۲/۰۳/۱۳۸۹

بازرگان و خاتمی، حکایت دو اندیشه و یک منش

داستان نطق ناتمام مهندس مهدی بازرگان و مقاله های روزنامه کیهان با مدیریت سیدمحمد خاتمی چند سالی هست که گاه و بیگاه در فضای مجازی منتشر می شوند. بار اولی که این ماجرا نقل شد و به گوش من هم رسید را به خاطر ندارم اما قطعا در دوران ریاست جمهوری خاتمی بود. طبیعی هم بود که تخریب خاتمی به اردوگاه محافظه کاران افراطی محدود نشود؛ جریانات زیادی بودند که چشم دیدن اصلاحات را نداشتند و تلاش می کردند تا در این مورد، با سوء استفاده از آبروی مهندس بازرگان به خاتمی حمله کنند. اما رویکرد ویژه نامه نوروزی ایران، به نظر عکس رویکرد مخالفان خاتمی است. در واقع در این ویژه نامه تلاش می شود که با استفاده از آبروی خاتمی به مهندس بازرگان حمله شود*. به هر حال من روایت را به بهانه یادداشت ویژه نامه ایران، از زاویه دید خودم نقل می کنم:


پس از عزل بنی صدر و رخداد خونین 30 خرداد 60، درگیری های پراکنده مجاهدین با حاکمیت ادامه پیدا می کند و در روز پنجم مهرماه همان سال به اوج می رسد تا جایی که «در خاطرات آقای هاشمی رفسنجانی یک روز پس از تظاهرات مسلحانه 5مهر، آمار تلفات اینچنین درج شده است: 16 خرابکار (عضو سازمان محاهدین خلق) کشته و 30 نفر از مردم و پاسداران شهید شده اند»1. برخوردهای قضایی و اعدام ها روز به روز شدت می گیرد و مجاهدین مدعی می شوند که دادگستری تعداد زیادی از بازداشت شدگان را حتی بدون محاکمه پای چوبه دار می فرستد. در چنین فضایی و درست در شرایطی که مهندس بازرگان و نهضت آزادی به دلیل حمایت از بنی صدر به شدت تحت فشار قرار دارند بازرگان نسبت به خشونت ها واکنش نشان می دهد و از جوانان هوادار مجاهدین با عنوان «جوانان جانباز»ی یاد می کند که نباید مزدور آمریکا خوانده شوند. ویژه نامه ایران حکایت را به نقل از خاطرات آقای هاشمی منتشر می کند: «جلسه علني داشتيم، مهندس بازرگان، اولين سخنران قبل از دستور بود. در قسمتي از اظهاراتش ضمن اظهار تأسف از شهيد شدن پاسداران و شخصيت‌ها به‌دست تروريست‌ها، از اعدام‌ها و سخت‌گيري‌هاي دادگاه‌هاي انقلاب هم انتقاد داشت و امريكايي بودن تروريست‌ها را مردود دانست. اظهارات ايشان مورد اعتراض شديد جمعي از نمايندگان قرار گرفت. مجلس را متشنج و ترك كردند و به ايشان اعتراض نمودند. كسي از ايشان دفاع نكرد. دوستانش هم وحشت كرده بودند. مجلس را به‌عنوان تنفس تعطيل كردم. جمعيتي از [مردم و] بازاريان كه جريان مجلس را از راديو شنيده بودند، به‌عنوان اعتراض به اظهارات آقاي بازرگان، مقابل مجلس آمدند و شعارهاي تندي عليه ايشان، ليبرال‌ها، بني صدر، امريكا و منافقان مي‌دادند... دادستان انقلاب، تصميم به بازداشت آقاي بازرگان گرفته بود، مانع شدم»2.


در چنین فضایی و در شرایطی که بازرگان به عنوان نماینده مجلس حتی قادر نیست که نظراتش را در تریبون مجلس اعلام کند به سراغ سیدمحمدخاتمی، مدیر مجموعه کیهان می رود. وی خودش این ماجرا را در جوابیه ای که به روزنامه کیهان نوشت اینگونه نقل می کند: «جناب آقای خاتمی! نماینده امام و سرپرست روزنامه کیهان؛ چهارشنبه 15 مهرماه گذشته که در اثر هیاهو و حملات عده ای از همکاران محترممان در مجلس شورای اسلامی از حق قانونی خود و نوبتی 15 دقیقه نطق قبل از دستور محروم شده، نیمه کاره رها و به صندلی خود برگشتم و ناسزاها و ناروائی ها فروکش کرد، به طرف شما خم شده، گفتم: آیا روزنامه کیهان حاضر است متن تمام کمال نطقم را چاپ کند، فرمودید: بلی! به شرط آنکه خودم هم اظهار نظری بکنم. گفتم: چه بهتر!» 3


اینکه هر سیاستمداری در طول زندگی و فعالیت سیاسی خود چه اعتقاداتی داشته و یا دارد می تواند محور بحثی تاریخی قرار گیرد. از نگاه من اندیشه های آقای خاتمی چه در اوایل انقلاب و چه حتی در حال حاضر دارای ایراداتی است، همانگونه که در زندگی سیاسی مهندس بازرگان چه پیش و چه پس از انقلاب می توان نقاط ضعفی پیدا کرد. با این حال در نگاه من این دو سیاست مدار کشور نقطه مشترکی داشتند که در این ماجرا به خوبی آشکار است. بازرگان، همان مردی است که به شهادت مقاله خاتمی روزی از جانب مسعود رجوی «آمریکایی» خطاب می شد. («...آقاي رجوي كه روز و روزگاري، آقاي بازرگان را نماينده بورژوازي كه طبق تحليل‌هاي ماترياليستي حضرات ماهيتاً امريكايي است)4 اما چنین توهین ها و اتهاماتی سبب نمی شود که بازرگان چشم بر روی حقیقت ببندد و زمانی که احساس می کند مخالفانش تریبونی برای سخن گفتن ندارند به جای آنان سخن نگوید.


در نقطه مقابل نیز خاتمی دست کم در آن زمان آشکارا با نظرات مهندس بازرگان مخالف است اما حتی در آشوب های سال 60 نیز زمانی که بازرگان از او می پرسد آیا حاضری نطق من را منتشر کنی بلافاصله جواب مثبت می دهد. شاید خاتمی ناچار شده باشد که برای تبیین مواضع واقعی خود و یا حتی زمینه سازی برای انتشار نطق بازرگان در انتقاد از اعمال خشونت حاکمیت سه مقاله انتقادی خطاب به او بنویسد، اما این مسایل به هیچ وجه از ارزش کار او در ایجاد بستر مناسب برای طرح نظر مخالفینش نمی کاهد.


پی نوشت:

1و2و4- ویژه نامه نوروزی ایران – اسلحه کشیدن روی مردم – ص59

3- متن کامل نطق مهندس بازرگان، مقاله خاتمی در نقد وی و جوابیه بازرگان به خاتمی را از اینجا بخوانید

* جالب اینجا است که حتی در آستانه انتخابات خرداد 88 هم گروهی تلاش کردند تا با سوء استفاده از این حربه به جنبش سبز و نامزدی میرحسین موسوی ضربه بزنند. (از اخبار روز بخوانید)

۱ نظر:

  1. ناشناس۵/۲/۸۹

    راستش روبخوای برخلاف تومن این دورادریک جایگاه نمیدانم البته بایدبگویم میدانستم واکنون باخواندن مطلب بسیارسودمندت نمیدانم ،بنظرمن حکایت ایندو بیشترحکایت آیینه وپیروجوان وخشت خام وازاین مقوله هاست وشایدخیلی فراترازاینها.احساسم بیشتر ازپیش شرمندگی ازدوران نوجوانی بودکه درتب وتاب انقلابی گری وآمریکاستیزی کرشدیم وصدای بازرگان رانشنیدیم واوراازخودراندیم یک لحظه چشمهاراببندیم وبه نطق اوفکرکنیم آیاچیزی جزشجاعت طلب دموکراسی وشفقت درآن میبینی؟آن هم درروزگاری که خیلی ازشماهانبودیدومابودیم ودیدیم هرجمله خلاف میل حضرات باخطراتی که کمترین آن کتک وتهمت ومحروم کردن از کلیه امکانات زندگی بودروبرومیشدومردانی چون بازرگان درمقابل وحضورجلادانی چون خلخالی به زبان می آیندمنهم دوست دارم به خاتمی عشق بورزم ومی ورزم اما حقیقتش این است که ازمتن مقالات شعارگونه وپرازبرچسب زنی وشعارهای بی محتوی و..چندفکروجمله ازذهنم گذشت وبرزبانم جاری شدکه صادقانه بیان میکنم:
    1.اول ازهمه گفتم حقته هرچی برسرت بیادو..
    2.برای هزارمین باردرعمرم ازروح آقای بازرگان طلب آمرزش کردم.
    3.به کسانی که نمیتونند خودشونوبااصلاح طلب های امروزی وفق بدن حق دادم که زمان بیشتری رالازم داشته باشندکه بتونند اونهاروباورکنند
    وحق اینکهازآنها انتظارداشته باشند که درجایی سخنرانی مقاله یاکتابی به نقدافکاروگفته هاواعمال خودبپردازندوصادقانه دادستان ووکیل وقاضی شوندوحکم خودراصادرکنندوبعدازمردم بخواهندکه اگرمیتوانندآنهاراببخشندمثلاًفکرشوبکن وقتی مهندس بازرگان میگوید«... این بچه هاکه درخانه آمریکایی ها بدنیانیامده اند....»وآقای خاتمی آنراطنزمقاله ایشان میداندواونهاروبارجوی بنی صدروسادات و...مقایسه میکند وحالا مقایسه کنیدبین اظهارنظرات وعقایدآقای موسوی را وقتی راجع به جوانهای باطوم بدست وکتک زن وفحاش وو...حرف میزندواعتقادداردویابهتراست بگوییم اعتقادپیداکرده است که بایداوراهم دوست داشت چون ازخودماست ایکاش شهامت آنراداشت( وهمه ماداشته باشیم) که یادپیری که اولین بارهمین راگفت وبهترین های آنزمان طنزش خواندند وانتظار قاطعیت بیشتر وازبیخ وبن برکردن فتنه راداشتنددو..رانیز زنده میکردودرجمله اش میگفت که بقول مهندس بازرگان وو...(تازه فراموش نکنیدکه بچه های مهاجم امروزی درامنیت جانی ومالی وهمه جورحماتیتی برخوردارند وآقای موسوی عشق مردم کتک خورراهم میخواهدبه بقیه داشته های آنان بیفزاییم وماهم بخیل نیستیم اماجوانهای دیروز ضعیفترازنهال شکننده ای بودنددرمقابل طوفان وآقای خاتمی وبسیاری ازعزیزان امروز،طلب شفقت وشفاعت راهم برانان برنمیتابیدند...به هرحال حالاکه بحث راهکارهای جنبش سبزراشروع کرده ای بهتراست اینراهم جزوی ازهمین راهکارها بدونیم یعنی دلجویی رهبران یالیدرهای جنبش ازمردم بلاخص آنهایی که درسالیان قبل از مواضع آنهامتضرر شده ودربهترین حالت شاهدسکوت آناندرمقابل ظلم وستمهای رواشده آنهم دراوج قدرت آنان بوده اند.
    3.آخرنفهمیدیم نطق آقای بازرگان وجوابیه ایشان به مقالات آقای خاتمی بلاخره درروزنامه کیهان اونموقع چاپ شدیانه چون پی نوشت بعدی مطلبت میگه که چنین اتفاقی نیفتاده ضمن اینکه بنظرمن ازمواردقابل تقدیرازآقای خاتمی بازشدن دیدگاه اوازشخصی که ازملاقات بابرژینسکی مانندانجام یک جنایت حرف میزندتامبتکرگفتگوی تمدنهاست که امیداست حاصل آگاهی وخودسازی وتعمق باشد.
    4.ودرآخراونچه ازذهنم گذشت اینبودکه انگارآب کیهان روازاول اینجوری ریختن...!

    پاسخحذف