۹/۱۳/۱۳۸۹

پارلمان اروپا و شرط بندی روی اسب بازنده

پارلمان اروپا طی قطعنامه‌ای، از وزارت خارجه آمریكا خواسته است تا نام «سازمان مجاهدین خلق ایران» را از فهرست سازمان‌های تروریستی خود خارج كند. (از آفتاب بخوانید) هرچند طی چند سال گذشته من هیچ عملیات تروریستی اثبات شده ای از جانب اعضای این سازمان را به یاد نمی آورم، اما به هیچ وجه نمی توانم باور کنم که اقدام اخیر پارلمان اروپا، تنها ناشی از یک بررسی بی طرفانه عمکرد سازمان و در راستای رعایت انصاف و حقیقت باشد. به واقع گمان نمی کنم حتی خود اروپایی ها هم ابایی داشته باشند که چنین تصمیمی را به نوعی واکنش به اقدامات خصمانه اخیر جمهوری اسلامی بدانند. اقداماتی که گروگان گیری های مکرر اتباع خارجی و باج خواهی رسمی دولت ایران، ساده ترین نمونه آنها است. با این حال من گمان می کنم یک جای کار می لنگد.

در واقع اگر پیش فرض این نوشته را بپذیریم که درخواست برای غیر تروریست دانستن مجاهدین به نوعی تلاش برای اعمال فشار به جمهوری اسلامی است، به گمان من طراحان چنین سناریویی با بدیهی ترین دانسته های فضای سیاسی ایران بیگانه هستند. سازمان مجاهدین احتمالا منفورترین جریان سیاسی سی سال گذشته کشور است و نفرت از جنایات گذشته آن تا بدانجا گسترش یافته است که شاید بتوان ادعا کرد توده مردم بسیار بیش از سران حاکمیت فعلی خواستار دستگیری و محاکمه مجاهدین هستند. در واقع و به تعبیر زیبای دکتر رهنورد این گروه «یک جریان مرده سیاسی» است که هرگونه تلاش برای بازسازی و احیای آن تنها می تواند به ایجاد تفرقه در اپوزوسیون حاکمیت فعلی ایران بینجامد. حال و در شرایطی که حاکمیت با هزار زحمت در تلاش است که سناریوی از پیش طراحی شده ای را برای مردم ترسیم کند که طراحان آن سرویس های اطلاعاتی غربی هستند، عواملش نیروهای سازمان مجاهدین و نتایجش ناآرامی های داخلی کشور، پارلمان اروپا از راه رسیده است و تکه گم شده این پازل را در یک سینی طلایی به حاکمیت ایران تقدیم می کند.

در نهایت اینکه تلاش برای خروج نام سازمان مجاهدین از فهرست گروه های تروریستی، با هر دلیل و منطقی که انجام شود، از نگاه من نوعی شرط بندی بر روی اسب بازنده است. نگاه توده مردم ایران به جهان غرب به اندازه کافی متزلزل و مردد هست، این دست اقدامات تنها و تنها به غریب گریزی و غرب ستیزی توده مردم ایران دامن می زند که مصداق آب به آسیاب حاکمیت ریختن است.

۴ نظر:

  1. ناشناس۱۴/۹/۸۹

    Dear sir
    If you are sure that Europe is betting on a loser horse so why are you so upset.
    Are you worried about the dictator regime or about Europe . Either way you "dome khoroos" of the regime's is becoming more obvious.
    Please wory about your oun regime not The Europe.
    Abbas

    پاسخحذف
  2. عباس عزیز

    راستش من نه چندان نگران اروپا هستم و نه چندان نگران رژیم؛ اصولا آدم خونسردی هستم؛ اگر هم در این مجمع دیوانگان ناقابل فرصت کنم نگران چیزی شوم، نگران همین زبان و ادب شیرین پارسی می شوم که اینچنین مورد بی مهری قرار می گیرد!

    قربان تو
    آرمان

    پاسخحذف
  3. ناشناس۱۵/۹/۸۹

    Dear Arman
    Thanks for your cool response. I did ot get may answer. I personally do not think Mojahedin or any other group inside or outside Iran except Toodehand Axariat should be called dead horse. Dead horses are personalities or groups who have spent time in bet with the criminal so called Islamic regime from Khomeini to Ali gheda who seems to be on his death bed. I respect all groups and personalities and groups even the monachists although they have no chance of wining any election in future. I hope we all over come our anger and give everybody a fair go in a free Iran. Iranians have one enemy and that is the dictatorship of Ali gheda and his crownies. To call a substantial part of the opposition, Mojahedin, a loser horse is giving advantage to The Mollas.
    Thanks again
    Abbas

    پاسخحذف
  4. عباس عزیز

    تردید نکنید که من نیز به مانند شما هیچ یک از گروه‌های فوق را «مرده» قلمداد نمی‌کنم و نخواهم کرد. با این حال همچنان اصرار دارم که سازمان مجاهدین خلق یک استثنا است نه بدین دلیل که من خوشم نمی‌آید و یا یکی دیگر خوشش می‌آید؛ مسئله اصلا فراتر از تحلیل‌های سیاسی و نقد عملکرد است. من در یادداشت فوق هم اشاره کرده ام که دست کم به باور من، در مورد سازمان استثنائا مردم حتی بیش از حاکمیت کینه به دل دارند و خواستار بازداشت و محاکمه سران آن هستند. این چیزی نیست که من بر سر آن با کسی بحث کنم. موضع گیری ایدئولوِژیک یا نظراتی تئوریک نیست که به گفت و گو گذاشته شود. واقعیتی است که من در کوچه پس کوچه های شهر می بینم. در زندگی روزمره می‌بینم. ای کاش دیگران هم بیایند و بنویسند که آیا چیزی جز این در توده مردم ایران می‌بینند؟

    اینکه آینده ایران را انتخاباتی آزاد در حضور همه احزاب و گروه‌ها تعیین خواهد کرد یک آرزو و امید مشترک است که اتفاقا من بدان باور هم دارم. با این حال این را هم نباید فراموش کرد که همان مردمی که حاکمیت استبداد و کودتا را تحمل نخواهند کرد و روزی سرانجام سرنوشت آزادی را برای این کشور رقم خواهند زد، تروریست ها و جنایت‌کاران را از پس هر نقابی بیرون خواهند کشید. چه حاکمیت و چه اپوزوسیون.

    باز هم سپاس
    آرمان

    پاسخحذف