محمد خوشچهره پیشنهاد کرده است که دولت پرداخت یارانههای نقدی را متوقف سازد و به جای آن سهمیه غذایی در اختیار شهروندان قرار دهد. (اینجا+) من در شرایط کنونی با این پیشنهاد کاملا موافق هستم، به چند دلیل.
با اثبات چندین و چند باره ناکارآمدی دخالت دولت در امر اقتصاد، سیاستهای کوپنی به یکی از تابوهای علم اقتصاد بدل شدهاند. درست به مانند پرداخت یارانه که آن هم یک «محکوم از پیش اثبات شده» در مباحث اقتصادی به شمار میآید. اما وضعیت کنونی کشور ما یک مورد منحصر به فرد است. طرح حذف یارانهها، با ادعای کاهش دخالت دولت و حرکت به سمت اقتصاد آزاد در دستور کار قرار گرفت و با همین برچسب پرطمطراق نیز حتی از جانب گروههای منتقد دولت و حکومت مورد حمایت قرار گرفت. با این حال نتیجه کار چه شد؟ پرداخت مستقیم پول از جانب دولت به مردم! نمونهای کمنظیر از دخالت دولت و مواجببگیری ملت که سالانه میلیاردها دلار هزینه به همراه دارد و همین الآن هم دولت از تداوم آن اظهار عجز میکند. (یعنی کفگیر خزانه به ته دیگ خورده)
در واقع سیاستی که قرار بود موجب کاهش دخالت دولت در مسئله اقتصاد شود از چندین جنبه مختلف سبب افزایش دخالت شد:
1- رقم دقیقاش را نمیدانم اما اگر فرض کنیم فقط 50 میلیون ایرانی هستند که ماهانه 40 هزار تومان یارانه میگیرند، دولت هر ماه بیش از دو هزار میلیارد تومان پول نقد بین مردم توزیع میکند که احتمالا بالاترین رقم گردش مالی در اقتصاد بیمار و ناتوان کشور ما است.
2- به اعتراف و حتی اعتراض مداوم نمایندگان مجلس، دولت هیچ آمار دقیق و شفافی از منابع و میزان هزینهکرد یارانهها ارایه نمیکند. در نتیجه میتوان گفت توزیع کلانترین سرمایه در گردش کشور، کاملا سلیقهای و به اختیار و صلاحدید دولت انجام میشود.
3- دولت همچنان به تعیین دستوری قیمت فروش تولیدات داخلی (به ویژه محصولات لبنی) ادامه میدهد. بدین ترتیب، آزاد سازی فقط شامل حال قیمت پرداختی سوخت مصرفی مردم و تولیدکنندگان شده و ابدا به «آزاد سازی اقتصادی» به معنای پیروی کردن از منطق بازار یا همان «عرضه و تقاضا» نینجامیده است.
4- هیچ کس از فرآیند محاسبه یارانهها و گامهای احتمالی آینده اطلاعی ندارد. تمامی این تصمیمات در گروه فرجام جدال میان مجلس و دولت است. نتیجه اینکه اقتصاد کشور کاملا چشم به تصمیمات حکومتی دوخته و از این نظر نیز از منطق معمول اقتصاد آزاد پیروی نمیکند.
5- در نهایت اینکه «مواجببگیری» مردم از دولت، بیش از هر زمان به روحیه «محافظهکاری» مردمی در برابر ارباب قدرت دامن زده است. بدین ترتیب که تنها شایعه قطع یارانهها کافی است که بخش عمدهای از بدنه جامعه در برابر اراده سر تعظیم فرود آورده و جایگاه «شهروند حقمدار» را با «رعیت مواجببگیر» تعویض کنند.
(برای توضیحات بیشتر بخوانید: «آیا حذف یارانهها سیاستی برای کاهش دخالت دولت در اقتصاد است؟»)
با این حال، طرح حاضر اثرات ویرانگر دیگری نیز داشته است که بحران «سوء تغذیه» یکی از شاخصترین و نگرانکنندهترین آن موارد است. پیش از این هم در مورد تبعات منفی حذف یارانه از روی برخی اقلام غذایی نظیر «شیر» صحبت شده بود. (بخوانید «یکسالگی حذف یارانهها و فاجعهای که با دروغ پنهان نمیشود») طبیعی است که اقشار کمدرآمد و دهکهای پایین جامعه، برای هزینهکرد یارانههای نقدی خود اولویتهای متفاوتی نسبت به نیازهای اولیه یک تغذیه بهداشتی در نظر بگیرند. پولهای واریزی یک هدیه یک شبه است که فرهنگ متناسب برای هزینهکرد آن در بخش عمدهای از دهکهای اجتماعی ایجاد نشده و از قبل هم پیشبینی میشد که این پول بادآورده صرف هزینههای غیر ضروری شود.
متاسفانه راهکار دولت برای کنترل این هزینههای غیرضروری، در نصیحتهای ملوکانه و همواره طنزگونه محمود احمدینژاد خلاصه میشد که از مردم میخواست با یارانههای 40-50 هزارتومانی خود مبل و پرده نخرند! جدای از مسئله شیوه محاسبه و جدول ضرب جناب احمدینژاد، بدیهی بود که این شیوه اندرزگویی تغییری در فرهنگ هزینهکرد شهروندان ایجاد نخواهد کرد. من از اساس با اجرا و تداوم طرح حاضر مخالف بوده و هستم. اما اگر قرار باشد برای وضعیت کنونی پیشنهادی ارایه کنم، به چند دلیل همان نظر آقای خوشچهره را دارم و اتخاذ سیاست «کوپنی» را به مراتب مفیدتر از طرح حاضر میدانم:
1- با جایگزینی کوپن به جای یارانه نقدی، بخش عمدهای از مشکل نقدینگی افسارگسیخته و همچنان رو به افزایش بازار تعدیل میشود.
2- اعلام کوپن، دستکم این امکان را فراهم میآورد که از حداقلهای غذایی و بهداشتی شهروندان اطمینان حاصل کنیم. مثلا مطمئن باشیم که هر شهروند در ماه یک لیتر شیر سهمیهای دریافت میکند.
3- اعلام کوپن میتواند سیاستی در راستای حمایت از تولید کننده داخلی باشد. یعنی دولت میتواند اطمینان حاصل کند که شهروندان یارانه نقدی خود را جهت خرید کالاهای خارجی (که معمولا به صورت قاچاق وارد میشوند) نمیکنند؛ بلکه خود دولت این اقلام را از تولید کننده داخلی خریده و در اختیار شهروندان قرار میدهد.
4- یکی از مشکلات عمده طرح حاضر، بیاعتبار شدن مداوم پول است. یعنی اگر یارانه 40 هزارتومانی سال گذشته میتوانست حداقلهای غذایی یک شهروند را تامین کند، قطعا امسال چنین امکانی وجود ندارد. پس دولت به صورت مداوم و متناسب با تورم واقعی (نه آن آمارهای ساختگی بانک مرکزی) یارانهها را افزایش دهد تا سطح زندگی یارانهبگیران افت نکند. طبیعتا چنین امکانی وجود ندارد. اما اگر کوپن جایگزین یارانه شود، مثلا میتوان همان یک لیتر شیر در ماه را تثبیت کرد و مطمئن بود که فشار تغییرات قیمت در بازار شیر به صورت مستقیم به اقشار پایین جامعه منتقل نمیشود.
اما من به شخصه اطمینان دارم که پیشنهاد بازگشت به اقتصاد «کوپنی» به تصویب نخواهد رسید. چرا؟ چون وضعیت ما در حال حاضر به « مملکتداری با رودربایستی!» رسیده است؟ یعنی طرف یک زمانی گفته نظر فلانی به بنده نزدیکتر است. حالا هر اتفاقی بیفتد و آسمان به زمین هم که برسد، برای اینکه حرفش دوتا نشود مجبور است همان راه اشتباه قبلی را ادامه دهد! این وضعیت ابدا منحصر به یک شخص خاص و یا یک مقام حکومتی نیست. اتفاقا در میان نیروهای منتقد هم به صورتی کاملا مشهود میتوان همین بیماری را مشاهده کرد. جماعتی که یک زمان کل توان خود را صرف انتقاد از سیاست «کوپنی» کرده و با تمام توان از طرح حذف یارانهها حمایت کردهاند، طبیعتا به این سادگیها نمیتوانند تبعات فاجعهبار طرح حاضر را بپذیرند. همه تلاش میکنند که کل مشکل را به «برخی نارساییها در اجرا» تقلیل بدهند. کسی هم پاسخگو نیست که به هر حال این وضعیتی است که الآن با آن مواجه هستیم. برای وضعیت کنونی چه راه حلی دارید؟
خلاصه اینکه تا زمانی که هم حکومت و هم منتقدان بخواهند در سیاستورزی خود با «رودر بایستی» عمل کنند، هیچ کس جرات اتخاذ تصمیمی اساسی را نخواهد داشت و حرکت در هیچ مسیر اشتباهی متوقف نخواهد شد، چه رسد به جبران خسارتهای بعدی.
یکی دیگه از مزایای کوپن یا پرداخت کالایی اینه که کسانی که واقعا به این یارانه نیازی ندارند (اما به عنوان یک ایرانی حقشان است) به صورت داوطلبانه از گرفتنش انصراف میدهند.
پاسخحذفاین انصراف یا با «فروش کوپن» است یا با اهدای آن به مسئول نظافت یا کارمند خدماتی شرکت.
درواقع این روش به هدفمندی واقعی یارانه ها هم کمک میکنه. به این صورت که دولت خواه نا خواه یارانهی بخش صنعت که به سادگی در صورت کمبود بودجه حذف میشد رو حالا از اول میده و فروش تولیدات و مشاغل کارگرانشون رو تضمین میکنه. از این ابزار میشه برای جان دادن دوباره به بخش کشاورزی هم استفاده کرد، هرچند برنجهای کوپنی هم احتمالا هندی اند.
زده به بسرت مومن. کوپن هم هزارویک فساد داشت .تمام بدبختیها ازهمان کوپن شروع شد .ا ر .
پاسخحذفبحث های اینچنین به هیچ جا نمی رسد کار باید به جمع کارشناسان و اهل فن سپرده شود دیگر امور اقتصادی این مملکت سر پایی درمان نمی شود و احتیاج به جراحی دارد و با توجه به شرایط کنونی من معتقدم آمپول زن ها به جراحان فرصت اقدام نمیدهند .
پاسخحذف