در روزهای تبلیغات انتخابات
ریاستجمهوری، بسیاری از اصلاحطلبان یا حتی منتقدان مستقل، درخواست داشتند که «چک
سفید امضا» در اختیار حسن روحانی قرار ندهیم. پیشنهاد این بود که در برابر حمایت از
رییسجمهور، یک سری مطالبات و یا شروط تعیین شود. در ظاهر امر سخنی منطقی است. اتفاقا،
پس از حوادثی که به «گردش به راست روحانی» تعبیر شد، باز هم همین گروه مدعی شدند که
ایراد کار از جانب رای دهندگانی بود که به روحانی چک سفید امضا دادند. باز هم ظاهر
حرف منطقی به نظر میرسد؛ اما سوال اصلی این است: چطور میشود در آستانه انتخابات از
یک نامزد حمایت مشروط کرد؟ مثلا اصلاحطلبان باید چه تعهد و تضمینی از حسن روحانی میگرفتند
که اطمینان پیدا کنند او پس از پیروزی انتخاباتی زیر وعدهاش نمیزند؟
در کشورهایی که از نظام حزبی
نهادینه شده بهره میبرند، هر وعده انتخاباتی نقش یک ضمانتنامه را دارند. احزاب به
خوبی میدانند که هر وعده محقق نشدهای در انتخابات بعدی به صورت یک کیفرخواست علیه
آنان مطرح خواهد شد؛ اما وقتی حزبی وجود نداشته باشد، همه چیز در شخص نامزد خلاصه میشود.
در این شرایط هم ممکن است نامزد مورد نظر از ترس شکست در انتخابات بعدی مراقب وعدهها
و عملکرد خود باشد، اما این تضمین در مورد یک فرد بسیار ضعیفتر عمل میکند. اولا به
این دلیل که هزینه حذف شدن او بسیار کمتر از هزینه حذف یک حزب است و در نتیجه ممکن است نمایندهای گمان کند دستاوردهای
یک فساد یا بدقولی ارزش آن را دارد که دیگر اصلا نامزد نشود. (مراجعه کنید به
وضعیت خانم الاهه راستگو در شورای شهر پیشین) دلیل دوم آنکه عمر سیاسی نامزد مستقل
از یک حزب کمتر است. برای مثال، حسن روحانی آخرین انتخابات ریاستجمهوریاش را تجربه
میکند. پس چرا باید نگران افول آرای مردمی باشد؟
با این حساب، آیا در جوامعی
که احزاب نهادینه شده وجود ندارند، همچنان میتوان از حمایت مشروط سخن گفت؟ به باور
نگارنده پاسخ میتواند مثبت باشد، به شرط اینکه ملزومات چنین حمایتی رعایت شود. یعنی،
به تناسب وضعیت این کشورها، جای شرط و حمایت عوض شود. اگر در کشورهای دیگر، شهروندان
ابتدا با آرای خود از احزاب یا نامزدها حمایت میکنند و سپس در برابر این حمایت، پیگیر
مطالبات خود میشوند، ما ناچار هستیم حمایت یا آرای خود را مشروط به برآورده شدن مطالبات
کنیم. به بیان دیگر، ما باید ابتدا مطالبه را مطرح کنیم و سپس اعلام کنیم که هر گروه
یا نامزدی که چنین مطالبهای را محقق ساخت، ما آماده هستیم تا از او حمایت کنیم.
طبیعتا چنین وضعیتی در آستانه
تبلیغات انتخاباتی ممکن نخواهد بود؛ چرا که هیچ نامزدی فرصت ندارد در این دوران مطالبهای
را محقق کند. به همین دلیل طرح «حمایت مشروط» در آستانه انتخابات اساسا بحثی بلاموضوع
و بیمعنا است؛ اما اکنون که فصل انتخابات نیست و فرصت کافی برای پیگیری مطالبات وجود
دارد میتوانیم از چنین شیوهای استفاده کنیم.
پیشنهاد مشخص این نوشته، طرح
مطالباتی است که نمایندگان مجلس میتوانند به تنهایی یا با کمک دولت آن را محقق سازند.
تا انتخابات بعدی مجلس نزدیک به دو سال زمان داریم و این مدت باید برای تحقق این مطالبات
کافی باشد. پس اگر از همین امروز صراحتا اعلام کنیم که «حمایت مشروط» ما در انتخابات
آینده تنها در صورتی شامل اصلاحطلبان خواهد شد که برای مثال مطالبه «حق اعتراض» را
محقق کنند، همه چیز منطقی و مقدور خواهد بود.
بدین ترتیب، تا پایان عمر مجلس،
اگر اصلاحطلبان بتوانند با کمک دولت شرایط تحقق حق بدیهی و ابتدایی اعتراض را فراهم
سازند، قطعا بدنه اجتماعی نیز با انگیزه کافی آماده خواهد بود باز هم به آنها رای
بدهند؛ اما اگر این مطالبه ساده محقق نشود، باید بپذیریم که از دو حال خارج نیست: یا
اساسا مجلس ما ظرفیت تحقق این مطالبه کاملا مشروع و قانونی را ندارد، یا اینکه مجلس
ظرفیتاش را دارد اما جناح اصلاحطلب عاجز از برآورده سازی آن است. در هر دو صورت،
طبیعی است که رایدهندگان در انتخابات بعدی دست از حمایت لیست اصلاحات بردارند و به
فراخور تشخیص خود، یا به دیگران رای بدهند یا اصلا رای ندهند.
در نهایت اینکه، اگر قرار
باشد مطالبهای برای «حمایت مشروط» معرفی شود، باید دقت کنیم که مطالبه کاملا قابل
سنجش باشد که بر سر تحقق آن اختلاف نظری پیش نیاید. برای مثال، اگر بحث «حق
اعتراض» مطرح است، دقیقا یک تجمع اعتراضی مثلا در اعتراض به تداوم حصر را ملاک
قرار دهیم. اگر مجوزش صادر شد، مطالبه محقق شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر