داداش آخر هفته ها میهمان خانه پدری است و معمولا دست پر می آید. یکی دو هفته ای می شود که سی.دی های مجموعه «قهوه تلخ» را با خود می آورد که خانوادگی دور هم ببینیم، اما من معمولا فرصت ندارم در این جمع کوچک حاضر شوم. این هفته پیشنهاد داد که سی.دی را روی کامپیوترم کپی کنم و بعدا ببینم. گفتم که من حاضر به کپی کردن نیستم و اگر لازم شد دوباره خودم می خرم. داداش که خودش هم به حفظ حقوق ناشر پایبند است عقیده داشت این کار معنای نقض کپی رایت را نمی دهد؛ قرار بود ما خانوادگی بشینیم و مجموعه را تماشا کنیم. حالا که من فرصتش را نداشته ام می توانم یک کپی نگه دارم که بعدا ببینم. به هر حال قصد انتشار آن را نداریم. اما من نظرم این بود که برای هر سی.دی تعداد مخاطب مشخصی تعیین نشده است که بگوییم خانواده ما سهم خود را پرداخته و حق دارد برای یکی از اعضای خودش استثنا قایل شود. خلاصه بحثمان به نتیجه نرسید. فقط من به این فکر افتادم که آنقدر نسبت به قوانین کشور و اخلاقی بودن آنها تردید داریم که ناچاریم برای هر موضوع کوچک و پیش پا افتاده ای خودمان با هزار گزینه اخلاقی کشتی بگیریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر