غلامرضا: مدتهاست که جمهوری اسلامی بر سر دستیابی به توان اتمی دست به قمار بزرگی زده است. تحریمهایی که تقریبا عمری به قدمت حکومت دارند با تحریمهایی جامعتر و سختگیرانهتری همراه شدهاند و تهدید به جنگ چند سالی است که شدت بیشتری گرفته است. آیا تحریم در جلوگیری از توان هستهای موفق بوده است؟ آیا جنگ این خطر بالقوه برای غرب را دفع خواهد کرد؟
غرب مدعی است که ایران صادق نیست و غنیسازی را نه برای اهداف صلحآمیز که برای دستیابی به تسلیحات اتمی انجام میدهد. جمهوری اسلامی مدعی است که غرب صادق نیست و غنیسازی را بهانهای قرار داده تا بر حکومت سرناسپرده اسلامی فشار بیاورد. با چنین پیشفرضهای خصمانه و تغییرناپذیری مذاکرات دو طرف هیچگاه به خوبی پیش نرفته و کار را به تحریمهای سختتر و زمزمههای جنگ کشانده است. آیا تحریم کارا است؟ و آیا جنگ قضیه را ختم خواهد کرد؟
تحریم
تحریم ناموجه است. در ظاهر امر هدف اصلی تحریمهای فعلی توقف غنیسازی اورانیوم است در حالیکه طبق قوانین بینالمللی غنیسازی حق هر کشوری است که به نظارت آژانس بین المللی انرژی هستهای تن داده باشد. اگر نگرانی در مورد میزان غنیسازی است هدف تحریمها باید پذیرش کامل این نظارت و یا حداکثر پذیرش پروتکل الحاقی باشد نه تعطیلی کامل غنیسازی.
تحریم بینتیجه است. رفتار جمهوری اسلامی در سی سال گذشته و نمونه تحریمهای مشابه بر کشورهای دیگر نشان از عبث بودن تحریمها برای رسیدن به نتیجه دلخواه اعلام شده و در عین حال موثر بودن تحریمها بر معیشت مردم و سوق دادن آنها به سوی فلاکت بوده است. ظاهرا تنها مورد تحریم بشر دوستانه رژیم آپارتاید افریقای جنوبی بوده که جواب داده است و جز آن تحریمها از منافع سیاسی تحریم کنندگان برخاسته و اغلب بینتیجه بوده است. در کوبا و کرهشمالی تحریم به علت موقعیت جغرافیایی این کشورها به انزوای آنها انجامیده اما رژیم آنها را حفظ کرده و به بسته شدن شدید فضای سیاسی منجر شده است. در عراق اما تحریم باز هم نتیجهای سیاسی در بر نداشت و حکومت بعث همچنان قدرت و کنترل خود را حفظ و بلکه تشدید کرد و بالاتر از آن فشار اقتصادی تحریم را به سادگی به مردم منتقل کرد و با در دست داشتن گلوگاههای قاچاق کالا کوچکترین سختی به راس حاکمیت وارد نشد و همچنان در کاخ های مجلل به زندگی اشرافی خود ادامه داد. نمونه عراق نشان داد که هدف تئوریک تحریم اگر ایجاد فشار اقتصادی به حاکمیت است حداقل در خاورمیانه جواب نمیدهد تمام فشار اقتصادی به مردم منتقل میشود و چنانچه هدف همین ایجاد فشار به مردم و امید به تحرک آنان برای تغییر وضعیت است باز هم نتیجه آن بالعکس فرو رفتن مردم در باتلاق دغدغههای معیشتی و بسته شدن فضای سیاسی به بهانه فشار دشمنان و جاسوس خواندن حتی دانشجویان و محققان به صرف ارایه مقاله و شرکت در کنفرانس است.
تحریم غیر انسانی است. سقوط هواپیماها به دلیل فرسودگی و نبود قطعات یدکی٬ از بین رفتن بیماران به علت کمبود دارو٬ گرانی و کمبود غذا٬ تنزل ارزش داراییهای مردم در اثر تورم و کاهش ارزش پول ملی٬ لغو روادیدها و پروازها و سفرها و عدم امکان جابجایی پول برای خانوادهها همه از آثار تحریم هستند. حکومت به روشهای مختلف از جمله رانت٬ قاچاق٬ سواپ٬ تبدیل پول٬ پسانداز ارزی و غیره خود را به سادگی از این بلاها کنار میکشد و تمام آنها را به گرده مردم تحمیل میکند. فشاری که جامعه را رو به زوال میبرد. غرب نیز نشان داده که اگر لازم ببیند حکومتیان تحریم شده را از لیست حذف خواهد کرد تا به راحتی مسافرت کنند و در عوض از تحریم یکجای مردم بینوا دست نمیکشد٬ گویا که ملتی را عوض دولتی تنبیه میکند.
جنگ
اگر تحریم غیرانسانی است و غیرمستقیم به فشار و از بین رفتن مردم میانجامد٬ جنگ چنین عملکردی را به سرعت و مستقیما به نمایش میگذارد. با توجه به هراس غرب از تلفات بالای نیروهایش و تجربه دو جنگ افغانستان و عراق٬ جنگ با ایران اگر در بگیرد متمرکز بر حملات هوایی و با هدف نابودی مراکز هستهای خواهد بود. چنین جنگی نه تنها رفتار جمهوری اسلامی را تغییر نخواهد داد بلکه تبعات بینالمللی خواهد داشت. نابودی توان هستهای به معنای نابودی توانایی حکومت در پاسخ مستقیم و غیرمستقیم به حملات نظامی نیست. حتی اگر فتیله جنگ به سرعت پایین کشیده شود٬ چنین جنگی به هدف اولیه خود یعنی نابودی توان اتمی هم دست نخواهد یافت چرا که مشخص نیست تاسیسات هستهای ایران به چه میزان تخریب خواهند شد و چند نمونه اعلام نشده از چنین تاسیساتی در سراسر خاک ایران وجود دارد. به فرض تخریب کامل آنها هم جنگ تنها ایران را از منظر هستهای چند سال عقب خواهد برد و دوباره حکومت با پمپاژ پول و تجهیزات دیر یا زود به همان نقطه پیش از جنگ خواهد رسید.
پس نتیجه جنگ چیست؟ کشتار هزاران نفر مردم بیگناه٬ آلودگی هسته ای در منطقه و تلفات مستمر چندین ساله و از بین رفتن اموال عمومی و شخصی مردم و نه حکومت. اینها تنها نتایج جنگ است.
راه سوم
اگر جمهوری اسلامی با اقدامات نابخردانهای مثل اشغال سفارت بریتانیا٬ گروگانگیری اتباع امریکا٬ آلمان و فرانسه و مبادله آنها با قاتلین و مجرمان٬ عدم شفافیت هستهای و ضعف در مانور سیاسی حتی در خاورمیانه و در میان همسایگان خود (که رییس شورای امنیت ملی ایران باید این را از رییس جمهور فرانسه بفهمد که اعراب خلیج فارس مشوق غرب در فشار بر ایران هستند)٬ تهدیدهای مداوم و زیر سوال بردن بیدلیل واقعه هالوکاست و نهایتا سرکوب مردم خود تبدیل به حکومتی غیرمردمی٬ منزوی و موجب نگرانی برای منطقه و جهان شده است و اگر غرب با تحریمهای جانفرسا و تهدید جنگ محتمل در پی کنترل حکومتهای سرکش و منافع اقتصادی و سیاسی خود در منطقه است٬ دود هر دوی اینها تنها به چشم مردم ایران میرود. مردمی که مثل همه مردمان جهان در پی زندگی آرام و بیدغدغه و امن هستند و در میان فشار دو تیغه داخلی و خارجی در حال از بین رفتند. نه جنگ و نه تحریم جمهوری اسلامی را متوقف نخواهد کرد و به نگرانی های غرب پایان نخواهد داد. راه سوم بازگشت به مردم است. اگر حاکمیت این راه را برگزیند قدم در راه برد-برد نهاده است و با پایان وضعیت بحران دایم سیاسی و کسب وجهه مردمی در عرصه بینالمللی هم میتواند بحران هستهای را مدیریت کند.
از سوی دیگر اگر غرب نه در پی توانمندسازی مردم ایران که حتی در جدال دموکراسی خواهی آنان تنها بیطرف باشد و برای پیش برد منافع خود به مذاکرات پنهانی و امتیازدهی به حکومت نپردازد٬ کمک بزرگی به این مردم کرده است و از منظر منافع خود نیز میتواند مطمئن باشد که حکومت مردمسالار پاسخگو به شدت قابل اعتمادتر خواهد بود. ایرانیان در تلاش مسالمتآمیز خود در راه مردمسالاری و ایجاد زندگی بهتر به اندازه کافی با حکومت دردسر دارند و نیازی به تحریم و جنگ به عنوان موانع تحمیلی خارجی ندارند. تحریم و تهدید جنگ امکان زندگی و معیشت مردم را هدف قرار داده است و ضربات سهمگینی را بر کالبد جریان مردمسالاری خواهانه٬ مسالمتآمیز و صلحطلب آنان وارد آورده است. غرب اگر در کلام خود مبنی بر دشمنی نداشتن با مردم ایران صادق است باید اگر تحریمها را مختص حکومت طراحی نمیکند حداقل فشار تحریمهای اینگونه عام را از دوش مردم بردارد. این را باید به غرب فهماند که وقتی سه میلیون ایرانی در خیابان به راهپیمایی سکوت میپردازند رییس جمهور امریکا نباید در پی مذاکرات محرمانه با حکومت و دستیابی به توافقات پنهانی باشد تا حکومت با خیال آسوده از سمت غرب به سرکوب مردم بپردازد. کمترین انتظار مردم ایران از غرب این است که اگر بر جمهوری اسلامی فشاری در راستای رعایت حقوق مردم خود وارد نمیسازد لااقل بیطرفی پیشه کند٬ نه اینکه از حکومت تعهد هستهای بگیرد و تضمین حمایت در مقابل مردمش را بدهد. این را باید ایرانیان اسم و رسم دار به گوش محافل غربی برسانند.
پی نوشت نویسنده:
من برای اینکه به آنچه خودم انجام نمیدهم تشویق نکرده باشم٬ ترجمهای از این نوشته را برای چند نشریه انگلیسی زبان فرستادم. میدانم که احتمال خوانده شدنش کم است چه رسد به نشر ولی خواستم در حد توانم قدمی بردارم بلکه دیگران هم تشویق شوند تا در راه ایران آزاد و آباد هر گام موثری که خود تشخیص میدهند بردارند.
پینوشت وبلاگ:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند.
چگونه می فرمائید تحریم بی نتیجه است!!
پاسخحذفاین تحریمها بود که به گروگانگیری و جنگ تحمیلی پایان داد.
اتفاقأ در جامعه ایران، تحریم خیلی خوب جواب میدهد.
البته مدت زمان تاثیر تحریمها حدود دو تا چهار سال است.
غرب برای مقابله با تهدید هسته ای ایران غیر از همین راهی که در پیش گرفته راه دیگری ندارد.
پاسخحذفاینکه می فرمائید غرب به توسعه دمکراسی در ایران بپردازد و از این طریق مشکل هسته ای را برطرف کند زیاد قابل قبول نیست، مانند آن است که از غرب بخواهیم لقمه را دور سرش بچرخاند.
اگر غرب این راه ساده و مستقیم را نتواند بپیماید، آن راه طولانی تر و مشکل تر را هرگز نخواهد توانست.
تحریمی که به مردم فشار وارد نکند و فقط به حکومت فشار وارد کند خیلی خوب است اما مشکل اینجاست که وجود ندارد!!
من هم موافقم که نه جنگ و نه تحریم ، نمی توانند مسئله هسته ای ایران را حل کنند . تنها این وسط مردم آسیب جدی می بینند . البته بنظر میرسد این موضوع برای غرب و حاکمان مطلوب باشد . چون از 30 سال پیش هرمشکلی که پیش می آید و هر نقصانی را به گردن دشمن می اندازند و با این قضیه جنگ یا تحریم ، عملا به این سیاست مشروعیت می دهند . اما غرب نیز بدنبال منافع کوتاه مدت و دراز مدتش است . آنها نیز بخوبی واقفند که تسلط بر مردم فقیر و حکومت های ضعیف راحتتر و کم هزینه تر است . پس چه بهتر که این کشور را به هر نحوی هر روز ضعیفتر کنیم . متاسفانه سیاست یک اصل بیشتر ندارد و آن منافع می باشد . نه دین می شناسد و نه اخلاق و نه انسانیت .
پاسخحذفيادداشتی در رابطه با ميزانِ صداقتِ حکومت در ادعای مبارزه با اسراييل نوشتم که اگر فرصت داشتيد بخوانيد. خوشحال میشوم نظرتان را بدانم
پاسخحذفhttp://www.dordikesh.com/1391/08/%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D9%84-%D8%AF%D8%B1%D8%AF%D9%90-%D8%A8%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%81%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%AC%D9%81%D8%A7-%D9%88-%D8%A8%D9%82/