۱۰/۱۴/۱۳۹۴

الملک عقیم



محمد افخمی +Mohammad Afkhami - اسدلله خان علم، نخست‌وزیر پبشین و از نزدیکان محمدرضا شاه، هرجای خاطراتش که از عمل یا تصمیم شاه راضی نیست، با جمله «الملک عقیم» روایت را پایان داده است. نگاه به مستندات آن زمان نشان می‌دهد چطور این جمله در ذهن شاه به صورت تغییر یافته «سیاست پدر مادر ندارد» وجود داشته است. جمله‌ای که به مرور تبدیل به پارانویایی تمام عیار شد. فلان مقاله صفحه ۸ فلان روزنامه چاپ لندن در انتقاد از فلان عمل شاه به موضع رسمی دولت بریتانیا تعبیر می‌شد و کار به تذکر به سفیر می‌کشید. این اما تنها بخشی از پارانویای حاصل بود. بخش دیگر آن، به مرور به بزرگترین شباهت حاکم و ملت تبدیل شد: تمام کائنات از شرق و غرب در حال دسیسه‌چینی علیه ما هستند. این فصل مشترک، در طول سال‌ها تکمیل، رسمی‌تر و جزیی‌تر شد.

مفاهیمی به مانند اتاق فکری که جهان را کنترل می‌کنند از اجزای لاینفک تحلیل شرایط بود. هرکس به حسب تصوراتش از دنیا، نامی بر این اتاق فکر می‌گذاشت: انگلیس، استکبار، فراماسونری، آمریکا و شوروی از پرطرفدارترین نام‌ها بودند. قدرت این اتاق فکرها تا هر حدی می‌توانست گسترده شود و هر کس به حسب نیازش در تحلیل شرایط به این اتاق‌ها ارجاع می‌داد. برخی کمتر برخی بیشتر. مواردی مانند «تعیین قیمت نفت» احتمالا از پرکاربردترین پیش‌فرض‌ها بود. تصور می‌شد عده‌ای معدود از اهرم‌هایی بهره‌مندند که به واسطه آن در لحظه قیمت نفت را تعیین می‌کنند و کل بورس و بخش‌های اقتصادی متاثر از نفت و زندگی روزمره انسان‌ها در کشورهای دیگر همه بخشی از یک طرح بزرگ این اتاق فکر برای تغییر شرایط ما به واسطه تغییر دادن قیمت نفت است. برای عده‌ای در بدنه جامعه در ارزانی امروز و پانزده سال پیش قیمت نفت، دسیسه‌های زمین زدن دولت روحانی و خاتمی دیده‌ می‌شد و برای عده‌ای دیگر در حاکمیت، همه نوسانات قیمت محصول تلاش برای عدم وابستگی غرب به نفت است. هر کس به حسب نیازش از صورت مساله نتیجه مطلوب را استخراج می‌کند.

در «سیاست بی‌پدر و مادر»، «دشمن» سنگ‌بنای همه چیز است. دشمن در حال ساختن پازلی برای اسقاط ماست و هر حرکت ما یا در راستای تکمیل این پازل است یا تخریب آن. طرح دشمن «پازل» است چون هر کس معتقد است هرچند خودش کامل‌ترین فهم را نسبت به آن دارد، هنوز صحنه پر از رمز و راز و غافلگیری است. دشمن در هر لحظه و از هر منفذی ممکن است ضربه وارد کند. تنها راه مقابله وارد کردن ضربه پیش از ضربه خوردن است و پارانویا بدین‌گونه قربانی می‌گیرد. در جهانی تشکیل شده از شما و دشمن جمع جبری منفعت صفر است. یعنی به ازای ضرر شما دشمن سود می‌کند و به ازای سود شما، دشمن ضرر. طبیعی است که منفعت فقط در راستای ضرر دشمن تعریف می‌شود و چیزی به نام برد-برد برای چند طرف به کلاه‌برداری و شعبده‌بازی تعبیر می‌شود. فرد، حاکمیت، کشور در تشخیص منافع خود ناتوان می‌شود و با از دست دادن فرصت‌های مناسب خودش به تضعیف خودش می‌پردازد. به علاوه چون منفعتش را در میزان لطمه‌ای که به طرف مقابل زده تعریف می‌کند، به سرعت هرکسی را با خودش دشمن می‌کند. مثلا یک هفته بعد از برگزاری کنفرانس وحدت اسلامی، روابطش با نصف کشورهای مسلمان قطع می‌شود. این تصور وجود دارد که مدت‌هاست حضور عده‌ای تندرو در حاکمتی هربار و در هر فرصتی مانع از تبدیل شدن ایران به یک کشور عادی در عرصه جهانی می‌شود. اما پیش از پیاده کردن تندروها شاید باید به بازخوانی «الملک عقیم» پرداخت.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر