۱۰/۲۶/۱۳۸۸

تولد یک نهاد سکولار

حتی افراطی ترین جریانات مذهبی داخل کشور نیز نمی توانند منکر وجود بخش های سکولار* در جامعه ایرانی باشند؛ با این حال این جامعه دست کم برای سه دهه است که از یک نهاد مستقل و منسجم سکولار بی بهره است. جای خالی چنین نهادی همواره می توانست احساس شود، با این حال از زمان شکل گیری جنبش سبز و ورود آن به مبارزات پس از کودتا این نیاز به صورت روزافزون قوت گرفت.


چهره های اصلاح طلب حکومتی و یا دگراندیشان مذهبی که طی سی سال گذشته به مرور از قطار جمهوری اسلامی به بیرون پرتاب شده اند در فضای سیاسی و حتی اجتماعی کشور ما کاملا شناخته شده و نام آشنا هستند. علاوه بر این، سال ها حضور در عرصه سیاسی و اجتماعی کشور این نیروها را با تجربه، کارآزموده و آب دیده کرده است. همه این عوامل دست به دست هم داده تا این گروه بتوانند خیلی زود هسته های فکری و حتی عملیاتی خود را در جنبش سبز تشکیل دهند که صدور بیانیه 5 نفری نمونه بارز آن به حساب می آید. این گروه با اتکا به همین پشتوانه ها بسیار سریع توانستند رهبری بخش های عمده ای از جنبش سبز را در اختیار بگیرند و کمک های شایانی نیز به پیشرفت این جنبش (البته از جاده مورد انتظار خود) برسانند.


در طرف مقابل، جریان سکولار کشور، نه تنها هیچ چهره شاخصی برای عرضه ندارد، بلکه از آب دیدگی ناشی از عملگرایی نیز به دور بوده است. این جریان طی سه دهه گذشته نیز بیشترین توان خود را صرف درگیری های تئوریک بر سر «لیبرالیسم» یا «سوسیالیسم» کرده است. جدالی که تداوم آن را تنها در فضای انتزاعی خارج از واقعیت کشور می توان متصور بود. با این حال همین جدال ها سبب شده است تا چهره های سکولار هیچ گاه نتوانند بر سر خواسته مشترکی گرد آیند و معدود نیروهای خود را جمع آوری کنند. طبیعتا همین ضعف ها سبب شده است تا جریان سکولار (که می توان مدعی شد به صورت کامل به جنبش سبز پیوسته و بخش قابل توجهی از این جریان را تشکیل داده است) نتواند هیچ گاه به سهم و اندازه خود در پیشرفت جنبش ایفای نقش کند و عرصه را تا حد بسیاری به رقبای مذهبی خود واگذار کرده است.


به تازگی بیانیه ای با عنوان «پشتیبانان سکولار حامی جنبش سبز» منتشر شده است که به نظر می رسد اولین گام برای یافتن پاسخی مناسب به نیاز تاریخی سکولارهای کشور باشد. هرچند از اولین بیانیه این جریان چنین به نظر می رسد که گردآورندگان آن همچنان تحت تاثیر سال ها سکوت و احساس ضعف در برابر جناح های مذهبی هستند، با این حال من گمان می کنم برداشتن چنین گامی را باید به فال نیک گرفت.


پی نوشت:
* یکی از تعابیر رایج در کشور ما برای واژه «سکولار» صرفا اعتقاد داشتن به جدایی دین از عرصه حکومت است. تعبیری که می تواند نسل جدید مدعیان «روشنفکری مذهبی» را نیز شامل شود. طبیعتا در این یادداشت منظور من از «سکولار» این تعبیر ویژه نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر