۲/۱۶/۱۳۹۳

کلاه قرمساقی و دفاع از ناموس!


می‌گویند کار یک بنده خدایی به «قرمساقی» کشید!
پرسیدند: آخر چرا به چنین کاری تن دادی؟
گفت: پول لازم دارم.
گفتند: پول می‌خواهی چکار؟
گفت: می‌خواهم اسلحه بخرم؟
گفتند: اسلحه برای چه؟
گفت: برای دفاع!
گفتند: دفاع از چه چیز؟
گفت: از ناموس!

حالا به قول معروف اگر این‌ها برای یک عده‌ای «جک» است، برای ما دارد خاطره می‌شود! مصداق‌اش همین عزیزان «دلواپس»! حضرات دلواپس شده‌اند. دلواپس عزت مردم و شرف و ناموس ملت و کشور! چرا؟ چون یک عده‌ای رفته‌اند مذاکره کرده‌اند تا فشار تحریم‌ها کاسته شده و روابط به حالت عادی باز گردد. حرف حساب‌شان چیست؟ «دفاع از ناموس»! هزینه‌ای که چهار سال تمام برای‌اش از کیسه مردم پرداختند چه بود؟

آنکه وضعیت «کاغذ پاره‌های تحریم» به آن‌جا برسد که در مملکت دارو کیمیا شود و ایرانی گرفتار یا از بی‌دارویی بمیرد، یا در بازار سیاه ناصر خسرو دار و ندار و خودش را حراج کند. (یک کارگردان سرشناس تئاتر که در این مدت پسرش دچار بیماری سرطان شده بود در لفافه از برخوردهای مافیای دارو می‌گفت که «بلی، دارو داریم، فردا خودت بیا، شوهرت را نفرست و ...»!)

از نگاه حضرات، ناموس و عزت و شرف ملت، جان و مال شهروندانی نیست که هر بار سوار هواپیما می‌شوند جان‌شان کف دست‌شان است چرا که تحریم‌های هوایی باعث شده فرسوده‌ترین و پرحادثه‌ترین خطوط هوایی جهان را داشته باشیم.

از نگاه حضرات، ناموس و عزت و شرف ملت، جان میلیون‌ها شهروندی نیست که به دلیل تحریم بنزین و ابتکار احمقانه تولید بنزین در پتروشیمی در معرض شدیدترین خطرات سرطانی قرار گرفتند و میزان مرگ و میر روزانه بر اثر آلودگی از مرز چندین هزار نفر گذشت.

از نگاه حضرات، ناموس و شرف ملت هیچ ربطی به بی‌کاری گسترده ناشی از منفی شدن رشد اقتصادی نداشت.

از نگاه حضرات، ناموس و شرف ملت ربطی به شرمندگی پدری که از تامین هزینه‌های خانواده‌اش عاجز مانده و کمرش زیر بار فقر و بیکاری و تورم خورد شده ندارد. ربطی به تن فروشی گسترده زنان و افزایش حیرت‌انگیز آمار سرقت و زورگیری مردان ندارد. آن هم سارقانی که کارشان به جایی کشیده که فقط برای چند ده هزار تومان خطری را در سطح اعدام به جان می‌خرند.

از نگاه حضرات، کاهش تحریم‌های بانکی، تامین کامل دارو و کالاهای اساسی برای مردم، لغو تحریم هوایی و افزایش ایمنی جان مسافران هواپیماها، مهار تورم و گسترش چتر حمایتی بیمه به تمامی جمعیت کشور هیچ کدام راهکار «دفاع از عزت و شرف و ناموس» یک ملت نیست. این حضرات نگران فقط چشم‌شان به عربده‌کشی است! آنکه به فلان دیپلمات غربی بگویند «عجوزه» یا بگویند «فاحشه» و یا خلاصه به هر طریقی «اسلحه» به دست بگیرند؛ ولو به قیمت کلاه «قرمساقی»!

۴ نظر:

  1. ناشناس۱۶/۲/۹۳

    احسنت!!!! خوب گفتی

    پاسخحذف
  2. ناشناس۱۶/۲/۹۳

    ما شرمسار ترین نسل ایرانیم و منظورم از ما دقیقا و تحقیقا همه ماست. ما نسلی بودیم که اجازه دادیم تا اسم انتری به نام محمود احمدی نژاد به عنوان رجل سیاسی در تاریخ این مملکت ثبت بشه.
    کی بود که میگفت پس از مرگمان ناممان را بر مزارمان ننویسید تا آیندگان ندانند که پیشینیان بی عرضه انان چه کسانی بودند؟
    یادم میاد بعد از مرگ خمینی و در حین تششیع جنازه وی از خبرنگاری فرانسوی نظر خواهی کردند که چه فکر میکنی در رابطه با این خیل جمعیت شرکت کننده در مراسم؟ طرف پشت کله شو خواروند و گفت من فکر میکنم که خود مقامات هم انتظار چنین استقبالی رو نداشتند.
    بحث بر سر تحلیل کنشها و واکنشهای مقامات نیست بحث پیرامون نشئگی و رخوتی است که در ما جاری است و همه زیر سقفی نشستیم که میدانیم به زودی آوار خواهد شد بر سرمان اما هیچ کس نای هیچ کاری رو نداره.

    پاسخحذف
  3. سلام.
    پس چی فکر کردی خان عمو؟
    مناسبات بازار بورس و غیرذالک دیگه،
    تعجبی نداره!؟
    هربازی قائده و منطق خودش داره،
    استثناء هم نداره، اگرم داشته باشه ،
    مسجد و که بخاطر یه بی نماز نمی بندند،
    حجره و بازار و بیزینس که اصلا حرفش و نزن!
    قائده بازی،من بمیرم،تو بمیری ور نمیداره،
    یا میپذیری و بازی میکنی یا برعکس!
    میدونم واقعیت تلخه،
    ولی حقیقت داره،کاری هم نمیشه کرد!
    حقوق حشری هم ‌که نگاش کنی، باید بپذیریم که همه حق دارند،
    حق انتخاب و آزادی بیانم که بهش اضافه کنی،
    میشه همین ابوالمشاغلانی که لخت و عور و وقیح دارند،
    جلومون رژه میرند و لوندی میکنند و دلبری!
    خب، تو باشی چکار میکنی؟
    ردبول خور،
    قهوه خور،
    معجون خور،
    بیفت خور،
    سگ خور ،
    لاش خور،دیزی خور و نون خالی خورم که باشی،
    می افتی دنبال یه سگ پدری که،
    خرج شکم و زیرشکم و تن پوش و نیشمنگاهت و دربیاری دیگه،
    شاخص رشد و پیشرفتتم بستگی به در صد آلودگی ذهنت داره، هرچه آلوده تر بهتر!
    فرقی هم نمیکنه که مارک و برندت چی باشه،
    دکتر و مهندس و وزیر و وکیل و روحانی و بدوی و مدنی،سردبیر و روزنامه نگار،
    مدیر ارشد تحقیقات استراتژیک و تحلیلگر و نویسنده و کارگردان و بازیگر و مداح و بقال و نقال و اراذل و اوباشم که باشی،
    درنهایت همه راهها به رم ختم میشه، میگیری و میخوری و حال میکنی و آروغ میزنی!
    سند و مدرکم نمیخواد که اگرم بخواد،بطول عرض سی و پنج سال گذشته ،
    اینقدر مدرک صوتی و تصویری و کتبی وجود داره که مو لا درزش نره،
    منتهی بقول ابراهیم گلستان:«قائده کلی این که اون که زده یه چیزی میگه ، اون که خورده یه چیز دیگه»
    بنابراین قرمساقی آغایون امر تازه نیست و آغایون یه شبه قرمساق نشدند!
    باور نمیکنی رساله اخیر دکتر محمد ملکی بخون تا دریابی که از مهدیه تهران تا لاله زار،
    از تاتر شهر و تالار وحدت و سالن برج میلاد،تا ال ای و تهرانجلس،
    همه دارند کاسب و کار میکنند،فقط پول ورودی شون فرق میکنه ...همین!
    تا نظر آرمانی که تو باشی چی باشه؟!

    پاسخحذف