۲/۲۱/۱۳۹۰

به نظر می‌رسد اینجا «اسید پاشیدن» مسئله نیست!

می‌خواهند یک اسیدپاش را قصاص کنند. (از اینجا بخوانید) یعنی می‌خواهند دست و پای یک نفر را بگیرند و در چشمانش اسید بریزند. صحنه دردناکی باید باشد. من می‌گویم این قصاص هزار مرتبه بدتر و غیرانسانی‌تر از عمل آن اسید پاش است.



آن مجرم، زمانی که با اسیدپاشی خود یک انسان را قربانی می‌کرد اقدامی خلاف قانون را مرتکب می‌شد. نفس کار قربانی شدن یک انسان بود اما این عمل از نگاه عرف و قانون مذموم شناخته می‌شد. حال اینان می‌خواهند یک به چشمان یک انسان اسید بپاشند. این بار نه تنها یک انسان دیگر قربانی می‌شود، بلکه ظاهر این جنایت به نام قانون و جامعه انجام می‌شود.


مجرم اسیدپاش احتمالا برای جنایت خود با کسی مشورت نکرده بود. خودش تصمیم گرفته بود و خودش به اجرا درآورده بود. می‌توان درک کرد که یک فرد در تصمیماتش چنین اشتباهی مرتکب شود، اما اینان تصمیم اسیدپاشی را گروهی گرفته‌اند. با هم مشورت کرده‌اند و در نهایت این اسیدپاشی پاسخ یک جامعه به اشتباه یک فرد قلمداد می‌شود. آن‌بار یک فرد بود که تصمیم به جنایت گرفت و این‌بار یک جامعه است که جنایت را تکرار می‌کند.



مجرم اسیدپاش احتمالا از روی خشم و عصبانیت تصمیم گرفته است. ریشه ماجرا هرچه بوده قطعا تاب و توان او را ربوده و راه را بر خرد او بسته و احساسات کور را تقویت کرده است. نتیجه این اقدام غیرعقلانی قربانی شدن یک انسان بوده است. حال اینان در کمال صحت و سلامت عقل، با آمادگی تمام، پس از شور و مشورت و اندیشه فراوان به تکرار یک جنایت رای داده‌اند.



به باور من مجرمی که تصمیم به اسیدپاشی می‌گیرد دست کم از زمان اخذ این تصمیم تا زمان اجرای نهایی آن از هرگونه هویت انسانی خارج می‌شود. دد می‌شود. دام می‌شود. حیوان وحشی می‌شود. اما این تنها یک فرد است که هویت انسانی خود را از دست داده است. دردناک اما احتمالا قابل تحمل است. ولی این بار این کلیت جامعه است که تصمیم به اسیدپاشی گرفته است. این کلیت جامعه است که هویت انسانی خود را زیر پا می‌گذارد و در نهایت این کلیت جامعه است که عملی وحشیانه انجام می‌دهد.



قربانی پیشین تنها از دست یک مجرم در معرض خطر قرار گرفته بود. شاید اگر فرصت داشت می‌توانست از دست این مجرم به دامان جامعه پناه ببرد. شاید اگر فرصت داشت از دست این مجرم به پناه قانون می‌گریخت. آن‌جا هنوز این امید وجود داشت که برای هر انسانی یک سرپناه امن وجود دارد، حتی اگر نتواند خود را به آن برساند. اما این بار قربانی در برابر کل یک جامعه قرار دارد. برای این قربانی دیگر هیچ پناهی وجود ندارد. کل جامعه قصد جان او را کرده‌اند. حالا دست کم یک انسان وجود دارد که از شر هم‌نوعان خود هیچ سرپناهی نمی‌یابد.



در نهایت اینکه اسطوره می‌گوید از زمان آدم ابوالبشر جنایت وجود داشته و دست قابیل به خون هابیل آغشته شده است. گمان هم نمی‌کنم هیچ ایده‌آل پنداری بتواند روزی را تصور کند که در هیچ کجای جهان هیچ جنایتی رخ ندهد. اما اگر نمی‌توان وقوع خود جنایات را متوقف کرد، دست کم می‌توان امیدوار بود که کراهت و قباحت جنایت را همچنان سینه به سینه نگه داشت و به یادگار باقی نهاد. مجرمی که اسید پاشید تنها یک جنایت دیگر به سیاهه جنایات بشری افزود. اما اینان می‌خواهند علاوه بر یک جنایت دیگر، اصل کراهت جنایت را قربانی کنند. این بار فقط یک مجرم نیست که با اسیدپاشی مجازات می‌شود. این قباحت پاشیدن اسید به صورت یک انسان است که قربانی خواهد شد.



برای من مسئله «اسید پاشیدن» است. من گمان می‌کنم که هیچ انسانی حق ندارد به صورت هیچ انسان دیگری اسید بپاشد. هیچ انسانی حق ندارد دیگری را مستحق چنین زجر و دردی بداند. اما به نظر می‌رسد از نگاه مجریان قانون در این کشور فقط بعضی‌ها هستند که حق ندارند به صورت بعضی‌های دیگر اسید بپاشند. گویا قانون می‌خواهد به ما بگوید: «مسئله اسید پاشیدن نیست، چه مسئله این است که چه کسی به صورت چه کسی اسید بپاشد»!

۱۳ نظر:

  1. ناشناس۲۱/۲/۹۰

    واقعاً تأسف آوره.

    پاسخحذف
  2. فرزاد۲۱/۲/۹۰

    واقعاً حیرت آور و تنفرانگیزه این عمل.
    لابد به همین بهانه ی قصاص بعدش هم می خوان انجام شکنجه های قرون وسطایی رو رواج بدن تو جامعه.
    حال جدا از این که به یچ عنوان صدمه ی ناشی از اسید رو کنترل کرد.
    نفرت انگیز تر اینه که این موضوع رو می خوان بذارن به عهده ی قربانی و اگر قبول نکرد مراجع ذی ربط انجامش بدن. این ماجرا به هیچ عنوان انسانی نیست که بخوان از یه قربانی به این صورت دیو بسازن و جلوشش رو باید گرفت.
    حال جدا از این موضوع که بنده با هر نوع مجازات اعدام، قصاص و یا هر نوع مجازاتی که نسبت به تن آدمی کوچکترین آسیبی وارد کنه مخالفم.
    من پرونده ی این خانم رو از یک سال پیش تو روزنامه های مختلف دنبال می کردم. جدا از این که به نظر می اومد مراجع قضایی از کوچک ترین تحقیر سیستماتیک نسبت به این خانم فروگذار نکردن . اساساً به نظر می اومد که می خوان مجازت خیلی خفیفی رو برای اسیدپاش در نظر بگیرن تا جایی که توجه خیلی از فعالان در این زمینه رو جلب کرده بود حالا یهو گرفتن این رویکرد افراطی در این مورد خاص که از قضا مورد پر سر و صدایی هم بوده( مثلاً اگه یادم باشه مجله ی چلچراغ تو بخش اجتماعیش پرونده درست کرده بود برا این موضوع همین یه سال پیش) به نظرم بسیار شک بر انگیزه و بیشتر بوی سیاست می ده تا این که برای مجازات مجرم باشه.

    پاسخحذف
  3. ناشناس۲۱/۲/۹۰

    متاسفانه این مدل جنایات در ایران بسیار رایج است و شاید یکی از دلیل هایش هم "عدم تناسب کیفر با جنایات " در موارد قبلی بوده. هر چند اجرای چنین حکمی غیرانسانی به نظر میرسد ولی میتواند در جلوگیری از تکرار جنایات مشابه موثر باشد. قربانی بعدی ممکن است خدای نکرده یکی از عزیزان خودتان باشد!

    پاسخحذف
  4. ناشناس۲۲/۲/۹۰

    "آن مجرم، زمانی که با اسیدپاشی خود یک انسان را قربانی می‌کرد اقدامی خلاف قانون را مرتکب می‌شد ... حال اینان می‌خواهند یک به چشمان یک انسان اسید بپاشند. این بار نه تنها یک انسان دیگر قربانی می‌شود، بلکه ظاهر این جنایت به نام قانون و جامعه انجام می‌شود."
    با اين استدلال ميشه گفت كه هر قتل، تجاوز و دزدي خلاف قانون است و بد است اما مجرم در هنگام عمل ديوانه شده است و اشتباه كرده است و انسان جايز الخطا است. هرگونه مجازاتي را هم مي‌توان جنايت به نام قانون دانست. با اين روش استدلال حتي مي‌توان زنداني كردن يك مجرم را هم جنايت به نام قانون دانست چرا كه آزادي مجرم را سلب مي‌كند!!!
    من آدم مذهبي نيستم اما زماني كه مجرم 100 درصد مشخص است مخالف قصاص هم نيستم. كساني كه مخالف اين موضوع هستند آيا هيچگاه فكركرده‌اند كه اگر كسي چنين بلايي را سر دختر خودشان بياورد، آيا مجرم را خواهند بخشيد و يا تنها به چند سال زندان رضايت خواهند داد؟ شوخي نيست كه كسي تنها به اين دليل ساده كه نمي‌خواسته است با شخص ديگري ازدواج كند براي همه عمر از بينايي محروم گردد.

    پاسخحذف
  5. ژولیان۲۲/۲/۹۰

    در پاسخ به دوست عزیز ناشناس قبلی باید بگم که فکر کردن به اینکه این عمل ممکنه یه روزی سر دخترم بیاد پس قصاص درسته فقط بخش احساسی قضیه‌ست دوست من. حال اینکه قانون ادعا داره به دور از احساسات حکم صادر می‌کنه.
    شرایط این دختر الان جوریه که حتی اگه بتونه شاید بخواد تک تک اعضای خانواده‌ی پسر رو کور کنه. اما آیا قانون و جامعه باید بهش چنین حقی بده؟
    بحث خنک شدن دل یه بحث احساسیه. اما قانون باید سراسر منطق باشه.

    به‌نظر من به قربانی این ماجرا نمی‌شه خرده گرفت. ایراد از قانونیه که قربانی رو سر دوراهی‌ای قرار می‌ده که یا باید مجرم رو قصاص کنه و یا مجرم ول‌ول بگرده برای خودش. شاید اگه راه‌حل سومی هم بود انتخاب نکردن قصاص برای قربانی راحت‌تر بود

    پاسخحذف
  6. با عرض پوزش از دوستانی که اینجا کامنت می گذارند اما نظراتشان از جانب من بی پاسخ می ماند. مشکل بیش از هرچیز مربوط به دسترسی محدود من به اینترنت پر سرعت است. من همه نظرات را با دقت می خوانم. در ضمن اگر برای ارسال نظر از افزونه سمت راست وبلاگ استفاده کنید من راحت تر می توانم پاسخگو باشم

    پاسخحذف
  7. ناشناس۲۲/۲/۹۰

    bebakhshid! hala age ba gholaaab cheshmesho dar biaran va acid napaashan , moshkele shoma hal mishe?
    Age khodet ham jaaye oon dokhtar budi, intori estedlal mikardi????

    پاسخحذف
  8. ناشناس۲۲/۲/۹۰

    من با قصاص به این شکل موافق نیستم.ولی برای اینکه با اطلاعات غیر دقیق قضاوت نکنیم میگم که خوندم که قراره فرد رو بیحس کنن که دردی احساس نکنه. البته نمیگم که این مساله رو توجیه میکنه.

    پاسخحذف
  9. ناشناس۲۲/۲/۹۰

    به نظر من باید اینکار بشه که دفعه ی بعد کسی هوس جنون آنی و بازی با زندگی دیگران رو نکنه!

    پاسخحذف
  10. نگاه تو به این مسئله بسیار انسانی است. اما تو یک سر از جانب اسد پاش وکیل شده ای و هیچ به اسید خور فکر نکرده ای.
    « مسئله اسید پاشیدن نیست، مسئله این است که چه کسی به صورت چه کسی اسید بپاشد» این جمله ی تو ب انصافی است. قصاص شاید در این عصر قانون به روزی نباشد، شاید کلی اشکال داشته باشد و شاید و حتما باید برا به روز شدن مجازات ها به فکر بود و کاری کرد. اما قانون هر چند مشکل دار لازمه اجتماع بشری است. این تنها قانون است که شاید مرهمی باشد بر دردهای آن دخترک که الان 6 سال است چهره اش درهم کشیده شده و چشم هایش کور شده. این قانون فعلا تنها ملجا و پناه اوست. او که قربانی عشقی یک طرفه شده، او که شاید اگر پاسخ بله هم به خواستگار اسید پاشش می داد و آن وقت آن مرد اسید نمی پاشید هیچ تضمینی نبود که در زندگی مشترکش بلا سرش نیاورد. قصاص قانون عقب مانده ای است. قوانین هم هر چقدر مترقی بعضی وقته ها و خیلی وقت ها خشک و غیر قابل انعطافند. اما چه باک برای زیستن بشر به قانون نیاز دارد.
    هر چند نظام آموزشی، پرورشی، دولت ، دین ، خانواده و خیلی های دیگر هم مقصر باشند که نمی توانند یک فرد را آنقدر از نظر ذهن و روانی تربیت کنند که اگر جواب نه شنید به جواب گوینده حق بدهند و اینگونه فاشیستی تصمیم نگیرد.

    پاسخحذف
  11. ناشناس۲۴/۲/۹۰

    استدلالتون اصلا قابل پذیرش نیست. فرض کنید به عنوان مجازات اون آدم رو زندانی کنن. زندانی کردن یه نفر عمل غیرانسانی نیست؟ این‌جا هم یه جماعت زیادی نشستن فکر کردن بدون این‌که هیجانی تصمیم گرفته باشن گفتن بیاید زندانی‌ش کنیم. خب اینم با همون استدلال غیرانسانی هست و غیرقابل‌قبول. اگه استدلال‌تون این هست که زندانی کردن مجازات خفیف‌تریه نسبت به کورکردن متقابل، این‌که دیگه خیلی مشخصه شما نمی‌تونید بگید برای جرمی مجازات نابرابر با اون تعیین بکنیم. یا باید بگید ما کلا حق مجازات کردن نداریم، یا اگه داریم برابر با جرم.
    این حرف هم که اون مظلوم الان در مقام قضاوت قرار گرفته سفسطه‌ی محضه! قاضی کس دیگه بوده، حکم داده که جناب مظلوم، شما به دلیل ظلمی که بهت رفته حق داری یا ببخشی یا عین ظلمی که بهت رفته رو جواب بدی. این طور سفسطه کردن از شما بعید بود.

    پاسخحذف
  12. ناشناس۲۷/۲/۹۰

    http://radiozamaneh.com/node/4028

    حال شما ساده‌انگارانه به «قضاوت» نشسته‌اید؟ این حق را از کجا آورده اید؟

    پاسخحذف
  13. ناشناس۲۳/۳/۹۰

    omidvaram ro sorate iekiton asid berizan va bad begid ke kare khob ya badie

    پاسخحذف