۵/۱۷/۱۳۹۲

آوای کوردستان – ۲ – صدای کوچه‌ها


  پیشنهاد می‌شود پیش از شروع مطالعه متن، دانلود ترانه را از اینجا+ آغاز کنید

در اویل دوران احمد‌شاه، نخستین گروه‌های دانشجویی ایرانی در آلمان با مشکل عجیبی مواجه شدند. قرار بر این بود که همه دانشجویان خارجی در برابر امپراطور آلمان رژه بروند و سرود ملی خود را بخوانند اما ایرانیان اصلا سرود ملی نداشتند. هشت دانشجوی ایرانی به هم‌فکری نشستند تا بالاخره شعری را برای اجرا آماده کنند. از مجموع تاریخ ادبیات ایران، از فردوسی گرفته تا حافظ و سعدی بر سر هیچ شعری توافق نشد تا کار به «عمو سبزی فروش» ‌رسید! سرودی که همه بلد بودند و وزن و آهنگ مناسبی برای اجرا داشت. بدین ترتیب برای نخستین بار، این ترانه «عمو سبزی‌فروش» بود که تعهد سنگین سرود ملی ایرانیان را در کشوری اروپایی بر عهده گرفت. جالب آنکه این ترانه عامیانه با چنان موفقیتی از عهده مسوولیت خود بر آمد که دانشجویان دیگر ملل حاضر نیز به ایرانیان ملحق شده و در «بله» گفتن با آن‌ها همراه شدند:

عمو سبزی‌فروش! . . . بله.
سبزی کم‌فروش! . . . . بله.
سبزی خوب داری؟ . .  بله.
خیلی خوب داری؟ . . . بله.
عمو سبزی‌فروش! . . . بله.
سیب کالک داری؟ . . . بله.
زال‌زالک داری؟ . . . . .  بله.
سبزیت باریکه؟ . . . . . بله.
شبهات تاریکه؟ . . . . . بله.
عمو سبزی‌فروش! . . . بله.

(به نقل از فصلنامۀ «ره‌ آورد» شمارۀ 35، صفحۀ 286 – 287. شرح کامل ماجرا را از اینجا+ بخوانید)

ترانه‌های کوچه بازاری، به ویژه در دوره قاجار محبوبیت بسیار زیادی در میان ایرانیان پیدا کردند. بیشتر این ترانه‌ها، شاعر مشخصی ندارند و کاملا مشخص است به صورتی خودجوش از دل جامعه برآمده و حاوی لایه‌های پنهان و گاه پوشیده‌ای از خلقیات و دلخواست‌های جامعه ایرانی بوده‌اند، اما متاسفانه به صورت معمول کمتر مورد توجه نخبگان داخلی قرار گرفته‌اند و در این مورد هم مستشرقان غربی بودند که بخشی از تاریخ و فرهنگ ما را به ثبت رساندند.

«والنتین الکسیویچ ژوکوفسکی» که با مسافرتی به ایران در سال‌های ۱۸۸۳ تا ۱۸۹۹ مجموعه‌ای از این ترانه‌های عامیانه را با عنوان «اشعار عامیانه ایران در عصر قاجار» گردآوری کرده است در این مورد می‌نویسد: «ایرانیان در حالی که ستایش‌گران رجال ادب خود (حافظ، شیخ بهایی، قاآنی) هستند، به ارزش‌های آثار اصیل ملی اصلا اعتماد ندارند و آشکار است که نسبت به آن‌ها بی‌اعتنا هستند و آن‌ها را چیزی جز حرف مفت و بی‌معنی نمی‌دانند. نه تنها در میان مردم عادی بلکه در میان طبقه تحصیل‌کرده و با فرهنگ نیز با چنین نظری رو به رو بوده‌ام». ص۱۶

با این حال، این بی‌اعتمادی یا آنچه می‌توان نوعی «شرم از بیان دلخواست» عنوان کرد، هیچ گاه سبب نشد که ایرانیان گرایش خود به این ترانه‌ها را ترک کنند یا از تولید و استفاده آن‌ها چشم بپوشند. برخی از این ترانه‌ها گاه از میان نسل‌ها عبور کرده‌اند و برتر و فراتر از فاخرترین آثار ادبی کشور در میان ایرانیان و فرهنگ ایرانی جای خود را باز کرده‌اند. پس از «عمو سبزی‌فروش» که با گذشت دست‌کم ۱۵۰ سال از تولدش هنوز خنده بر لبان ایرانیان می‌آورد و کمتر کسی است که چند بیتی از آن را از بر نداشته باشد، می‌توان به «ماشین مشدی ممدلی» اشاره کرد. ترانه دیگری که به موسیقی پاپ ایرانی راه پیدا کرد و پس از آن به نوعی حتی به ضرب‌المثل ایرانیان هم بدل شد:

ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی
این اتولی که من میگم، فورد قدیم لاریه
رفتن توی این اتول، باعث شرمساریه
نه بابِ کورس شهریه، نه قابل سواریه
بار کشیده بسکی از، قزوین و رشت و انزلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی

ماشین مشدی ممدلی، صندلیاش فنر داره
بلیت‌فروش مشدی و، شوفُر بی هنر داره
بهر مسافرینِ خود، زحمت و دردسر داره
رفتن با اتول بود، باعث کوری و شلی
ماشین مشدی ممدلی، ارزون و بی‌معطلی

هرچند، ترانه‌های عامیانه‌ فارسی که گاه از جانب ایرانیان به افتخاری در سطح «سرود ملی» هم نایل می‌آمدند، به روایت «ژوکوفسکی» مورد بی‌اعتمادی و حتی تحقیر عمومی واقع می‌شدند، اما در همین سرزمین گروهی دیگر هم حضور داشتند که با ادبیات عامیانه خود کمی مهربان‌تر بودند.

موسیقی کوردستان نیز به مانند موسیقی فارسی، مملو از آثار کوچه‌بازاری است. آثاری کاملا عامیانه که در دل فرهنگ مردم کوردستان جای گرفته و بخشی از فرهنگ کوردها را تشکیل می‌دهد. با این حال، نخبگانی همچون «حسن زیرک» سبب شدند تا بر خلاف فارس‌ها، دست‌کم بخشی از این ترانه‌های عامیانه در میان کوردها مورد اقبال و توجه بیشتری قرار گیرد.

«حسن زیرک»، از محبوب‌ترین و سرشناس‌ترین خواننده‌های کوردستان است. او که در کودکی پدرش را از دست داده بود، به دلیل شرایط سخت زندگی از تحصیل بازماند و در قهوه‌خانه‌ها مشغول به فعالیت شد. شاید همین عامی بودن زیرک و زندگی سخت و به سر بردن در محیط‌های قهوه‌خانه‌ای سبب شد تا او اینچنین به ادبیات و ترانه‌های عامیانه دل ببندد. سال‌ها بعد که به صورت اتفاقی «جلال طالبانی» با او آشنا شد و وی را به «رادیو بغداد» معرفی کرد زبرک فرصت یافت تا از استعداد خودش بیشتر بهره ببرد. او بعدها در «رادیو تهران» با بزرگانی همچون «حسن یاقوتی، حسن کسایی، جلیل شهنار و جهانگیر ملک» هم‌کاری کرد اما در تمام مدت دست از بازخوانی ترانه‌های عامیانه‌ای که گاه خود شاعر آنان بود بر نداشت.

محبوبیت خیره کننده زیرک در میان اهالی کوردستان با شهرت و اعتبار او در میان اهالی هنر سبب شد تا ترانه‌های عامیانه او هیچ گاه به مانند هم‌تایان فارسی‌اش به دیده تحقیر نگریسته نشود. ترانه زیر، تصنیف «شوفیر» است که احتمالا توسط خود زیرک سروده شده. (مصرع آخر به خودش اشاره می‌کند) این ترانه از جنبه‌های بسیاری می‌تواند یادآور همان «ماشین مشدی ممدلی» باشد، هرچند سمت و سوی عاشقانه‌اش ممکن است سبب شود که مخاطب اندکی هم به یاد ترانه «دم گاراژ بودم یارم سوار شد» بیفتد:

یالا شوفیر یالا زو بگه یارم / یالا شوفیر ( راننده ) من رو زود برسون به یارم
زوبگه یاری تو خوا وه فاردارم / زود من رو به یار وفادارم برسون
له دوری وی بیقه رارم  / از دوریش بی‌قرارم
بیللا له گیانم بی زارم / والا از جانم بدون اون بی‌زارم
شوفیر ماشینت له ندره ویره / شوفیر ماشین‌ت لندروره
توز لی بخوره مه ترسه بویره / گاز بده، تند برو، نترس
گه ر بگه یه یارم خیرا / زود برسم به یارم
بیللا بی وی زه ینم کویره / والا بدون اون عقل و هوشم رفته است

***

شوفیر ماشینت ئوتوبوسه / شوفیر ماشین‌ت اتوبوسه
پولم داوه لیبخوره مه ترسه/ پول دادم سریع برون نترس
زو بگه یه ئه و چاو مسته / زود برس به یارم، یار چشم مستم
چاو باز و ئه برو په یوه سته / یار چشم زیبا و ابرو پیوستم

***

شوفیر ماشینت شویرلیته / شوفیر ماشینت شورلته
ده لیم برو توخوا کاریم پیته / می‌گم برو تورو خدا باهات کار دارم
یاریم وینه ی ماینی کیته/ یارم همچون اسب دلنده
قه ت قه ت نالی زیره ک شیته/ هیچ وقت نمی‌گوید زیرک دیوانه است

پی‌نوشت:
مجموعه «آوای کوردستان»، محصول مشترک هم‌کاری من و «سروه» را از اینجا+ پی‌گیری کنید.

۲ نظر:

  1. ناشناس۲۱/۵/۹۲

    مهدی فتحی
    سلام. امیدوارم در یکی از این مجموعه‌ها به اروتیسم به نظر من نجیب و دوست داشتنی که در آوازهای فولکلور کوردی و هورامی هست اشاره کنید. اینکه در یک جمع خانوادگی کوردی می‌توان به "ئه‌گه‌ر دایکت رازی بی ده‌ستی له مه‌مکت ده‌ده‌م!" یا "سویندم خواردیه و ماچی ده‌که‌م نیوان مه‌مکولانی تو!" گوش داد و کسی یه جوریش نشه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بلی رفیق جان

      پیشنهاد شما بسیار جالب بود و ما تصمیم گرفتیم یادداشت این هفته را به همین مساله اختصاص بدهیم.

      حذف