یادآوری: «یادداشتهای وارده»، نظرات و نوشتههای خوانندگان وبلاگ است که برای انتشار ارسال شدهاند و «لزوما» همراستا با نظرات نگارنده «مجمع دیوانگان» نخواهند بود.
سهراب نوروزی - هفته گذشته اتفاقی که دنیای اخبار و سیاست را تکان داد، اشغال کریمه توسط نیروهای پوتین بود که در پی بیرون انداختن رییس جمهور قانونی اوکراین که توسط مردم رخ داد. موضوع تقریبا ساده است: اوکراین، به مثابه خاک، ارزشی استراتژیک برای روسیه دارد چرا که در شرقیترین نقطهی اروپا واقع شده و هممرز روسیه است. رژیم اکراین نمیتواند به غرب متمایل باشد چرا که در این صورت هم خاک این کشور برای نیروهای ناتو گشوده خواهد شد و هم تعاملات اقتصادیاش با روسیه به نفع اروپا تغییر خواهد کرد. در ضمن، رویای جماهیر روسیه در سر پوتین همچنان با قدرت میتازد. دقیقا به همین دلایل بود که در سال ۲۰۰۸ پوتین بخشهای مهمی از گرجستان را به اشغال نظامی خود درآورد. اساسا به این دلیل که نیروهای ناتو نتوانند در مرز روسیه علم و کتل خود را برپا کنند.
اما این موضوع چه ربطی به ما دارد؟ دو نکته مهم رژیم ما را به پوتین مرتبط میکند: اول اینکه پوتین یک متحد نیمه-استراتژیک برای ج.ا. محسوب میشود. دوم اینکه روش او در نپذیرفتنِ تغییر رژیم در اوکراین مثال دیگری به دست ج.ا. میدهد که دستاندازی به سایر کشورها را توجیه کند (نگاه کنید به ذوقمرگیِ کیهان از اشغال کریمه). بخش مهمی از تحلیلگران غربی بر این عقیدهاند که پوتین حرکت تاکتیکی بسیار حساب شده و موفقی را انجام داده اما به لحاظ استراتژیک شکست خواهد خورد. آنها بر این باورند که پوتین این نبرد را خواهد برد اما جنگ را در حالت کلی خواهد باخت (یا هم اکنون باخته است). توجیه این تحلیلگران این است که تصرف و داشتنِ خاکی خارج از سرزمین اصلی خود (خاک بیگانه) در دراز مدت موجب ضربه خوردن به پوتین میشود. منطق غربی میگوید که تصاحب خاک بیگانه همواره موجب دردسر میشود چرا که همواره نیاز به مراقبت نظامی (هزینه) دارد و نیز مجامع بینالمللی و مردم آن خاک این را نخواهند پذیرفت. در نتیجه هرچند پوتین با این عمل در داخل (اذهان مردم روسیه) پیروزی کسب کرده اما در خارج شکست خورده و خواهد خورد (البته من به این بخش از تحلیل شک دارم چرا که اشغال کریمه رسما جلوی نفوذ ناتو را خواهد گرفت و این یعنی یک پیروزی خارجی برای روسیه)
اما نکتهی مهم برای ما این است که ج.ا. کاری شبیه همین را با سوریه انجام داده. به آنجا نیرو فرستاده، نیروهای آنها را تربیت کرده و برای جنگ برنامهریزی کرده و آن را هدایت کرده و هزینه و حتی کشته و مجروح داده است. اما آنچه ج.ا. را از پوتین متمایز میکند این است که این استراژی هم در داخل و هم در خارج شکست خورده. من آماری در دست ندارم، اما هیچ دلیلی نمیبینیم که اکثریت مردم ایران از حمایت جنگ داخلی در سوریه راضی و خوشنود باشند. آنها نه هم مرز ما هستند، نه همزبان ما، و نه حتی هم مذهب ما (اکثر سوریها سنی هستند). ما هیچ تاریخ مشترکی با سوریه نداریم (در صوتی که کریمه و اوکراین همین پنجاه سال پیش بخشی از خاک اتحاد جماهیر شوروی بود). همچنین فقر و تورم در جامعه نشان میدهد که ارسال منابع به سوریه چندان نمیتواند مورد تایید عموم مردم باشد. در ضمن ج.ا. قدرت تاثیرگذاری اقتصادی چندانی بر اتحادیه اروپا یا آمریکا ندارد. نه آنقدر که روسیه دارد. روسیه تامین کنندهی اصلی گاز اروپا است و به نوعی شاهرگ انرژی اروپا را در دست دارد. اما ج.ا. چنین نیست. در آخر نیز ج.ا. قلدر مابی پوتین را نیز ندارد که رسما نیروی نظامی به سوریه ارسال کند و آنجا را اشغال نماید و با افتخار و جدیت از اشغال حرف بزند.
آنچه مهم است این است که اگر روسیه با این حرکت یک برد مهم داخلی به دست آورد، ج.ا. همان را نیز در مورد سوریه به دست نیاورده است. بگذریم از این نکته که افتضاح ج.ا. در خارج به بیش از نیم دو جین امثال ظریف نیاز دارد تا بلکه اندکی جمع شود.
لب کلام این است که ج.ا. در تمام ابعاد با روسیهی پوتین متفاوت است. نه شاهرگ اقتصادی کشور مهمی در دست ما است و نه زورگویی مدل روسی را بلدیم. در ضمن پیشینهی فرهنگی مشترکی نیز با سوریها نداریم و هرگز آنها را به عنوان هموطن یا همزبان نخواهیم پذیرفت. در نتیجه ادای پوتین را درآوردن و تشویق او کاری بس ابلهانه است. هرچند که ج.ا. در پیِ اشغال و تصاحب سوریه به شکل رسمی نیست، اما در واقع به شکلی زیر زیرکی در حال اشغال آن است. اما آقایانِ ذوق مرگ شده از زورگوییِ پوتین بد نیست بدانند که به دلایل فوق نعلین پوتین نمیشود حتی اگر نیروی قدس را در آستین پرورش داده باشد.
پینوشت:
«مجمع دیوانگان» مشتاقانه از انتشار یادداشتهای شما استقبال میکند. یادداشتهای وارده خود را به نشانی «arman.parian[at]gmail» ارسال کنید.
مرگ بر الله
پاسخحذفمرگ بر محمد
مرگ بر اسلام
مرگ بر آخوندها (بلند)
«یک مسلمان سابق»