و دسته چوبی». (نقل به مضمون)


من فقط می‌توانم بگویم «حیرت‌زده» شدم! در شبکه رسمی بی.بی.سی و به پول دولت فخیمه بریتانیا می‌توان برنامه‌ای ساخت که در آن به یک ماشین بگویند: «خودِ خودِ اولیاحضرت ملکه با کف‌پوش چرمی و دسته چوبی؟» آیا توهینی از این بالاتر وجود دارد؟ به نظر می‌رسد که انگلیسی‌ها مسئله را به این صورت نمی‌بینند!


یکی از برنامه‌های معروف و جنجالی «نود» به مجری‌گری عادل فردوسی‌پور، برنامه‌ای بود در مورد محبوبیت تیم «تراکتورسازی تبریز». در جریان یکی از مصاحبه‌های مردمی که گزارشگران 90 انجام داده بودند، یکی از شهروندان تبریزی می‌گفت: «چرا وقتی درصدها رو نشون می‌دادند آقای فردوسی‌پور می‌خند!» (تکه‌ای که بعدها بریده شد و در شبکه یوتیوپ‌ هم کلیپ آن پیدا می‌شود) این شهروند تبریزی، یکی از خنده‌های ساده و همیشگی جناب فردوسی‌پور را نوعی توهین به خودش و دیگر هواداران تراکتورسازی قلمداد کرده بود.


من از کنار هم قرار دادن این موارد به یک نتیجه جدید می‌رسم: «احساس توهین»، بسیار بیش از عملکرد فاعل، متکی بر نگرش مخاطب است. گاهی یک خنده ساده می‌تواند از جانب گروهی توهین‌آمیز قلمداد شود و گاه گفتن «اولیا حضرت ملکه با کف‌پوش و دسته چوبی» هم صرفا یک شوخی است! به باور من، تفاوت در این است که گروه نخستین نوعی احساس ضعف می‌کنند و به دنبال فرصتی برای واکنش و یا جرقه‌ای برای انفجار هستند. در مورد دوم، طرف آنچنان به خودش مطمئن است و یا احساس قدرت می‌کند که اولا شوخی‌های معمول را توهین نمی‌خواند و در ثانی حتی اگر به واقع به او توهین هم بکنید (مثلا فحش رکیک بدهید) واکنش خاصی نشان نمی‌دهد.


حال مثلا به این مدل دقت کنید: «یک نفر ادعا می‌کند که حرف شما بی‌منطق است یا پایه علمی ندارد». آیا به شما توهین شده؟ من می‌گویم از دو حالت خارج نیست. یا شما به خودتان اطمینان دارید و احساس ضعف و کمبود نمی‌کنید. در این صورت تلاش می‌کنید نشان بدهید که حرف شما منطقی یا علمی است. شاید هم به این نتیجه برسید که واقعا طرف حق دارد. باز هم می‌توانید خیلی ساده حرفش را بپذیرید و یک قدم پیشرفت کنید. اما در حالت دوم شما به هردلیلی ممکن است احساس ضعف یا کمبودی شخصی داشته باشید و یا خود را در موقعیت واکنشی ببینید. در این صورت، حتی اگر به واقع ادعایتان منطق هم داشته باشد، به جای مسیر مستقیم (اثبات منطق خود از راه استدلال) شروع به واکنش تهاجمی می‌کنید. فرد مقابل را به توهین و هتاکی متهم می‌کنید و ای بسا برایش تعابیر بیشتری هم قایل می‌شوید. («تو با این حرفت به شعور ما توهین کردی؛ تو به انسان‌ها و عقاید آن‌ها احترام نمی‌گذاری و مخالف اندیشه خودت را مسخره می‌کنی»!!!) حالا پیشنهاد می‌کنم یک بار دیگر به موارد جنجالی معروفی که بر پایه یک «ادعای توهین» شکل گرفته‌اند مراجعه کنید و آن‌ها را بر اساس این طرح پیشنهادی بررسی کنید. ببینید آیا طرفی که مدعی «توهین» شده احتمالا در موضع ضعف نبوده و یا دست‌کم خودش را در موضع ضعف نمی‌دیده است؟ و تصور کنید اگر معادله برعکس می‌شد و این جناح در موضع قدرت قرار می‌گرفت آیا باز هم موضوع توهین جنجالی می‌شد؟

 

کینه‌توزی ملی!


همان‌طور که گفتم موضوع برنامه «تخته‌گاز» تبلیغ کالاهای انگلیسی در هندوستان بود. در طول برنامه هم مسافرت تولیدکنندگان برنامه در هندوستان همراه با برخوردهای بسیار جالب و تماما دوستانه مردم هندوستان با آنان بود. دقت دارید در چه موردی حرف می‌زنیم: «انگلیسی‌ها در هندوستان»!


رهبر ایران، هفته گذشته و در جریان سفر خود به شهرستان بجنورد گفت: «ما به انگلیس، انگلیس خبیث میگوییم» و افزود: «خباثت رژیم انگلیس همواره برای ملت ایران ثابت شده است». (اگر می‌خواهید بدانید اینکه رهبر یک کشور به یک کشور دیگر بگوید «خبیث»، توهین‌آمیز است یا نه، به بخش نخست همین نوشته مراجعه کنید!) رهبر نظام ریشه این نفرت را عملکرد گذشته انگلستان در تاریخ ایران می‌داند. نخستین موردی که به نظر تکراری شده و دیگر گفتن ندارد، نادیده گرفتن عملکرد گذشته روسیه از جانب رهبران ایران است. من فقط خدمت رهبر مذهبی ایران عرض می‌کنم که بزرگترین توهین و هتک حرمت مذهبی در تاریخ ایران، به توپ بسته‌شدن حرم امام رضا توسط ارتش روسیه است که ملک‌الشعرای بهار در سوگ آن سرود:


پیغمبر خدای چرا نوحه می‌کند

گویی به یاد قبر سلیل مکرم است

شاه رضا، شهید خراسان، غریب توس

کاتش به قلب پاک وی افکند توپ روس

 

خلاصه اینکه دست‌کم در تاریخ مشروطه ما، هرقدر مردم و مراجع و علما در سفارت انگلیس بست‌ می‌نشستند، روس‌ها مجلس و حرم امام رضا را به توپ می‌بستند و یا آذربایجان و خراسان و انزلی را اشغال می‌کردند. پس بهتر است رهبر کشور به جای اینکه سیاست‌های شخصی خود در عرصه بین‌الملل را به گذشته تاریخی پیوند بزند، مسوولیت تصمیماتی را که می‌گیرد به شخصه بپذیرد و آن را به گردن باورهای ذهنی ذهنی مردم نیندازد. اما مسئله اصلی برای من، مقایسه پیشینه عملکرد انگلستان در ایران و هندوستان است. می‌دانیم که انگلیسی‌ها با دسیسه کودتای 28 مرداد کینه خود را در دل مردم ایران کاشتند، اما چه کسی است که بتواند چند قرن استعمار و استثمار و جنایت و سرکوب انگلیسی‌ها در هندوستان را با عملکردشان در ایران مقایسه کند؟ چرا ملت هند که برای بیرون کردن انگلیسی‌ها از کشورشان هزاران کشته دادن و سال‌های سال مبارزه کردند، امروز بیشترین روابط را با همین کشور دارند و ابدا وضعیت خودشان را به جدال و کینه‌توزی دو کشور نرسانده‌اند؟ آیا امکان دارد رهبران هندوستان هم به صرف جنایات گذشته انگلیس، این کشور را «خبیث» بخوانند؟  اگر شرایط طبیعی بود، من می‌گفتم وظیفه روشنفکران و حتی رهبران سیاسی این است که به جای دامن زدن به «کینه‌توزی‌های ملی» تلاش کنند تا این بدبینی‌های تاریخی به سود منافع مشترک جای خود را به دوستی و هم‌دلی بدهد. اما در شرایط کنونی به نظرم مسئله اساسا چیز دیگری است. به باور من تمامی ادعاهایی که اختلافات امروز حکومت ایران با کشور انگلستان را به نوعی تداوم جدال‌های گذشته می‌خواند آدرس غلط دادن است. هرکس در دعوای امروز ایران و انگلیس بخواهد از آبروی جنبش ملی‌شدن صنعت نفت و دکتر محمد مصدق مایه‌بگذارد یک فریب‌کار است. ناظر خردمند به خوبی می‌داند آنان که امروز در توجیه اشغال سفارت انگلیس هم به کودتای 28 مرداد متوسل می‌شوند دقیقا همانانی هستند که اگر لازم باشد «ملی‌گرایی» را نشان کفر می‌خوانند.


۱۹ نظر:

  1. ناشناس۲۲/۷/۹۱

    بسیار عالی، در رابطه با پارگراف آخرتون در مورد هندوستان یک سخنی از گاندی به ذهنم رسید که بد ندیدم اینجا بگم تا تفاوت کاملا مشخص شود. گاندی میگوید:
    از گناه متنفر باش ولی گناهکار را دوست داشته باش.
    hate the sin, love the sinner

    پاسخحذف
  2. ناشناس۲۲/۷/۹۱

    تحلیل بسیار جالب و اموزنده ای بود.سپاس و دست مریزاد.

    پاسخحذف
  3. ناشناس۲۲/۷/۹۱

    آرمان چرا فیدت دیگه توی گوگل ریدر آپدیت نمی شه؟

    پاسخحذف
  4. اوليا حضرت؟!!!

    پاسخحذف
  5. محسن۲۲/۷/۹۱

    مطالبی که گفتید خوب بود و منم موافقم اما یه نکته فرمودید:«احساس توهین»، بسیار بیش از عملکرد فاعل، متکی بر نگرش مخاطب است...به باور من، تفاوت در این است که گروه نخستین نوعی احساس ضعف می‌کنند و به دنبال فرصتی برای واکنش و یا جرقه‌ای برای انفجار هستند. در مورد دوم، طرف آنچنان به خودش مطمئن است و یا احساس قدرت می‌کند که اولا شوخی‌های معمول را توهین نمی‌خواند و در ثانی حتی اگر به واقع به او توهین هم بکنید (مثلا فحش رکیک بدهید) واکنش خاصی نشان نمی‌دهد.»
    این که کسی 1)احساس توهین کند 2)واکنش نشان دهد یا ندهد بیشتر از آنکه مربوط به موضع قدرت یا ضعف طرف باشه ریشه در فرهنگ و جامعه پذیری فرد داره. در جامعه ای که لیبرالیسم و تشامح و تساهل پذیرفته شده است و فرد در چنین بستری رشد کرده است افراد روادارتر و با سهل گیری بیشتری برخورد می کنند، بر عکس در جامعه ای که بر بستری از کینه جوئی و انتقام و مقابله به مثل پرورش می یابد ، خب در وقتی که به او توهین بشه واکنش شدید نشان خواهد داد.
    این م که هند بر خلاف اران در مقابل انگلیس با تسامح و تساهل بیشتری برخرد می کنه ریشه در فرهنگ دو کشور داره.

    پاسخحذف
  6. ناشناس۲۲/۷/۹۱

    آقا جون علیاحضرت درست است.

    پاسخحذف
  7. ناشناس۲۲/۷/۹۱

    عالی

    پاسخحذف
  8. مطلبتون جالب، اما ناقص بود. نمیشه هر واکنشی رو به معنای ضعف شخصی تعبیر کرد. وقتی شما با گروهی طرف هستید که بعد از تکرار صدباره یک مطلب از خونسردی شما سوء استفاده می کنه و باز حرف های بی پایه خودش رو تکرار می کنه، اونجا لازمه که شما در شیوه برخوردت تغییر ایجاد کنی. وگرنه مجبوری تا ابد سواری بدی دوست عزیز

    پاسخحذف
  9. ناشناس۲۲/۷/۹۱

    ایی کاش انگلیس ایران را آشغال کرده بود،سگ انگلیس می‌‌ارزد به حکومت قاجار‌ها و پهلوی‌ها و خمینی ها.آشغال نکردند ولی خسارات اشقال و یک حکومت وحشی،عقب افتاده و بدوی را به ما تحمیل کردند .تاراج استعماری +سرکوب و قتل و غارت وحشیانه داخلی.

    پاسخحذف
  10. ناشناس۲۲/۷/۹۱

    الان تركتورى ها ميان شاكى ميشن كه بهشون توهين كردى!!!!

    پاسخحذف
  11. این یکی از خصوصیات جالب این برنامه است . یادمه یه بار یه ماشین گرون رو داشتن معرفی می کردن و همین آقای جرمی در آومد که :انگار دامن ملکه رو بالا بزنی و ببینی شورت توری پاشه!!!!" شما می تونه تصور کنی! این فقط یه نمونه اشه. من هم در قضیه بهت و حیرت با شما شریکم!

    پاسخحذف
  12. واقعا فرهنگ گندیده و اخلاقیات مزخرف ما با غربی‌ها قابل قیاس نیست... حتی جامعه‌ای مثل هند از حیث متسامح بودن بسیار از ما سرتر است، چه اگر غیر از این بود برپایی دموکراسی در دیار هفتاد و دو ملت به شوخی‌ای بیش نمی‌مانست. تا زمانی که در بعد فردی اصلاح نشده‌ایم - البته اگر آن‌قدر متکبر نباشیم که خود را بی‌نیاز از این کار بدانیم! - «اصلاح جمعی» به محال می‌ماند.

    راستی عنوان کردن ماجرای به توپ بستن حرم رضوی اشاره‌ی بجا و قابل‌تأملی بود.

    پاسخحذف
  13. ناشناس۲۳/۷/۹۱

    هند برای من همواره عجیب بوده. هنوز فرصت نکردم تحقیقی کنم که چرا در هند دموکراسی وجود داره و چرا فرهنگشون حتی من میتونم بگم از ما بهتره.
    اما این روزا به یه چیزی دارم فکر میکنم. آیا دلیلش این نیست که اسلام رو از هند گرفتن؟ بخش اسلامی شد پاکستان که میبینیم چه شکلیه و بخش دیگر 71 ملت (72 تا بود یکی اسلام کم شد) شد هند امروزی.

    پاسخحذف
  14. ناشناس۲۳/۷/۹۱

    دوست من! حیرت زده شدن شما احتمالا به دلیل نا آشنا بودنتان به این برنامه و همچنین نا آشنا بودن به حس شوخ طبعی انگلیسی هاست. آنها با همه (تاکید می کنم) همه شوخی میکنند و شما به جای این همه احساسات بیهوده به خرج دادن کمی شعاع دیدتان را بیشتر کنید، بیشتر ببینید، بیشتر بخوانید و به نکات اساسی تری گیر بدهید. در ضمن همیشه یک راه حل خوب برای حیرت زده نشدن وجود دارد و آن ندیدن این برنامه است. شما میتوانید به جای برنامه تخت گاز "ضلال احکام" نگاه کنید و بهت زده نشوید. شما را به خیر و ما را به سلامت.

    پاسخحذف
  15. "به باور من، تفاوت در این است که گروه نخستین نوعی احساس ضعف می‌کنند" :) شما بعد از حیرت زدگی باید کمی خجالت زده هم بشید. این کاری که شما کردید بی احترامیه ولی اون حرفی که در برنامه تخته گاز زده شده حتی یک شوخی هم محسوب نمیشه چون در فرهنگ اونها تشبیه اشیا به افراد برای ارزش قائل شدن واسه اون شئ یه کار عادی محسوب میشه و در ادبیاتشون هم استفاده شده. در ضمن شما لطف کن و در دایره شناخت و آگاهی خودت حرت زده شو، چون شما هیچی از فرهنگ انگلیسیها نمیدونید.

    پاسخحذف
  16. ناشناس۲۳/۷/۹۱

    عالی‌ و تفکّر برانگیز بود.

    پاسخحذف
  17. ناشناس۲۳/۷/۹۱

    با تشکر از شما به خاطر توجه به جامعه
    اگر بالاترین به جامعه توجه بیشتری می کرد......
    شـــعـــار همه این شده هر ایرانی یک رهبر
    امیدوارم توجه کرده باشید در همین بالاترین هم همه متعصب به افکار خود هستند ، دیگران را احمق فرض می کنند و نمی توانند همدیگر را تحمل کنند

    پاسخحذف
  18. ناشناس۲۳/۷/۹۱

    شـــعـــار هـــمــه این شده هر ایرانی یک رهبر

    پاسخحذف
  19. در خصوص انگليس نکته‌ای که شايد خيلی‌ها ندونن اينه که انگليس بر خلافِ آمريکا و روسيه زمانِ استالين مخالف تشکيل اسراييل بود! دولت انگليس همواره تو دو سال بعد از جنگ جهانی دوم تاکید می‌کرد که از راهِ حلی که پشتيبانی هر دو گروهِ يهودی و مسلمان رو نداشته باشه حمايت نمی کنه و برای همين هم در سازمان ملل به طرح تشکیل دولت اسراییل رای مثبت نداد. 28 مرداد هم که به عقیده برخی تاريخ‌دان‌های دانشمند نظير عباس ميلانی کودتا نبود، بلکه کار مصدق در نپذيرفتن حکم قانونیِ عزل‌اش به نوعی کودتا محسوب می‌شد. خلاصه من موندم دشمنیِ ما با انگليس در قرن بيست و يکم دقيقاً سر چه موردی هست!؟

    پاسخحذف