۵/۰۹/۱۳۹۰

یادداشت وارده: اگر بدانیم سیلی در راه است

مهدی حقانی - آنچه می‌خواهم بگویم را شاید همه ما بدانیم، یا دست كم به ذهنمان رسیده باشد. شاید خیلی‌ها نوك زبان‌شان باشد و نكته دقیقا همین‌جاست.


اگر همین چند وقت اخیر خبرهای روز را دنبال كرده باشیم تصویری كه ذهنمان می‌سازد تصویر جامعه‌ای است به سرعت در حال فروپاشی. تجاوزها و قتل‌های وحشیانه و شنیع، كودك آزاری، آزار زنان، وضعیت وخیم اقتصادی و از بین رفتن زیر ساخت‌های اقتصادی، تعطیلی كارخانه‌ها؛ كارگاه‌ها، حتی فروشگاه‌های كوچك و بزرگ. از دست رفتن سهم ما در بازارهای خارجی، فرش ایرانی، خاویار و حتی نفت، از بین رفتن سریع ذخایر محیط زیستی مانند آنچه دارد برای دریاچه ارومیه اتفاق می‌افتد، یا رودخانه زاینده‌رود یا طوفان‌های شن خوزستان یا جنگل‌های شمال. كنار همه این‌ها بگیر و ببندها و زندان كردن‌های بی‌دلیل. دزدی كلاهبرداری دروغگویی. جلوه‌های رنگارنگ و آزار دهنده فقر، از خود فروشی تا كلیه فروشی. عصبیت و احساس عدم امنیت، حتی میان چهاردیوار خانه و موارد بیشمار دیگری كه دیده‌ایم و می‌بینیم.


آنچه می‌خواستم بگویم البته اینها نبود. برگردیم به دوسال پیش قبل از انتخابات. دوره تبلیغات انتخاباتی. خیلی از ما با دیدن همفكران فراوانمان خوشحال شدیم، خیلی از ما كه تحت تاثیر تبلیغات حكومتی احساس تنهایی می‌كردیم و همین همدلی را بوجود آورد كه تا بعد از انتخابات و تا همین الان همراه ماست، حس اعتماد. خود دست به كار شده بودیم هر كس یك رسانه، هر كه بودیم و هر چه بودیم سعی می‌كردیم آدم‌های بهتری باشیم در جامعه‌ای بهتر. تصاویر ارزشمندی در همان روزها شكل گرفت و بعدها هم ادامه پیدا كرد كه هنوز یادآوریشان حس افتخار را در ما زنده می‌كند. جلوی بیمارستان‌ها كسی برای تبلیغات بوق نمیزد. محل‌های تجمع را خود بعد از تجمع جارو بدست تمیز می‌كردیم. حتی‌الامكان پرخاش نمی‌كردیم و موارد خیلی بیشتری كه دیده شد و شنیده شد.


حالا اما چه اتفاقی افتاده؟ آیا ما هنوز كنار هم هستیم؟ شعار ما بی‌شماریم را بیاد بیاوریم، آیا واقعا ما بی‌شماریم؟ ما چند نفریم؟ آیا هنوزهمه یك چیز می‌خواهیم؟ جنبش سبز از آن زمان تا الان تحولات زیادی را پشت سر گذاشته در سیر این تحولات شاهد طرح‌های بدیع و خلاق بسیاری بوده‌ایم كه دیدن و شنیدن هر كدام موجی از امید و خوشحالی را برای این جنبش ارمغان می‌آورد. حالا زمانی شده كه از آن آفرینش‌ها خبری نیست. در نبود خلاقیت تنها كینه رشد می‌كند و در نبود واكنش متناسب كینه‌ها به سمت خودمان بر می‌گردد. در این میان اتفاقی اگر بیفتد ممكن است از روی كینه، نه سازنده كه تخریب‌گر باشد. هر چند آنچه به نظر می‌آید موج مقاومت مثبت جنبش در مقابل كینه ورزی است اما آنچه در پی می‌آید تنها باز كردن مبحثی است برای فكر كردن بیشتر به راهكارهای عملی بیرون رفتن از این وضعیت.


شرایط كشورمان شرایطی است بحرانی. نوعی وضعیت فوق‌العاده نه فقط در سطح سیاسی كه تقریبا در تمامی سطوح. اقتصادی،اجتماعی، فرهنگی و... می‌توانیم به جای فكر كردن به راهكارهای صرفا سیاسی به راهكارهای در سطوح دیگر فكر كنیم. نهادهای جمهوری اسلامی مدت‌هاست نهادهای كارایی نیستند و در این چند وقت اخیر ناكارتر هم شده‌اند. نهادهای فرهنگی، اجتماعی، محیط زیستی، اقتصادی و به خصوص امنیتی.


اگر دنبال آینده‌ای دموكراتیك باشیم می‌توانیم از همین الان شروع كنیم. از شبكه‌های اجتماعی اینترنتی كمك بگیریم و در جمع‌های تخصصی‌تر به راه‌هایی برای نابودی كمتر این كشور بیندیشیم. البته این طور كارها همین الان هم دارند اتفاق می‌افتند اما پراكنده و نامنظم كه طبیعتا برای انجام دهندگان گاه هزینه‌های گزافی می‌تراشد. مقصود من دقیقا نوعی كار گروهی است در قالب گروه‌های مختلف با گرایش‌های مختلف برای پایین آمدن هزینه‌ها و امكان ادامه‌دار شدن. نوعی NGOاینترنتی كه نیاز به مكان خاص یا هزینه خاص و تشكیلات خاص ندارد. كه اتفاقن با تكنولوژی جدید گوگل كاملا ممكن می‌شود. فقط كافی است آدم‌های طرف خود را بیرون از دنیای مجازی ببینیم و بشناسیم و طرح كاری را با هم بریزیم و برای مشكلات بعدی با همفكری راهی را پیدا كنیم.


مثلا حلقه‌ای برای مهندسان عمران. همه ما چند وقت پیش ماجرای خراب شدن خانه‌های مسكن مهر را در مشهد خواندیم (دیدیم؟ شنیدیم) پیگیر چنین ماجرایی شدن برای كسی كه مهر نظام همان شهر را دارد نباید خیلی سخت یا هزینه بر باشد حداقل نتیجه‌اش هم فشاری است از داخل صنفی رور اجرا كنندگان پروژه. حتی میتوان گاهی همینطور كه رد می‌شویم نگاهی به ساختمان بیندازیم و اشكالات عمده را گوشزد كنیم. یا مثلا چه كسی خبر ندارد كه سالیانه بسیاری خانه‌های بدون حضور ناظر ساخته می‌شوند و پروانه می‌گیرند و با یك عطسه خراب می‌شوند. می‌شود اینطور سازندگان را پیدا كرد و پیشنهاد نظارت رایگان داد. حداکثر هفته‌ای 2 ساعت هم برای یك ساختمان شخصی 4 یا 5 طبقه كافی است تا از خسارات جانی و مالی فجیع آینده جلوگیری كنیم. حتی درباره خانه‌هایی كه بدون مجوز ساخته می‌شوند می‌توان پیشنهاداتی داد که حداقل با خطر كمتری مواجه باشند. می‌شود با همین توان از ارزان شدن جان انسان‌ها جلوگیری كرد. یا معرفی واحدهای تولیدی یا خدماتی یا فروشگاه‌های با خدمات دهی بهتر و ارزان‌تر خدماتی كه می‌تواند در حلقه‌های تخصصی‌تر بررسی و كیفیت‌شان ارزش‌گذاری شود. یا حلقه‌های كمك خدمات‌دهی به نیازمندان كه البته همانطور كه قبلا گفته شد الان هم چنین انجمن‌هایی وجود دارند اما:


1- با هم و با حلقه‌های خدمات‌دهی دیگر در ارتباط نیستند
2- نظارت و كمك منظم ما را پشت سر ندارند
3- پس ازمدتی احتمالا به علت هزینه‌های فراوان و عدم حمایت منحل می‌شوند


اینكه هر چه در توان داریم برای كم خطر كردن زندگی خودمان و همشهری‌هایمان انجام دهیم بدون پیش‌داوری و بدون ناامیدی. همه حرف این است كه نسبت به اتفاقات اطرافمان بی‌تفاوت نباشیم، شاید راه نجاتی بیابیم. نهایتا چنین كاری غیر از بهبود چهره ما در اجتماع و ایجاد اعتماد بیشتر بین خودمان و دیگران، نوعی هماهنگی میان ما ایجاد خواهد كرد تا برای مواقع بحرانی‌تر جمع كردن نیروهای‌مان و سازماندهی خیلی آسان‌تر و درنتیجه حركتمان بسیار كم هزینه‌تر شود. برای انجام اعتراضات سیاسی هم می‌شود درست از همین روش استفاده كرد كه توضیحات بیشتری می‌طلبد و در گفتارهایی جداگانه نیاز به باز شدن دارند نمی‌گنجد.


پی‌نوشت:

«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشت‌های شما استقبال می‌کند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر