نویسنده: «دلیا داسا کی»، مدیر مرکز سیاست عمومی خاورمیانه و نیز دانشمند ارشد علوم سیاسی در موسسه غیرانتفاعی و غیرحزبی «رند». این نوشتار در ۲۷ جولای ۲۰۱۴ در «فارین پالیسی» منتشر شد و سپس در «وبلاگ موسسه رند» نیز بازنشر یافت.
مترجم: سهراب نوروزی
نوامبر سال ۲۰۱۳، هنگامی که گروه ۵+۱ (گروهی مشتمل بر پنج عضو دائم شورای امنیت ملل متحد به اضافهی آلمان) به یک توافق موقت برای محدود کردن برنامه هستهای ایران رسیدند، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به شدت به این «اشتباه تاریخی» که میتوانست دنیا را به «مکانی بسیار خطرناکتر» تبدیل کند، حمله کرد. هفته گذشته، مذاکرات بدون رسیدن به توافق نهایی با شکست مواجه شد و به جای آن، چهار ماه مهلت برای ادامه مذاکرات تعیین شد. اما این بار نتانیاهو حتی نیم نگاهی نیز به این موضوع نداشت.
واکنش بی سر و صدای نتانیاهو در مقایسه با طعنه پر هیاهو و آشکار پیشین ممکن است عجیب به نظر برسد. برخی ممکن است بگویند که درگیریهای غزه حواس رهبر اسرائیل را به خود مشغول کرده؛ یک سرتیتر خبری در اسرائیل حتی ابراز کرد که شاید «نتانیاهو میخواسته به ایران حمله کند، اما به جایش در غزه گیر کرده است». (اینجا +) نتانیاهو اما به نوبه خود این امر را کاملا روشن کرد که اسراییل «عدم توافق را به توافق بد ترجیح میدهد»، (+) که این میتواند توضیحی باشد بر پاسخ آرام اسراییل بر تمدید مذاکرات اخیر. با این همه، هنوز ایران بزرگترین تهدید امنیتی در ذهن نتانیاهو محسوب میشود و حماس نتوانسته جای آن را بگیرد. اگر ربطی وجود داشته باشد، درگیرهای غزه به احتمال زیاد نگرانیهای او در مورد ایران را بدتر خواهد کرد و ممکن است که مذاکرات ضعیف و بینقطه اتکای محکم فعلی را دشوارتر سازد.
مذاکرهکنندگان آمریکا کوشیدهاند که موضوعات منطقهای که ایران درگیر آن است را تفکیک و از خود مذاکرات جدا سازند. مثلا، آنها از طرح موضوعاتی مانند برنامه توسعه موشکی ایران، ارتباط آن کشور با گروههای تروریستی، و نقض حقوق بشر پرهیز کردهاند. مذاکرهکنندگان ایران نیز برای آمریکاییها روشن ساختهاند که هیچ اجباری برای بحث در مورد موضوعات منطقهای (مانند موضوعات عراق و سوریه) ندارند و علاقهمند به تفکیک موضوع هستهای از تمام سایر موضوعات هستند. منطق حاکم بر این رفتار این است که با تفکیک موضوعات میتوان شانس رسیدن به توافق را افزایش داد، مخصوصا در این هنگام که مذاکرات به خودی خود پیچیده هستند. با این حال، این تفکیکسازی در عمل تقریبا غیرممکن است. بحرانی مانند غزه، محاسبات تمام شرکتکنندگان در مذاکرات هستهای را به هم میریزد، همچنان که این بحران موضع کشورهایی چون اسرایل، که بخشی از مذاکرات نیستند اما خروجی آن برایشان اهمیت فراوانی دارد، را نیز تغییر میدهد.
در واقع بسیاری از کشورهای عربی به همان اندازه اسراییل نگرانیهایشان از ایران همواره فراتر از برنامه هستهای آن کشور بوده است. برای برخی دولتها، جاهطلبی منطقهای ایران، ارتباطش با گروههای شیعه در سایر کشورها، و ارتباطش با نهادهای تروریستی در منطقه بسیار بیشتر از تلاش آن کشور برای دستیابی به توان هستهای هشدار دهنده است. حتی برای اسراییل، نگرانی اصلیش این نیست که ایران واقعا سلاح هستهای علیه اش به کار ببرد، بلکه این است که توانایی تهران در انجام چنین کاری او را در سایر زمینههای اینچنینی جسورتر سازد. برای اسراییل دستیابی به چنین تواناییهایی غیرقابل پذیرش است، به ویژه وقتی که پشتیبانی درازمدت ایران از حزبالله در شمال اسراییل، و همچنین حمایتهای پراکندهی مالی و نظامیاش از حماس و سایر گروههای شبهنظامی فلسطینی در غزه را در نظر بگیریم. در نتیجه هنگامی که درگیریای رخ میدهد که در آن بردِ عمل ایران واضحتر میگردد (مانند درگیری اخیر در غزه) موضع رهبران اسراییل در رابطه با برنامه هستهای ایران سختتر خواهد شد.
اسراییل کمترین شکی در مورد نقش ایران در درگیرهای غزه ندارد. هرچند که ایران، پس از آنکه حماس از گروهای مخالف بشار اسد حمایت کرد، حمایتاش از آن سازمان را معلق ساخت، اما تحلیلگران و مسوولین اسراییلی بر این باورند که حمایتهای پیشین به اندازهای بوده که حماس را برای حمله توانا ساخته است. به عنوان مثال، هرچند که هم اکنون بسیاری از راکتهای حماس ساخت خود آنها است (که نتیجه تعلیق حمایت ایران و تخریب مسیرهای قاچاق حماس توسط مصر بوده است) اما بسیاری معتقدند که برخی قطعات راکت و نیز دانش فنی ساخت و استفاده از آنها از ایران میآید. وقتی که گرد و خاک درگیریها فرو بنشیند، همین رابطه ایران با جنگ در مرزهای اسراییل توجه بیشتری به خود جلب خواهد کرد.
نتیانیاهو به نوبه خود این رابطه را چنین تشریح کرده است: «حماس و جهاد اسلامی، توسط ایران حمایت مالی، تجهیز نظامی و آموزش داده شدهاند ... این ایران نباید مجاز به داشتن تواناییِ تولید مواد اتمی برای سلاحهای اتمی باشد. اگر این اتفاق بیافتد، چیزهایی که ما امروز دور و بر خود میبینیم و اتفاقاتی که در خاور میانه رخ میدهد، بسیار بدتر خواهد شد.» (+) یک مسوول بلندپایه آمریکایی که در مذاکرات هستهای شرکت دارد همین حس نتانیاهو را منعکس کرده و به گزارشگران در وین گفته که «ایران مسوولیت دارد که از فراهم آوردن سلاح جنگی که آتش این درگیری را شعلهور میسازد خودداری کرده و آن را متوقف سازد». (+) نگرانی مشابهای ممکن است که در کنگره آمریکا شکل گرفته باشد، که خود میتواند برداشتن تحریمها را دشوارتر سازد چرا که حماس با پشتیبانی ایران در حال حمله به مهمترین شریک آمریکا در خاورمیانه است.
در همین هنگام، شرکای آمریکا در مذاکره، و به ویژه فرانسه با دستورِ کار سفت و سخت خود در مورد منع گسترش، ممکن است حتی بیش از پیش به جدیت ایران در مورد اجرای توافق هستهای شک کنند. با وجود تمام مسائل دیگر، مساله غره یادآوری میکند که ایران ممنوعیتهای قانونی سازمان ملل را نقض کرده است، که به نوبه خود بر آتش درگیری در منطقه دمیده است. به عنوان نمونه، گزارشی که سازمان ملل متحد در ژانویهی 2014 تهیه کرد، (اینجا+) نتیجه چنین گرفته است که راکتها و سایر جنگافزارهایی که اسراییل جلویشان را در دریای سرخ گرفته است از ایران ارسال شده بودند. اسرائیل نیز ادعا کرده که این سلاحها به سمت غزه در حرکت بوده اند. این گزارش در زمان انتشار توجه چندانی را جلب نکرد، اما پس از درگیریهای غزه، ممکن است مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
در انتها، فشار عمومی در ایران ممکن است سببِ افزاش حمایت تهران از شبهنظامیان فلسطینی شود، چرا که یک تجمیع فراگیر و عمومی در مورد تجاوز اسراییل و نیز تشخیص رهبر ایران مبنی بر اینکه این درگیریها میتواند به نوسازیِ تصویر ایران به عنوان رهبر مقاومت در منطقه کمک کند، وجود دارد. علیرغم گسست بر سر سوریه، رهبران ایران ارزشهای خاصی را در تقویت و حمایت از حماس میبینند، چرا که ممکن است درگیریهای فرقهای منطقهای را کاهش دهد تا تهدید کمتری متوجه جاهطلبیهای منطقهای ایران باشد. برای اثبات این نکته، رهبر ایران در ۱۴جولای تویتی فرستاد که «کشتار غزه توسط صهیونیستها باید دولتها و ملتهای مسلمان را بیدار سازد تا اختلافات را کنار گذاشته و متحد شوند». (+) حمایت بیشتر از شبهنظامیان غزه، در عوض خود منجر به مقاومت بینالمللی بیشتر در برابر توافق هستهای و نیز برداشتن تحریمها خواهد شد.
مطمئنا ایرن و آمریکا هر دو دلایل موجهی برای رسیدن به توافق موفقیتآمیز هستهای دارند که سبب شده است علیرغم مسائل غزه همچنان به کار خود ادامه دهند. برای دولت اوباما، پاسخ دیپلماتیک به مشکل هستهای ایران یک دستاور بزرگ در سیاست خارجی محسوب میشود که میتواند یکی از مشکلات را از منطقهای آشفته رفع کند. در ایران، (آیتالله) خامنهای هنوز از مذاکراتی که منجر به رفع تحریمهای فلجکننده شود حمایت میکند. باید منتظر ماند و دید که آیا راه حلی به دست میآید که انتظار ایران برای برنامه هستهای صلح آمیز را برآورده سازد و در عین حال آنقدر محدود باشد که آمریکا و شرکایش را قانع سازد؟ اما هر چه که درگیری غزه بیشتر ادامه یابد، مجزا کردن مذاکرات از سایر مسائل منطقهای دشوارتر خواهد شد و این نشانه خوبی برای رسیدن به نتیجه موفقیتآمیز نیست.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند. یادداشتهای وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر