«ولی بنده، این حقیر
منفور، به ارابههایی که برای بشریت نان حمل میکنند اعتقادی ندارم. زیرا این گاریهای
نانآور اگر حرکتشان بر اساس اخلاق استوار نباشد قسمت بزرگی از بشریت را در عین خونسردی
با نانی که میآورند از لذت سیری محروم میکنند ... مالتوس (Malthus) هم بوده
که خود را دوست بشریت میشمرده ولی دوستی که بنیان اخلاقیاش لرزان باشد دیوی آخری
میشود، حالا کاری به خودخواهیاش نداریم، زیرا اگر احساس خودخواهی این دوستان بشریت
را بیازارید حاضرند از سر انتقامجویی حقیر خود دنیا را از چهارسو به آتش بکشند».
(شیاطین
(جنزدگان) – فئودور داستایوفسکی – سروش حبیبی – نشر نیلوفر - ص۶۰۲)
فقط
به یاد بیاورید که نیم قرن پس از نگارش این سطور توسط داستایوفسکی، نظام استالینی،
برآمده از انقلابی با شعار نان و آزادی و برادری، چه بلایی بر سر ملت روسیه آورد. پیشبینی
پیامبرگونه اگر این نیست، پس چیست؟
ما
هم مدلهای مشابه چنین ارابههایی را تجربه کردهایم. از سالهای
دور انقلاب حرف نمیزنم. از همین تجربهای میگویم که هنوز یادمان نرفته، همانی که میخواست
«پول نفت را سر سفره مردم بیاورد»! دریغ که دیر یادمان افتاد دستمان را در برابرش بلند
کنیم و فریاد بزنیم که «ادب مرد، به ز دولت اوست»!
پینوشت:
تصویر متعلق است به یک نمایشگاه عکس با عنوان «مصر و انقلاب». (اینجا+) گروهی از زنان مصری، با فرهنگهای مختلف را در تصویر میبینیم که در مقابلشان انبوهی از «نان» ریخته شده است. شاید سرنوشت انقلاب مصر و بهار عربی، انعکاس دیگری باشد از هشدار تاریخی جناب داستایوفسکی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر