نویسنده: پیمان اسماغیلی
ناشر: نشر زاوش
سال نشر: ۱۳۹۲
۲۲۹ صفحه – ۱۱۰۰۰ تومان
کیومرث در اساطیر ایرانی نخستین انسانی است که اهورامزدا آفریده. او در ابتدا همراه یک گاو خلق میشود تا به اهورامزدا یاری برساند. در ابتدا کیومرث دارای عمر جاودان بود، اما بعدها اهریمن او را فریب داد تا ناماش کیومرث (گیو مرث - گیو مرد) یعنی «انسان فانی» شود. سی سال پس از آن فریب، کیومرث میمیرد و به هنگام مرگ نطفه او بر زمین میریزد. از نطفه کیومرث دو ریواس به نامهای «مشی و مشیانه» میرویند. تمامی انسانها از این دو ریواس پدید میآیند. ابتدا «فرواگ»، سپس «سیامک» و سپس فرزند او «هوشنگ».
فردوسی در شاهنامه این داستان اساطیری را اندکی تغییر داده است. در روایت شاهنامه ریواسی در کار نیست. «کیومرث» نخستین شاه جهان است. پسر او «سیامک» در نبرد با فرزند اهریمن کشته میشود. محققان اعتقاد دارند این اهریمن، «دیو سرما» بوده است و به دورهای اشاره دارد که انسانها هنوز لباس پوشیدن را درک نکرده بودند و به تعبیر شاهنامه:
سیامک بیامد برهنه تنا
برآویخت با پور آهرمنا
بزد چنگ وارونه دیو سیاه
دوتا اندر آورد بالای شاه
سرانجام، هوشنگ، فرزند سیامک جانشین پدربزرگ خود یعنی «کیومرث» میشود.
به نظرم، آگاهی از این اسطوره تاریخی، به خواندن رمان «نگهبان» کمک بسیاری میکند. «پیمان اسماعیلی» این اسطوره را به خوبی میشناسد و از آن بهره گرفته است. پس اگر خواننده با این افسانه ناآشنا باشد در درک بسیاری از تعابیر رمان، به ویژه در پایانبندی اثر دچار مشکل خواهد شد.
از اسطوره باستانی که بگذریم، پیمان اسماعیلی، در رمان «نگهبان» نیز به مانند مجموعه داستان «برف و سمفونی ابری»، طبیعتگرایی را محور اصلی اثر خود قرار داده است. باز هم (احتمالا بر اثر تجربیات شخصی نویسنده) این طبیعت به دو بخش کوهستانهای سرد غرب کشور و صحرای گرم جنوب تقسیم میشود. دو منطقه کاملا متفاوت که از یک نظر کاملا مشابه هم هستند: «خشونت طبیعت».
خط طبیعتگرایی (ناتورالیستی) در رمان «نگهبان» آنچنان پررنگ است که میتوان گفت حتی سایه سنگین خود را بر وجه داستانپردازی نیز افکنده و به محوریترین جنبه رمان بدل شده است. خشونتی که نویسنده از طبیعت الهام میگیرد و آن را چنان به وضع و حال شخصیتهایاش امتداد میدهد که در نهایت دشوار بتوان میان شخصیتهای داستان و گرگهای درندهای که در کوهستان به کمین نشستهاند تمایز قایل شد. شاید «سردخواب»هایی همچون «ادریس» هم به مصداق پلهای رابطی میان انسان و حیوان عمل میکنند تا در نهایت هیچ مرزی میان انسان با طبیعت باقی نماند.
«نگهبان» رمانی است برآمده از خشونت طبیعت، اما در نهایت با پایانبندی خاص نویسنده، تاثیری تماما انسانی بر جای میگذارد. گویی نویسنده و قهرمان داستاناش، در آخرین سطرهای رمان تهماندههای رمق خود را جمع میکنند تا با هرچه توان که باقی مانده طغیان کنند و همچنان مرزی از انسانیت را به تصویر بکشند.
پینوشت:
نقدی از «احمد غلامی» بر رمان «نگهبان» را در روزنامه شرق(+) بخوانید. همینقدر بگویم که با آقای غلامی موافق هستم که اگر ۲۰ – ۳۰ صفحه آغاز رمان خوانش دشواری داشت پشیمان نشوید. در ادامه این مشکل کاملا برطرف میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر