«همه جا زندانیان به کمک زندانیان
دیگر زندانیان سومی را میپاییدند و همچنبن از خودشان در برابر جرعهای
غیرلازم و یکسره پرمخاطره از شراب آزادی مراقبت میکردند». (روسلان وفادار – روشن وزیری
– نشر ماهی – ص۱۱۶)
«روسلان
وفادار» به باورم از شاهکارهای کمتر دیده شده ادبیات روسیه، مربوط به دوران شوروی
کمونیستی است. نویسنده با زیرکی شخصیت اول داستان خود (روسلان) را یک «سگ نگهبان»
انتخاب کرده است. سگ نگهبان ویژگی منحصر به فردی برای بازتاب مسخشدگی
انسانها در یک نظام توتالیتر دارد: سگها فقط آن چیزی را میپذیرند و درست میپندارند
که از ابتدا به آنها آموزش داده باشند. پس اگر این آموزشهای اولیه در راستایی
غیرانسانی تدوین شده باشند، حفظ والاترین ارزشهای شخصی از جانب سگ، (همچون
«وفاداری» و «فداکاری») اتفاقا به وقوع فاجعهای بزرگتر برای خودش و دیگران دامن
میزنند. این انتخاب زیرکانه نویسنده، در کنار پرهیز او از بازتاب مستقیم
و جزیی فجایع گولاکهای روسیه و البته اجتناب از درافتادن به وادی تمثیلگرایی
افراطی، به خلق یک تراژدی منحصر به فرد منجر شده است.
پینوشت:
تیتر
مطلب، عنوان فرعی خود کتاب است و تصویر متعلق به تابلویی است که بر اساس همین رمان کشیده شده. (اینجا+)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر