تنبور نوازی کیانوش آسا
تاریخ شهادت: ۲۵خرداد ۱۳۸۸
گیتارنوازی محمدحسین طاهایی
تاریخ شهادت: ۲۷آبان ۱۳۹۸
ارتباط قلبهای ما را هیچ شمشیری نخواهد برید
ده سال پیش، شاید اندکی پس از
آن تنبورنوازی دلنشین، کیانوش آسا به ضرب
گلوله ماشین سرکوب به شهادت رسید. تقریبا همان زمان بود که محمدحسین طاهایی گیتارش
را برداشت و خواند:
آخه بارون که نیست، رگبار
باروته،
سزای عاشقای خوب ما اینه.
ده سال گذشت تا سرانجام محمدحسین
نیز در زیر آن رگبار باروت آرام بگیرد و از او طنین صدایش به جای بماند که
... نذاشتن همصدایی رو بلد
باشیم،
نذاشتن حتی با همدیگه بد باشیم،
کتابای سفید رو دوره میکردیم،
که فکر شبکلاهی از نمد باشیم.
تنبور من شکسته و گیتار هم
ندارم. اما هنوز قلمهایمان را نتوانستهاند از ما بگیرند. ده سال پیش، داستان «کیوسک»
را برای تمامی «ممدخلاف»های جنبش سبز نوشتم. داستانی که باید اعتراف کنم تقریبا
تمامیاش عین واقعیت بود و بجز اندک تغییرات دراماتیک که لازمه داستاننویسی بود،
از شخصیت و خاطراتی واقعی وام گرفته شده بود. شاید دقیقا به همین دلیل است که نه
تنها هنوز به نظرم تازه میآید، بلکه حتی میتواند گویای وضعیت تمام عیار خیزش
اعتراضی اخیر باشد. فایل صوتی داستان «کیوسک» را بار دیگر اینجا بازنشر میکنم و
تقدیم میکنم به تمامی جوانانی که به ما یادآوری کردند: هیچ هنری والاتر از آزادگی
نیست.
یا
فایلهای آن را به صورت مستقیم دریافت کنید:
داستان کیوسک رو خوندم خیلی لذت بردم، آیا داستان های دیگه ای هم نوشتی؟
پاسخحذف