غلامرضا - اوضاع اقتصادی فعلی ایران در اثر فشارهای خارجی و سوء مدیریتهای داخلی رو به وخامت رفته و بار گزافی بر دوش مردم گذاشته است. ناامنی اقتصادی به اندازه زیادی مردمان را در لاک طلبِ نان و گذران زندگی فرو برده و مطالبات سیاسی را در سایه قرار داده است. اگرچه اصلاح ساختار سیاسی لاجرم به اصلاح نگرش و عملکرد ساختار حاکم و به تبع آن پاسخگویی به ملت و تلاش در راستای بهبود مدیریت داخلی و مناسبات جهانی خواهد انجامید اما این راه گاهی چنان دور و دراز مینماید که امید را به صرف اصلاح اقتصادی فرو میکاهد تا بلکه بخشی از سرمایه ملی که از جیب ملت هدر میرود به خودشان بازگردد و شاید گشایشی در کار آید. گشایشی که حاکمیت نمیخواهد یا نمیتواند به آن دست زند اما از سوی دیگر در کنار انسداد فضای سیاسی با تمام قوا به کنترل شدید فضای اجتماعی نیز میپردازد؛ امری که هم میخواهد و هم میتواند و هم روز به روز به شدت آن میافزاید.
گذشته از جرمهای ناموجهی مثل بدحجابی که ممکن است به هر حال به مادهای قانونی از قوانین موجود ارجاع داده شوند (اگرچه با تفاسیر عجیبی همچون تشخیص سلیقهای ماموران انتظامی که مثلا کاهش چند سانتیمتری طول مانتو در نظر آنان ممکن است به بازداشت بیانجامد بیآنکه حقیقتا ذرهای بر پوشیدگی بدن تاثیری بگذارد) روزانه جرمهای فراقانونی جدیدی اختراع و معرفی میشوند بیآنکه در قوانین خود حاکمیت هم محمل دقیق قانونی داشته باشند. به عنوان نمونه: جرم خویشاوندی با متهم، جرم شاعری، جرم ترانه سرایی، جرم موسیقی سازی، جرم دوبله کردن، جرم در پی آسایش مفرط بودن، جرم ولگردی در خارج از کشور، جرم وبلاگ نویسی، جرم استفاده از نرم افزار و ... جرمهای غریبی که نشان از سرعت حاکمیت در ایجاد محدودیت برای شهروندانش دارد آنچنان که از سرعت قانونگذاری هم پیشتر میرود. شاید پس از مدتی دیگر نیازی به قانون هم نباشد مملکتداری به تیولداری فرو بکاهد آنچنان که کمکم نه نیازی به برنامه است، نه بودجهریزی، نه مدیریت، نه قانون به گونهای که دیگر حتی سخن از قوانین خود نظام هم نکوهیده است و نمیتوان حرفی از سوال و استیضاح یا حق تجمع یا ممنوعیت شکنجه و تفتیش عقاید یا غیرقانونی بودن شنود تلفن و بازرسی نامهها زد. گویا همیشه در وضع اعلام نشده اضطراری به سر میبریم و قانون تا اطلاع ثانوی معلق است و تنها اراده فردی یا هیاتی است که حکم میراند.
چنین حاکمیتی که به قانون خود پایبند نیست هیچگونه مسوولیتی را بر نمیتابد. زلزله را مخفی میکند و چون ابعادش بزرگ میشود حتی از تسلیت سادهای که به مادر رییس جمهور سیرالئون میفرستد برای این هموطنان آسیب دیده دریغ میکند و یا امدادگران مستقل را به جرم تبانی علیه بهداشت عمومی بازداشت میکند. مدرسهای میسوزد و نه تنها مسوولیتی نمیپذیرد که به تمسخر از دانش آموزان میخواهد لیز نخورند تا مبادا کسی سراغی از مسوولیت بگیرد، گرچه بگیرد هم کسی پاسخگو نیست. برنامههای زیست محیطی را نابود میکند و کیفیت بنزین را کاهش میدهد و سپس آلودگی هوا را انکار و تلفات ناشی از آن را سانسور و آزمایش بنزین را ممنوع میکند. برای خفه کردن صدای دیگران پارازیت ارسال میکند و با مطرح شدن پیامدهای سوء آن از جمله معلولزایی و سقط جنین از منشاء آن ابراز بیاطلاعی میکند. با واردات محصولات بیکیفیت چینی یا توزیع محصولات آلوده کشاورزی یا بیتوجهی به آلودگی صنعتی (مثلا در نیروگاه شازند) به مردم سرطان هدیه میکند. حاکمیت نه تنها برای مردم حقی از جنس تعیین سرنوشت قائل نیست و اصلا صحبت از انتخابات آزاد را دسیسه دشمن میداند بلکه به سادهترین مشخصات زندگی آنها همچون سلامت و محیط زیست بیتوجه است و در مقابل کوچکترین سوالی را هم بر نمیتابد، چه سوال از بر باد رفتن سرمایههای اقتصادی ملت باشد و چه درخواست مسوولیت پذیری در قبال جان آدمها.
نظامی مبتنی بر مشارکت و خواست مردم و پاسخگو به آنها دیر یا زود با آزاد گذاشتن چرخه قدرت به اصلاح امور و بهبود اوضاع میپردازد اما حکومتی مستبد با فشار بیامان به مردم و تحقیر آنان جامعه را تکه تکه میکند، مردمان را به تباهی میکشاند و با نابودی آنان در حقیقت به نابودی خود کمر میبندد.
اتفاقأ مردم ایران از نظر اجتماعی " استبداد ناپذیرند "
پاسخحذفاگر با کشورهای کمونیستی مقایسه کنیم که برای مسافرت از حکومت اجازه می گرفته اند یا حتی برای ازواج، انگاه به این نتیجه می رسیم که جامعه ایران از نظر اجتماعی استبداد ناپذیر است.
مردم ما تقریبأ هر کاری که دوست دارند انجام میدهند، حتی در همان سالهای نزدیک به انقلاب. بعنوان مثال این حجابی که الان وجود دارد از بی حجابی فقط یک ذره فاصله دارد.
. . .
همیشه وقتی صحبت از مشکلات می شود، علت همه مشکلات را حکومت میدانیم.
بنظر شما در مشکلاتی که امروز وجود دارد غیر از حکومت، هیچکس دیگری مقصر نبوده است؟
حتمآ به پاسخ این سوال فکر کنید.
انشالله در فرصتی دیگر در خدمت هستم.
در اینکه حکومت مسئول اصلی شرایط موجود است هیچ تردیدی نیست، اما روشنفکران نیز سهم زیادی دارند، آنها تاکنون چهار بار اشتباه کرده اند که حاصل جمع این اشتباهات شرایط امروز را بوجود آورده است. ( منظور از روشنفکران فعالان سیاسی و مطبوعاتی، تحصیلکرده ها، نخبگان و صاحبنظران است )
پاسخحذف1- آنها قبل از انقلاب نباید سرنگون طلب می شدند. رژیم گذشته 5 ایراد و 95 حسن داشت آنها باید آینده را پیش بینی کرده و آن 5 ایراد را تحمل می کردند.
2- هاشمی و خاتمی دولتهایی ایجاد کردند که از دولتهای موفق منطقه مانند امارات و قطر چیزی کم نداشت. اما روشنفکران قدر این دو را هم ندانستند و در سال 84 به اشتباه به هاشمی پشت کردند.
3- در سال 88 روشنفکران باید آینده را پیش بینی کرده و می دانستند که اگر به تقلب در انتخابات اعتراض نکنند نتیجه بهتری خواهد داشت. در نظر داشته باشید که جریانات سال 88 امروز مانند معمای حل شده، است و مانند روز روشن است که اگر اعتراض نمی کردند امروز دست آوردهای بیشتر داشتند.
4- آخرین اشتباه شان انتخابات 92 است آنها باید به صراحت بگویند که بهترین گزینه، رئیس جمهور شدن خاتمی است اما آنها این را نمی گویند!! آنها بدنبال تحریم انتخابات هستند.
درواقع روشنفکران همیشه در اشتباه بوده اند.
ممکن است گفته شود که اگر روشنفکران به گونه دیگری رفتار می کردند باز هم این اتفاقات می افتاد!!
بله ممکن است اما چرا روشنفکران درست تصمیم نمی گیرند؟!!
همه چیز را به پای حکومت نیاندازید، مانند مردم صد سال قبل فکر نکنید.
اقای یوسفی سلام قربان .اقا حرفهایت بدلم نشست مخصوصا" خط4 . اما قربانت قبول کنید مجموعه مدیران همان حکومت است دربه اصطلاح گفتار روز مره .ولی این متانول توی بنزین واین جرمهای اخرینی که نویسنده محترم نوشته واقعیته ومتاسفانه تراژدی کمیک وغمبار.دل ادمی بدرد میاید .بااحترام مخلص شما
پاسخحذفجناب یوسفی نکند روشنفکران را با نوسترآداموس اشتباه گرفته اید؟اینجور که شما میگویید هر چه میکشیم در نتیجه ی این است که این پیامبران بی پیرو قادر به پیش بینی نیستند و حکومت هم ....آخه برادر سفسطه هم حدی داره!
پاسخحذفجناب یوسفی نکند روشنفکران را با نوسترآداموس اشتباه گرفته اید؟اینجور که شما میگویید هر چه میکشیم در نتیجه ی این است که این پیامبران بی پیرو قادر به پیش بینی نیستند و حکومت هم ....آخه برادر سفسطه هم حدی داره!
پاسخحذف