۲/۱۳/۱۳۹۴

از خلال ادبیات روسیه – ۵: محفل‌گرایی!


«... ولی نفی کامل همه چیز فایده‌ای ندارد. وقتی شما منکر همه‌چیز بشوید به زودی به عنوان یک آدم عاقل شهرت پیدا می‌کنید. نیرنگ خوبی است. مردم ساده‌لوح فورا نتیجه می‌گیرند که شما از آن چیزی که انکار می‌کنید برتر هستید. ولی اغلب این امر صحیح نیست. اولا ممکن است شما در هر چیزی عیبی پیدا کنید. در ثانی، اگر حقیقت را هم بگویید برای خودتان بدتر است. زیرا وقتی محفل شما صرفا گرفتار نفی کردن باشد فقیر می‌شود و می‌خشکد. در عین اینکه حس خودخواهی خود را ارضاء می‌کنید، از لذت واقعی تعمق و اندیشه محروم می‌شوید. زندگی، ماهیت زندگی، از اندیشه ناچیز و سودایی شما می‌گریزد و کار شما به اینجا می‌کشد که عوعو کنید و مردم را بخندانید. حق نکوهش و مذمت فقط از آن کسی است که زندگی را دوست دارد...».  

(رودین – ایوان تورگنیف – شفیعی‌ها – نشر ماهی - ص۴۹)

بخشی از این سخنان جناب «تورگنیف» به مساله تمایل افراطی برای «نفی همه‌چیز» و یا ایراد گرفتن از عالم و آدم باز می‌گردد که کاملا گویا است و نیازی به توضیح بیشتر من ندارد. آفتی که به ویژه با گسترش شبکه‌های مجازی به خوبی قابل مشاهده است. اما نکته جالب این دیالوگ برای من بخش دیگری است که به نوعی «محفل‌گرایی» اشاره دارد. این یکی هم آفت دیگری است که باز هم در شبکه‌های مجازی نمونه‌های فراوان دارد.

«حسنقاضی‌مرادی» محفل‌گرایی را «شکل جمعی فعالیت در نظام مبتنی بر روابط شخصی» توصیف می‌کند. (در فضیلت مدنیت، حسن قاضی مرادی، نشر اختران) در واقع، محفل‌گرایی برای ما توهم نوعی از فعالیت گروهی/اجتماعی را به همراه می‌آورد، اما در ذات خود هم‌چنان مبتنی بر روابط شخصی جامعه‌ای است که افرادش هنوز به بلوغ «مدنیت» نرسیده‌اند. افراد یک محفل، علی‌رغم آنچه ممکن است به نظر برسد، بیش از آنکه حول موضوع و درون‌مایه محفل گرد هم آمده باشند، صرفا به دلایل شخصی و بنابر روابط فردی دور هم جمع می‌شوند. بدین ترتیب، در پس پوسته ظاهری محفل، در درون آن هیچ اتفاقی نمی‌افتد، بجز تایید مدام همدیگر. افراد محفل، خیلی زود جهان را به دو دسته «ما» و یک دیگری بزرگ تقسیم می‌کنند و ناخودآگاه به دفاع از محفل خود در برابر هرآنچه از جانب این دیگری بروز می‌کند می‌پردازند.

فرقی نمی‌کند که این محفل، یک محفل مذهبی باشد، یا جمع کتاب‌خوانی، یک گروه فمنیستی و یا مجموعه‌ای از کاربران مجازی که صرفا در شبکه‌های اجتماعی گرد هم جمع می‌شوند. به محض اینکه در دروازه‌های محفل فیلترهایی برای ورود گذاشته شد، در اولین فرصتی که نقدی از بیرون صرفا با موضع «دفاع از یک خودی در برابر یک غریبه» پاسخ داده شد، هر گروهی به ورطه «محفل‌گرایی» سقوط می‌کند و باقی همان است که جناب تورگنیف نیز بدان اشاره می‌کند: محفل فقیر می‌شود و در نهایت می‌خشکد!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر