یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند و «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
فرنام شکیبافر - اگرچه گاهی خصوصاً از سوی بخشی از جوانان اصلاحطلب تندروی صورت میگرفت و گاهی نیز اشخاصی مرتجع و اقتدارگرا نظیر «سعید امامی«ها ناعادلانه به جان و مال اهل فكر و فرهنگ دستدرازی میكردند اما امنیت داخلی بالنسبه مستقر و مستمر بود. خطرات خارجی نیز به لطف تنشزدایی شیخ روشنفكر و مبتكر «گفتگوی تمدنها» فروكش كرده بود. خوشبختانه به مدد كیاست دولت وقت و رئیسالوزاریی مردی فیلسوف كه جمهور مردم را با رأی قاطع ۲۰میلیونی نمایندگی میكرد، پای بیگانگان علیرغم آنكه سه سال پس از دوم خرداد شخصی نچندان بردبار قویترین مرد جهان آزاد شده و واقعه ۱۱سپتامبر نیز مدتی بعد رخ داده بود، به كشور باز نشد. گرچه بیگانه زورآور غربی همچنان به رغم تغییر در سیاست خارجی ایران بر تحریم در برخی حوزهها از جمله در حوزه تكنولوژی پای میفشرد، ما را قدرتی سركش و نگرانكننده قلمداد میكرد و توسط رییسجمهور وقت ایالات متحده، كشوری كه در دوران پسامشروطه تا كودتای ۱۳۳۲ رنجور از دخالتهای روس و انگلیسی تا حدی محبت آن را در دل داشتیم، «محور شرارت» خوانده شدیم.
با وجود مسائل ذكر شده امید به بهبود مناسبات در آینده را میشد داشت. وضع اقتصاد نیز رو به بهبودی میرفت. شاخصهای اقتصادی خبر از بهگشتی كمنظیر در تاریخ بیتداوم ما، در حوزه معیشت مردممان میداد. در حیطه سیاست، اجتماع و فرهنگ نیز علیرغم بداخلاقیها و موازیكاریهای داخلی مردم فضای رو به گسترشی برای تنفس یافته بودند. در چنین شرایطی زمان خداحافظی با شیخ روشنفكر فرارسید. موسم برگزیدن شخصی دیگر، برای جلوس بر دومین كرسی مهم نظام سیاسی كشور رسیده بود.
انتظارات فزاینده بخش بزرگی از جمعیت متوسط مدرن نوپدید جامعه ایران و تلقیات اشتباه آنان كه انفعال و اجتناب از صندوقهای رأی را برایشان در پی آورد و نیز تكثر كاندیداهای اصلاحجویان از یك سو و از سوی دیگر حضور مردی كوتاهقامت (هم به لحاظ فیزیكی و هم به لحاظ سیاسی) در انتخابات كه سوار بر شكافهای اجتماعی شد، دورانی غمبار در تاریخ ایران را آفرید. تیغ استصوابی كه شامل حال بسیاری از عقلای سیاسی شده بود از كنار یك شهردار خرافاتی با كارنامه عملكردی دو ساله و ضعیف بدون هیچ آزاری گذشت. از قضا شرایط به گونهای پیش رفت كه او پیروز كارزار انتخاباتی شد.
ازآن پس محافظهكارانی كه سخت سرمست آن بودند كه رجال دوم خردادی از سمتی و آیتالله متجدد و مردان تكنوكراتش (هاشمی رفسنجانی و كارگزاران) از سمت دیگر از میدان به در شدهاند، در حمایت از پوپولیستی شبهچپگرا كه در تصمیمات و سیاستهایش كمترین میزانی از عقلانیت را نمیشد یافت، سنگ تمام گذاشتند. چه وقتی آن اوایل از هاله نور دور سرش گفت و چه آن اواخر كه زنی (مادر هوگو چاوز) را در آغوش گرفت فریاد وامذهبا و و اسلامای معروف آنان را نشنیدیم! وقتی تیشه برداشت و بدون اندكی وقفه آن را به ریشه سیاست، اقتصاد، اجتماع و فرهنگ ایرانیان زد از مستان قدرت دیروز و دلواپسهای امروز كوچكترین صدایی برنخاست! آن هنگام كه به قیمت تضعیف طبقه متوسط ایران و كوچكتر شدن سفره اقشار آسیبپذیر ایرانی ماجراجویی در عرصه بینالمللی میكرد و كمتر قدرت بینالمللی و منطقهای را علیه ایران و ایرانی بسیج نكرد، ایرانیان هرچه گوش خود را تیز كردند صدای شكوهای از دلآرامهای دیروزی كاغذپارهها و دلواپسین امروزی توافق ژنو درنیامد! آن هنگام نیز كه مرد نقاشی حكیم و مصلح گلایهمند از ناكارآمدی، فساد و بیصداقتی نهاد دولت به صحنه انتخابات آمد و رئیس دوراندیش مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز در خصوص ادامه كار دولت نهم هشدار میداد، علیه آنان از هیچ كوششی فروگذار نكردند و آنان را مورد سنگینترین هجمهها قرار دادند. یكی را روانه حصر كردند و دیگری را از ریاست مجلس خبرگان خلع، فرزندانش را روانه زندان و در سال گذشته او را از دم تیغ استصواب در میان بهت عمومی گذراندند. اكنون نیز دولت شیخ دیپلماتی كه به حكم رأی مردم با ۱۲میلیون اختلاف رأی نسبت به نفر دوم ردای ریاستجمهوری را بر تن كرده و خصوصاً وزیر امور خارجه محبوب، واقعبین و زیركش را هدف قرار دادهاند.
ساكتین و حامیان وضعیت تراژیك هشت سال گذشته اكنون ابراز دلواپسی میكنند! شكی نیست كه به واقع دلواپس هستند لیكن مسئله این است كه دلواپس چه چیزی هستند؟! به راستی دلواپس منافع ملی و میهنی هستند یا دلواپس نان حاصل از كاسبیشان از تحریمها كه در حال تخته شدن است؟! چگونه میشود ادعای دلواپسی كسانی برای منافع ملی را باور كرد كه محصول تلاششان برای عدالت ركود و تورم كمرشكن؛ محصول كوشششان برای عزت ملی، انزوای بینالمللی و تحریمهای گسترده علیه ایران؛ و محصول مبارزه با فسادشان «بابك زنجانی«ها بوده اند؟!
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند. یادداشتهای وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر