اگر کسی از من بپرسد که احساس خوشبختی کامل چیست؟ من بلافاصله همین نقاشی جناب ونگوک در ذهنم مجسم میشود و تصویر آن مرد کشاورزی که یله داده روی خرمن گندم. یک جوری فارغالبال ولو شده و دستها را زده زیر سر که انگار هیچ دغدغهای در زندگی ندارد. به حالت پاهایاش دقت کنید. چقدر ساده و راحت رهایشان کرده، انگار بخواهد بگوید که در زندگی هیچ کار نکردهای ندارد. به هیچ کس بدهکار نیست و حالا که آمده یک دمی استراحت کند، ذهناش هیچ جای دیگر پرواز نمیکند. حتما یک خستگی دلپذیری هم در اندامش احساس میکند. از آن خستگیها که یک درد کوچک و دلنشین با خود دارند. دردی که میدانی همین است و هیچ چیز از پیاش نیست. پس حالا فقط باید دراز بکشی و گه گاه یک کش و قوسی هم به خودت بدهی که از ذره ذره بیرون رفتن درد لذت ببری. من میگویم «احساس خوشبختی کامل» دقیقا همان احساسی است که این مرد در همین لحظه دارد تجربه میکند.
اما زن کمی فرق دارد. حتما پا به پای مرد کار کرده و همان خستگی و درد را در بدنش دارد، حالا هم دارد کنارش استراحت میکند، اما در خوابیدناش یک احساس ناراحتی کوچکی وجود دارد. یک جور دغدغه مرموز. خیلی بزرگ نیست. کوچک است. مثلا، مثل اینکه حالا بچههایی را توی خانه گذاشته که کمی نگرانشان است. یا شاید، مثلا با خود فکر میکند که این همه گندم را درو کردیم، اما معلوم نیست که درآمدش کفاف همه مخارج را بدهد. یا شاید دارد به مشکل یکی از بچهها فکر میکند. به لباس پاره پسرک یا درد ناگفتنی دختر. البته زیاد نیست. دغدغهاش هرچه باشد، همینقدر کوچک است و زیاد نیست. آنقدرها هم ناراحت نخوابیده. فقط در همین حد که خودش اینجا است و ذهناش هنوز به چند جای دیگر سرک میکشد. آخر این از ویژگیهای زنان است. مردها راحتتر میتوانند در لحظه استراحت اینجور آسوده باشند. خیالاش راحت است که کاری را که میتوانسته و باید انجام میداده، انجام داده. دیگر باقیاش فکر و خیال بیخود است. اما زن، هرقدر هم که تلاش کرده باشد، حتی اگر بیش از تواناش زحمت کشیده باشد، باز یک جای فکرش درگیر است. یک جور نگرانی همیشگی برای آینده. اگر نبود، او هم مثل مرد کفشهایاش را در میآورد و کناری پرت میکرد، اما زن کفشهایاش را حفظ کرده، شاید به نشانه آمادهباشی برای کار بعدی.
"فقط در همین حد که خودش اینجا است و ذهناش هنوز به چند جای دیگر سرک میکشد. آخر این از ویژگیهای زنان است."
پاسخحذفاین تز رو بر چه اساسی داده ید؟! لطفن ذهن زن رو محل تخیلات و ابتکارات خودتون قرار ندید.
حتی لیاقت تعریف کردن هم نوارید .انقدر قشرتون پرر شده که ختی کسی جرات نداره تعریف کنه ازتون.همونطور وسیله ابزاری باشید اتگار بهتره روتونم کمتر میشه
حذفعالی بود .توصیف سبک تحمل پذیر کردنه تحمل ناپذیری هستی...با تصویرهای پر رنگه فراغ بالی و رنگ های شدید و ناب...تفاوت فراغ بالی زن و مرد هم خیای ظریف بوود....
پاسخحذف