آقای رییسی
دستور صریح و قاطعی بر واردات هرچه سریعتر چندین میلیون دوز واکسن کرونا صادر کرده
است. گویا سناریوی متوهمانه تولید واکسن ملی به کلی از دستور کار خارج شده است و بالاخره
همان کاری که همه میدانستند از اول باید انجام میشد، با بیش از یک سال تاخیر در دستور
کار قرار گرفت. هرچند هزاران هم وطن ما در این مدت جانشان را از دست دادهاند و معلوم
نیست چند هزار نفر دیگر تا اجرایی شدن این تصمیم دیرهنگام قربانی شوند؛ بحث این یادداشت
اما بیشتر مربوط به انتخابات است و نکتهاش از اینجا آغاز میشود: «یک لحظه تصور کنید
اگر برنده انتخابات آقای همتی بود و همین دستور را به جای رییسی، همتی صادر کرده بود،
الآن اصلاح طلبان صندوقمحور چه غوغایی به پا میکردند!»
البته که
من نمیخواهم برای صدور چنین فرمان دیرهنگامی مدال افتخاری به سینه جناب رییسی بزنم؛
چرا که برای من هم به مانند اکثر قریب به اتفاق مردم مسجل است که این تصمیم نه به آقای
رییسی ربط دارد، نه به همتی، نه به روحانی، نه به وزیر بهداشت یا وزیر خارجه. شخص اول
کشور، تنها مسوول قطعی جلوگیری از واردات واکسن غربی و در افتادن کشور در این وضعیت
بود و حالا هم، به هر دلیلی، از جمله گسترش فاجعه انسانی، تصمیماش تغییر کرده است؛
اما «ثبت رسمی» این باور بدیهی، به همین اندازه که به نظر میرسد ساده و بدیهی نبوده
و نیست؛ چرا که اصلاحطلبان دقیقا مترصد یک همچین وضعیتی بودند که دوباره علتالعلل
تمامی مسائل کشور را منحرف کرده و ویرانی بنیادین ساختار را در سطح ترمیم نقش ایوان
تقلیل بدهند.
به سال
۹۲ برگردیم. زمانی که رهبر نظام از «نرمش قهرمانانه» سخن گفت و پس از پیروزی روحانی،
اصلاحطلبان امضای برجام را تمام و کمال محصول سیاست صندوقی خود معرفی کردند. البته
شواهد مشخصی وجود داشت که رهبری مذاکره را حتی پیش از دولت روحانی آغاز کرده بود و
باز هم تصویب بیست دقیقهای برجام در مجلسی افراطی و تماما مخالف نشان داد که اراده
اصلی از جای دیگری آمده، اما به هر حال دستگاه تبلیغاتی اصلاحطلبان این فرصت مناسب
را داشت که سند افتخار ماجرا را به نام خود ثبت کند و از آن یک «حجت قطعی» برای ضرورت
تداوم سیاست صندوقی بسازد. طبیعتاً در این پارادایم تحلیلی، تمام نقاط حضیض سیاسی و
اجتماعی کشور یا محصول رویگردانی مردم از صندوق معرفی میشود یا محصول «اشتباه مردم»
در رای دادن!
حالا اما
به مدد تحریم انتخابات ۱۴۰۰ فرصتی پدید آمده که یک بار برای همیشه خط بطلانی بر این
تحلیل پوشالی (اگر نگوییم دروغین) زده شود. حالا همه به چشم میبینیم که اگر راس هرم
قدرت اراده کند، هیچ واکسنی در کار نخواهد بود، ولو آنکه دولت روحانی با رایهای «تکرار
میکنم» سر کار باشد؛ و اگر راس هرم قدرت نظرش عوض بشود، دولت ابراهیم رییسی هم دستور
سریع واردات واکسن میدهد و هیچ نیازی به یک تدارکاتچی دیگر همچون همتی وجود ندارد.
حامیان صندوق
رای برای ۸ سال حق به جانب و از موضع عاقل اندر سفیه میپرسیدند: «یعنی شما فکر میکنید
اگر جلیلی هم برنده انتخابات ۹۲ میشد برجام به امضا میرسید»؟ تا دیروز شاید پاسخ
به این ادعا سخت بود، اما حالا میشود به خوی جواب داد: «جلیلی و برجام که جای خود
داشتند، به چشم دیدیم که وقتی حضرت اراده کند، امضا کنندگان طومار ممنوعیت واکسن، مسئولیت
ضربالعجل واردات دهها میلیون دوز واکسن خارجی را هم به عهده میگیرند».
حالا به
راحتی میتوان مرور کرد که کل دولت روحانی هم بر اراده رهبر برای واردات واکسن هیچ
تاثیری نداشت و اتفاقا وزارت بهداشت همین دولت هزار یک توجیه دروغین برای تئوریزه کردن
مخالفت با واکسن تراشید و وزیر خارجه همین دولت (که اتفاقا گزینه اول اصلاحطلبان بود)
برای سرپوش گذاشتن بر این جنایت سیستماتیک به «دروغ» مساله واکسن را محصول تحریمهای
غرب معرفی میکرد؛ اما وقتی فشار عمومی یا بغرنجی وضعیت جامعه از حد گذشت، دیگر برای
تغییر نظر رهبری نه نیاز به صندوق بود و نه حضور اصلاحطلبان بلیقربانگو.
برای هر
ناظر خردمندی، تا همینجای کار، این درس قطعی میتواند یک دستاورد بزرگ از «رای ندادن»
در انتخابات باشد؛ جالبتر آنکه باید گفت: آن جمعیت ۳-۴ درصدی هم که همچنان ترجیح میدهند
صندوق رای را مسوول تعیین سرنوشت مملکت معرفی کنند، اتفاقا بنابر استدلال خودشان باید
نتیجه بگیرند که صدور دستور واردات واکسن هم محصول پیروزی آقای رییسی بوده و در نتیجه
آنها هم به از نظرگاه خودشان باید مدیون و سپاسگزار تحریم کنندگان انتخابات باشند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر