۳/۱۶/۱۳۹۱

سوزنی که قطعا جناب سروش به خود نخواهند زد


«رفتار پاره‌یی از منکران غربت‌گزیده ایرانی‌، اما، نشان می‌دهد که نه تنها دماغ دیالوگ ندارند و شیوه نقد راستین را نیاموخته‌اند، بلکه در بی‌‌خبری و عقب ماندگی از قافله تاریخ و عقلانیت، فقط زبان طعن و تمسخر‌شان باز و دراز است و به جای آنکه از در دوستی و آشتی درآیند و دل اهل ایمان را به دست آورند و هم‌دلانه، کجی‌های اندیشه آنان را به غربال نقد و منطق بپالایند و به دیالوگی متقارن روی خوش نشان دهند و خود را آماده شنیدن نقد و نظر کنند، به شنعت زدن و خبث گفتن رو می‌‌آورند و از لذت موهوم آن بشاشت می‌‌اندوزند».

هنوز برایش نام مناسبی پیدا نکرده‌ام. برای این شیوه از رفتار که فردی درست مدعی همان‌چیزی باشد که دقیقا خود مصداق بارز نقض آن است؛ اما اگر بخواهم مثالی عینی و تمام عیار بزنم، قطعا جناب «عبدالکریم سروش» آیینه تمام نمایی از این شیوه رفتاری است! بند نخست این نوشته، بخشی از یادداشت اخیر جناب سروش است. (+) در این یادداشت آقای سروش «اردوگاه سکولار» (من نمی‌دانم کجاست!) را مورد انتقاد قرار داده که «چرا از تاریخ مغرب زمین درس نمی‌گیرند و هم‌زبان با مؤمنان، بر قبیله طاعنان نمی‌شورند». به نظر می‌رسد موضوع صحبت آقای سروش ترانه شاهین نجفی است و به ظاهر چکیده کلام ایشان این است که باید میان نقد علمی و توهین و هتاکی مرزی قایل شد. ادعای البته متینی است، اما خاطر بدی را در ذهن من زنده می‌کند!

در جریان رقابت‌های انتخاباتی سال 88، «محمود دولت‌آبادی» در جریان یک تریبون تبلیغاتی انتقاداتی را نسبت به وضعیت فرهنگی کشور مطرح کرد که در آن میان کار به انتقاد از ماجرای «انقلاب فرهنگی» و البته جناب سروش هم کشیده شد که آقای دولت‌آبادی از ایشان با عنوان «شیخ انقلاب فرهنگی» نام بردند. به محض اینکه خبر این سخنان به آن سوی دنیا مخابره شد جناب سروش جوابیه به سخنان آقای دولت‌آبادی نوشتند که من نمی‌دانم باید چه توصیفی در مورد آن نوشت؟ اینجا فقط به بند نخستین آن جوابیه اشاره می‌کنم:

«به جستجو برآمدم که قصه چیست و محمود دولت‌آباد کیست. خبر آوردند خفته‌ای است در غاری نزدیک دولت‌آباد که پس از 30 سال ناگهان بی‌خواب شده و دست و رو نشسته به پشت میز خطابه پرتاب شده و به حیا و ادب پشت کرده و صدا درشت کرده و با «سخافت و شناعت» از معلمی به نام عبدالکریم سروش سخن رانده و او را «شیخ انقلاب فرهنگی» خوانده و دروغ در دغل کرده و متکبرانه با حق جدل کرده است. و این همه عقده‌گشایی و ناخجستگی در مجلسی به نام و حمایت از مهندس موسوی که در پی پوشیدن قبای خجسته صدارت است». (متن کامل)

این شیوه از سخن گفتن آقای سروش، آن هم در مورد پیرمرد ادبیات ایران، تنها به دلیل انتقاد از نقش جناب سروش در ماجرای انقلاب فرهنگی چه توجیهی می‌تواند داشته باشد؟ استفاده مکرر جناب سروش از توصیفاتی مانند «گزافه و یاوه»، «این خفته پریشان‌گو»، «خفته در غار» و در نهایت متهم کردن دولت‌آبادی به «ماموری نامعذور به امید پاداشی موعود» چه تناسبی با داعیه ایشان بر «نقد علمی» دارد؟ اصلا من می‌خواهم به همان بند نخست این نوشته از زبان آقای سروش بازگردم و به استناد مواردی که ایشان برشمرده‌اند بپرسم:


1- به نظر شما عبدالکریم سروش چقدر «دماغ دیالوگ» دارد؟
2- ایشان چقدر «شیوه نقد راستین» را آموخته‌اند؟
3- این عبارت توصیف تمام و کمالی برای چه کسی است: «فقط زبان طعن و تمسخر‌شان باز و دراز است و به جای آنکه از در دوستی و آشتی درآیند و دل اهل ایمان را به دست آورند و هم‌دلانه، کجی‌های اندیشه آنان را به غربال نقد و منطق بپالایند و به دیالوگی متقارن روی خوش نشان دهند و خود را آماده شنیدن نقد و نظر کنند، به شنعت زدن و خبث گفتن رو می‌‌آورند و از لذت موهوم آن بشاشت می‌‌اندوزند»؟

۲۴ نظر:

  1. ناشناس۱۶/۳/۹۱

    پیر مرد ادبیات ایران اولآ که درباره انقلاب فرهنگی اشتباه میکنه و همه کاره سروش نبود و اون کار تو اون مقطع زمانی خواست همه بود دومآ پیرمرد ادبیات ایران به چه نوع فراموشی گرفتار شده که این همه مشگل فرهنگی سیاسیو نمیبینه و یادش نمیاد دربارش صحبت کنه ولی ماجرای انقلاب فرهنگیو یادشه و مهمترین مشکل سیاسی فرهنگیه روز مارو همین اتفاق 20 سال پیش میدونه؟

    پاسخحذف
  2. ناشناس۱۶/۳/۹۱

    آقاي سروش نه تنها شيخ انقلاب فرهنگي هستند بلكه كارنامه درخشاني نيز درساير عرصه ها دارند!تاريخ در مورد ايشان قضاوت خواهد كردكه البته ديگر فرصتي براي پاسخ هايي از اين دست نخواهند داشت.

    پاسخحذف
  3. ناشناس۱۶/۳/۹۱

    کاش روزی یاد بگیریم که حرف همدیگر را بشنویم
    یاد بگیریم بدون توهین نقد کنیم، اگر همه ما فقط همین را بیاموزیم لااقل از یک چیز خیالمان راحت می شود آیندگان استبداد را تجربه نمی کنند.

    پاسخحذف
  4. ناشناس۱۶/۳/۹۱

    بزرگترین اشتباه تاریخی سروش توهین به محمود دولت آبادی بود. ایشان اگر جسارتش را داشته باشند باید روزی به خاطر این اشتباهش از بزرگان ادبیات عذرخواهی کنند

    پاسخحذف
  5. ناشناس۱۶/۳/۹۱

    به نظرم این نامه را جناب سروش در حالی خطاب به دولت آبادی نوشته اند که اصولن از وجود و حیات ایشان به کلی بی خبر بوده اند ! ای بسا نام محمود دولت آبادی ،از نظرگاه سیاسی _ الهی رفیع ایشان فقط یک نام مستعار بوده و تلقی گردیده است . توجه کنید به این ترکیب: محمود و دولت ! . از این رو در کمال شوربختی ،معنای لفظی نام ایشان به علاوه تناسب آن با جوی که درانتخابات 88 بر علیه دولت محمود احمدی نژاد وجود داشت در نظر استاد، فرصت تجلی یافته است.تا چشم روشنفکری این کشور فقط سیاسی می بیند، در بر همین پاشنه می چرخد!

    پاسخحذف
  6. سلام و درود
    من هم این را در جواب دکتر سروش نوشتم:

    مقاله دکتر سروش بر «ضد آزادی بیان»، یادآور نقش ایشان در بستن دانشگاه است!/ شرمی از مظلمه خون سیاووشش باد!

    http://gomnamian.blogspot.co.uk/2012/06/blog-post_05.html

    پاسخحذف
  7. aghay e dr. soroosh har cheh konand, ba baz mandeh gan enghelab e beh estelah farhangi cheh konand keh beh cheshm e khod amaleh e zolm boodan e ishan ra beh cheshm dideh and. zemnan aghay e dr. soroosh chera beh yad nemi avarand keh nemitavanand ozv e anjoman e beyn ol melali ghalam shavand chon hamgam e censor va estebdad boodeh and!

    پاسخحذف
  8. aghay e dr. soroosh har cheh konand, ba baz mandeh gan enghelab e beh estelah farhangi cheh konand keh beh cheshm e khod amaleh e zolm boodan e ishan ra beh cheshm dideh and. zemnan aghay e dr. soroosh chera beh yad nemi avarand keh nemitavanand ozv e anjoman e beyn ol melali ghalam shavand chon hamgam e censor va estebdad boodeh and!

    پاسخحذف
  9. aghay e dr. soroosh har cheh konand, ba baz mandeh gan enghelab e beh estelah farhangi cheh konand keh beh cheshm e khod amaleh e zolm boodan e ishan ra beh cheshm dideh and. zemnan aghay e dr. soroosh chera beh yad nemi avarand keh nemitavanand ozv e anjoman e beyn ol melali ghalam shavand chon hamgam e censor va estebdad boodeh and!

    پاسخحذف
  10. aghay e dr. soroosh har cheh konand, ba baz mandeh gan enghelab e beh estelah farhangi cheh konand keh beh cheshm e khod amaleh e zolm boodan e ishan ra beh cheshm dideh and. zemnan aghay e dr. soroosh chera beh yad nemi avarand keh nemitavanand ozv e anjoman e beyn ol melali ghalam shavand chon hamgam e censor va estebdad boodeh and!

    پاسخحذف
  11. aghay e dr. soroosh har cheh konand, ba baz mandeh gan enghelab e beh estelah farhangi cheh konand keh beh cheshm e khod amaleh e zolm boodan e ishan ra beh cheshm dideh and. zemnan aghay e dr. soroosh chera beh yad nemi avarand keh nemitavanand ozv e anjoman e beyn ol melali ghalam shavand chon hamgam e censor va estebdad boodeh and!

    پاسخحذف
  12. aghay e dr. soroosh har cheh konand, ba baz mandeh gan enghelab e beh estelah farhangi cheh konand keh beh cheshm e khod amaleh e zolm boodan e ishan ra beh cheshm dideh and. zemnan aghay e dr. soroosh chera beh yad nemi avarand keh nemitavanand ozv e anjoman e beyn ol melali ghalam shavand chon hamgam e censor va estebdad boodeh and!

    پاسخحذف
  13. علیرضا۱۶/۳/۹۱

    دکتر سروش همیشه بعد از سخنرانی هایش، وقتی را برای پرسش و پاسخ می گذرارد و با دیگران دیالوگ برقرار می کند.

    پاسخحذف
  14. غلامعلی یوسفی۱۶/۳/۹۱

    البته این نقد شما هم وارد نیست.
    دو مطلب از دکتر سروش نقل کرده اید یکی مربوط به امروز است و کاملأ حق با دکتر است و دیگری مربوط به سه سال قبل است و حق با دکتر نیست.
    درواقع شما چنین نتیجه گرفته اید که چون ایشان در سه سال قبل برخورد اشتباهی داشته و ایشان همان آدم است پس امروز هم حق با او نیست!!
    . . .
    بنده با آقای سروش صددرصد اختلاف عقیده دارم اما این مطلبی که در اول از قول ایشان نقل کردید بی ایراد است.

    پاسخحذف
  15. ناشناس۱۷/۳/۹۱

    آقای سروش ميفرمايند « روی سخن با کسانیست که جرعه صحبت را به حرمت نمی نوشند و شرط ادب را در محضر خرد نگه نمی دارند و دین ورزان را به تازیانه تحقیر می رانند و دامن بزرگان دین را به لکه اهانت می آلایند» آقای فيلسوف اينارو واسه موتورسوارای خودت ميگی يا لباس عوضی‌ها، يا جيره‌خواران گمنام؟

    پاسخحذف
  16. ناشناس۱۷/۳/۹۱

    درود بر همه
    من وسط ماجرا یه سوالی دارم ببخشید چرا دنبال دعوار را می گیرید لطف کنید کتابی مقاله ای جزوه ای چیزی از امام نفی (ع) معرفی کنید ببینیم .روشن شویم دنیا چه خبر بوده و ما کجای کاریم اثلا شغل امام را هم بفرمایید و سر گذشت پر مشقت امام را سپاس گذارم

    پاسخحذف
  17. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  18. درود بر همه و مخصوصا ناشناس بالایی که در مورد امام هادی (نقی‌) اطلاعات خواستند. پیشنهاد می‌‌کنم به عنوان یک مقاله بی‌ طرفانه، مطلب زیر را از دانشنامه ایرانیکا به قلم دکتر مادلونگ (استاد فقید دانشگاه یو سی‌ ال‌ ای) بخوانید:

    http://www.iranicaonline.org/articles/ali-al-hadi-abul-hasan-b

    پاسخحذف
  19. ناشناس۱۷/۳/۹۱

    مشکل ما اینه که عادت کردیم افراد رو بپرستیم و ازشون بت بسازیم. سروش کارهای خوب انجام داده و کارهای اشتباه هم انجام داده. همینطور محمود دولت آبادی. هر کس باید باید انتقادات دیگران رو بشنوه و اگه پاسخی داره ارائه بده و اگه هم نداره اعتراف کنه.

    پاسخحذف
  20. ناشناس۱۷/۳/۹۱

    من کاری به بقیه و سایت ها ندارم اما هر چه از سروش در اوایل انقلاب دیده ام خروش ایشان بر علیه خرافات و مقابله با ورود حوزه به دانشگاه بود ایشان می گفت فرق حوزه با دانشگاه این است که 1- حوزه خط قرمز دارد و دانشگاه ندارد 2- حوزه مقلد پرور اما دانشگاه محقق پرور است 3- حوزه در قدرت است و از قدرت خود برای مقابله با دانشگاه استفاده می کند پس وحدت حوزه و دانشگاه امکان ندارد . و تا انجا که توان داشت نگذاشت دانشگاه تبدیل به حوزه شود و خیلی زود استعفا داد اما الان همه کازه کوزه ها را سر سروش خرد می کنند

    پاسخحذف
  21. جوادی۱۷/۳/۹۱

    من خیلی هم با آقای سروش کار دارم. ایشان 3 سال من را پشت درهای بسته دانشگاه نگه داشتند. ایشان پاسخگو نیستند و همیشه به شکلی از زیر بار کارهایی که انجام داده اند شانه خالی می کنند. ایشان چرا در مورد فتوای قتل سلمان رشدی سکوت کردند؟ اگر آقای خامنه ای بعنوان ولی فقیه حکم ارتداد را صادر می کردند اطمینان دارم که ایشان سکوت می کردند. ایشان آزادی بیان را به بیان خود می خواهند.

    پاسخحذف
  22. ناشناس۱۷/۳/۹۱

    سروش باید خجل باشد.
    از درویش مسلکی فقط ادا و اطوارش را بدل است؛ دریغ از سانتی متری عمق.

    پاسخحذف
  23. ناشناس۲۳/۳/۹۱

    عالیجناب محترم جناب سروش بارها گفته اند که ستاد انقلاب فرهنگی چیز دیگریست که مسئولیت آن بازگشایی دانشگاه ها بود و البته برخی تصفیه ها را هم انجام داد مخالفان گویا این ستاد را یک ستاد تک نفره در نظر می گیرند و البته چشم خود بر استعفای جناب سروش در اعتراض به رفتار دیگر اعضا بسته اند و یک انقلاب فرهنگی که چیز دیگری بود پیش از تشکیل ستاد اتفاق افتاد اگر مخالفان مدرکی دال بر دخالت ایشان در انقلاب فرهنگی دارند لطفا رو کنند گرچه انگیزه آنها از مطرح کردن این مسائل اینها نیست و دغدغه حقیقت را ندارند انگیزه آنها خاک پاشیدن است عالیجناب این حرف هایی که شما زدید در مورد مخالفان دکتر هم مصداق دارد یا فقط توصیه های اخلاقی برای جناب سروش است

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بقیه اعضا حرف دیگری میزنن. نه فعالیتش کم بوده و نه مسئولیتش و نه اشتباهاتش. هنوز هم اصول فکریش همونه و بعد این همه سال یه تغییرات جزیی فقط تو نتیجه تفکراتش و نه اصول فکریش ایجاد شده.
      سروش اصلا آدم فروتنی نیست و این اخلاق و مدارایی که میگه بهش نمیاد. هر موقع راجع به وقایع اون سالها ازش میپرسن با لحن زشت و طلبکارانه جواب میده و هر موقع میپرسن ازش که آیا اظهار پشیمانی هم میکنید ، ارجاع میده به زمان نامعلومی در گذشته که مثلا جواب سوال رو در قبل دادم.
      سروش از اون تیپ آدمهاست که مهمترین اصل زندگیشون این هست که کم نیارن و به خاطر کم نیاوردن هرکاری میکنن.

      حذف